گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس- رسول حسنی؛ هنرمندان در هر جامعه جایگاه مشخص و تعیینکننده در میان عامه مردم دارند که تنها اختصاص به ایران ندارد. ممکن است این قشر از جامعه آنچنان قدرتی نداشته باشند تا جریان بزرگی را رهبری کنند؛ اما قطعاً تا حدی بر افکار عمومی و سمت و سو دادن به آن تأثیرگذارند، هرچند این تأثیرگذاری منجر به هیچ اتفاق مشخصی نشود.
بعد از حادثه ترور شهید سپهبد «حاج قاسم سلیمانی» و همرزمانش در عراق و به دست تروریستهای آمریکایی، بهجز تعدادی اندکی از هنرمندان، اغلب آنها سکوت کردند که کأنه اتفاقی نیفتاده است. اگر تا دیروز هنرمندان در مقابل شهادت مرزبانان بیتفاوت میگذشتند انتظار میرفت برای شهادت سردار سلیمانی جملهای برای تسلیت منتشر کنند، چراکه سردار سلیمانی تنها یک مرزدار نبود که در منطقه مرزی با اشرار مبارزه کند.
سردار سلیمانی از جغرافیای عقیدتی مردم صیانت میکرد و همین سلبریتیها شاهد تشییع میلیونی مردم بودند. در چنین شرایطی حتی اگر احترامی برای سردار سلیمانی قائل نبودند بهخاطر همین مردم و برای تسکین داغ آنها باید در کنارشان میبودند. شاید ما و هنرمندان بر سر تعریف و مفهوم مردم اشتراک نداریم. مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی از حضور در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر و اعضای هیأت داوران بخش عکس هنرهای تجسمی فجر، از حضور جشنواره هنرهای تجسمی فجر، انصراف دادند تا بهاصطلاح با مردم همدردی کرده باشند.
این همدردی چه باری از دوش مردم برمیدارد و کدام درد آنها را تسکین میدهد؛ این اقدام تا چه میزان فضای ملتهب جامعه را تلطیف خواهد کرد. اگر این هنرمندان دردشان درد مردم است؛ چرا برای حضور میلیونی آنها برای تشییع سردار سلیمانی اقدامی نکردند.
مسعود کیمیایی که با فیلم «خون شد» قصد حضور در جشنواره فیلم فجر داشت، در پیامی ویدئویی، دلیل انصرافش از جشنواره را تسیلت به مردم اعلام کرد. این فیلمساز پرسابقه چنان از همدردی با مردم حرف میزند که گویا سقوط هواپیمای اوکراینی، ظلمی از سوی حاکمیت در حق مردم است، مردمی که امیدی ندارند و تنها با انصراف کیمیایی و مهرجویی آرام میشوند. آیا این هنرمندان که معلوم نیست سوارهنظامهای کدام اردوگاه فرهنگی هستند و در کدام جبهه و علیه چه کسی میجنگند.
این انصراف و اعتراض تنها گرم کردن تنوری است که دشمنان مردم انتظارش را دارند و نه چیز دیگری. به جای موجسواری بر احساسات مردم و بافتن کلاه از نمد این روزها، باید در کنار مردم بود. در نهایت این مردم هستند که حرف نهایی را میزنند و تعیینکننده این هستند که در کنار چه کسی هستند. در تشییع سردار سلیمانی دیدیم که انقلاب اسلامی و شهدای آن خط قرمز قاطبه مردم است.
پیش از این هنرمندان و سلبریتیهای زیادی در اعتراض به شهدای مدافع حرم پستهایی شرمآور منتشر میکردند و تعداد کمی از مردم هم با آنها همنظر میشدند، اما شهادت حاج قاسم سلیمانی ثابت کرد حقیقت و واقعیت چیز دیگری است که هنرمندان ما درکی از آن ندارند. متأسفانه در روزهایی که باید در کنار برادران سپاهی خود باشیم آنها را با شعارها و اجتماعات و انتشار شایعه و تهمت در فضای مجازی و نشر برخی اخبار نادرست تنها میگذاریم.
مردم اقدام قهرمانانه برادران سپاهی را، در حمله موشکی به پایگاه نظامی آمریکایی «عینالاسد» را فراموش نخواهند کرد و البته با توجه به شرایط نامساعدی که بر کشور تحمیل شده بود و ناخواسته منجر به سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی شد را خواهند بخشید؛ هرچند که در این اتفاق ناگوار، فقط سپاه پاسداران و ستاد کل نیروهای مسلح مقصر نیستند.
مردم تنها از این مسئله دلگیر هستند که چرا حقیقت امر از همان ابتدا گفته نشد، موضوعی که سپاه پاسداران نباید پاسخگوی آن باشد؛ چراکه ابدا وظیفه انتشار خبر و اطلاعرسانی ندارد. با این وجود سردار حاجیزاده فرمانده هوافضای سپاه پاسداران در حرکتی که سابقه نداشت با استفاده از رسانه ملی از اتفاق پیشآمده عذرخواهی کرد و مسئولیت همه این حادثه را پذیرفت.
هنرمندان و سلبریتیهایی که درد مردم دارند و با حمایت از عدهای سبب وضع موجود شدهاند بگویند چه کسی را سراغ دارند که قدرت پذیرش اشتباه خود را دارد و در حضور مردم از آنها عذرخواهی میکند؟ اما سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این کار را کرد، کمی انصاف به خرج دادن و جوانمردی در اظهارنظر از سوی هنرمندانی که مدعی مردمی بودن هستند انتظار بیجایی نیست. لطفاً کمی فکر کنید و ببینید دانسته و ندانسته سوارهنظام کدام اردوگاه فرهنگی شدهاید.
انتهای پیام/ 161