به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، شهید «ناصر بهداشت» فرزند «محمدحسین» در تاريخ ۲۵ تير ماه ۱۳۴۰ در خانه ای محقر ولی پر از مهر وصفا و يکرنگی و در سيد محله قائمشهر ديده به جهان گشود. او از همان کودکی در رفتارش متواضع و با وقار بيشتری نسبت به بچههای هم سن و سالش برخورد میکرد و مسائل را خوب درک میکرد و حتی در بازیهای کودکانه از دروغ گريزان بود.
«ناصر» در سن شش سالگی پا به مدرسه نهاد و همواره متانت در رفتارش زبانزد اولياء مدرسه بود. از بيکاری و اتلاف وقت بيزار بود و سعی داشت در نزد آشنايان پدر، کاشیکاری و بنايی را بياموزد و مزدی را از اين بابت دريافت نموده و به افرادبی بضاعت بدهد.
ايشان زمانی که وارد دوران راهنمائی شد، به شدت از اختلافات طبقاتی جامعه رنج ميبرد و دوست داشت هر چه دارد به بينوايان اهداء نمايد و به بچههايی که از نظر درسی و مالی ضعيف بودند، کمک درسی و مالی نمايد. او پس از طی اين دوران وارد هنرستان شده در رشته راه و ساختمان مشغول به تحصيل شد و به دليل علاقه زياد به اين رشته «شاگرد ممتاز» محسوب ميشد.
ايشان در سالهای اوج مبارزه ملت مسلمان ايران با رژيم منحوس پهلوی همواره در راه اين مبارزات تلاش میکرد و يک لحظه آرام نمینشست تا اينکه انقلاب شکوهمند اسلامی ايران به پيروزی رسيد و او که عاشق امام (ره) بود، همراه با اولين گروه به عضويت سپاه پاسداران در آمد و در صف سبز پوشان انقلاب اسلامی قرار گرفت.
ناگفته نماند که شهید همپای انقلابیون گرمابخش مبارزات در مسجد پرطپش صبوری قائمشهر بود. پس از پیروزی انقلاب نیز، با توجه به موقعیت ویژه شهرستان قائمشهر و فعالیت گروههای ضد انقلاب، شهید بهداشت یکی از عناصر اصلی مبارزه با این گروهها بوده است. ایشان در فاصله زمانی ۶۰- ۵۹ مسئول یکی از تیمهای عملیاتی در سپاه قائمشهر بود.
فعالیت در پادگان شیرگاه جز کارهای اصلی و ویژه شهید در این ایام بود. آموزش نیروهای تحت امر و آماده سازی آنها برای مقابله با گروههای معاند و همچنین اعزام به جبهه دغدغه شبانه روزی شهید بهداشت در این سالها بود.
سردار شهيد ناصر بهداشت با آغاز جنگ تحميلی به مناطق عملياتی اعزام شد و در مسئوليتهای مختلف با دشمن بعثی به مبارزه پرداخت و در اين راه بارها مجروح شد، اما جراحات وارده مانع از ادامه مبارزه نشد و همچنان در خط مقدم جبهه، حضوری چشم گير داشت.
شهید نماینده منطقه ۳ در مریوان بود. ايشان پس از مدتی، بدليل نشان دادن لياقت، شجاعت و درايت نظامی، از سال ۱۳۶۱فرماندهی گردان حمزه سيد الشهداء لشکر ویژه ۲۵ کربلا عليهالسلام را پذيرفت و عاشقانه در مسئوليت جديد با نيروهای تحت امر خويش حماسه ای بزرگی را رقم زد. شهید همزمان با فرماندهی گردان حمزه، مسئول محور چنگوله – مهران نیز بود.
اوج دلاوری شهید در عملیات والفجر۶ با گردان حمزه به ثبت رسیده است. شهید در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۴ در ارتفاعات قلاویزان در کمین دشمن به شهادت رسید و جنازه ایشان حدود ۱۰ روز مفقود بود و با تفحص همرزم و دوست دیرین شهید، سردار شهید جعفر شیرسوار، شناسایی شد.
وصیتنامه شهید «ناصر بهداشت»:
بسم الله الرحمن الرحیم
الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله والذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت فقاتلو اولیاء الشیطان کیدا الشیطان کان ضعیفا
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد
با سلام و درود بر مهدی (عج) عدل گسترگیتی محو کننده ظالمان امید مستضعفان و بر نائب بر حقش خمینی کبیر و با سلام به ارواح پاک مطهر شهدای اسلام و قرآن و آرزوی شفای معلولین و مجروحین پروردگارا با قلبی خالی از علائق دنیا به سویت آمده ام میخواهم همچون عاشقانت به لقائت بپیوندم خدایا بار گناهانم زاید است از تو عاجزانه درخواست میکنم که از سرچشمه لطف و کرمت بر من ببخشایی، ببخش بر من که در زندگانی نتوانستم آنگونه که شایسته است تو را پرستش میکنم.
و اینک میروم که با رزم بیامان با کفار از ارزشهای انسانی دفاع کنم و گوش به ندای قرآن بدهم میروم تا امام زنده بماند و همچنان جلودارکاروان باشد. میروم تا قلب خود را از عشق خدا پر کنم و با یاد او روحم را آرامش دهم. آری به جبهه میروم، جبهه ای به وسعت تمام اسلام در مقابل تمام کفر جبهه ای که سراسر نور است و ذکر خدا و دعا جبهه ای که هر گاه در آن به افق نگاه میکنم و بیاد صحرای کربلا میافتم و بیاد صحرای کربلا میافتم و بهیاد مظلومیت حسین(ع) جبهه که همه چیزش انسان را عاشق خدا میکند و به زندگی محتوی میبخشد و خالص میکند انسان را جائی که روح خدائی حاکم است و همه در اعمال خیر سبقت میگیرند و نماز شبهای آنان سنگرها را نورانی میکند و شهادتها آنها را مقاومتر و استوارتر میکند و با آمدن به جبهه است که انسان مومن و انسان حریص شناخته میشوند.
آنان که برای جهاد در راه خدا قیام نکنند و برای دفاع از حق سستی کنند باید بدانند که موجبات ضلالت دنیوی و شقاوت اخروی خویش را پدید آورده اند. از معیار زندگی و مرگ در ملکیت توحید، هدایت بسوی خدا و گمراهی از حق است اما از نظر وابستگان به دنیا مرگ و زندگی متعلق به جسم خاکی است، آری در اعتقاد ما آنکس که با ایمان به خدا روح ملکوتی یافت به حیات جاودانه رسیده است.
اگرچه جسم خاکی اش در حرکت باشد یا زیر خاک و آنکس که به کافران و ملحدان پرست انسانیت خویش را هلاک کرده است اگرچه به ظاهر زنده باشد و متحرک آری آری، مسئولیتی بس سنگین بر دوش دارد و تا زنده است این امانت را بر دوش میکشد و بدانید که خدای متعال پیروزی مسلمین را نوید داده است و وعده حق تخلفناپذیر است اما تحقق این وعده بدنبال قیام مسلمین برای جهاد در راه خدا بدست توانای امت اسلام انجام میپذیرد چرا که خداوند سرنوشت ملتی را تغییر نمیدهد. مگر آنکه خودشان تغییر کنند و نابودی جنایتکاران شرق و غرب و مزدورانشان نیز امری است قطعی و مسلم اعتقاد به پیروزی حق و نابودی باطل قانونی است که همه ادیان توصیهای آنرا آورده اند.
نکته مهم دیگری که میخواهم بگویم در مورد نماز است که بر همه ماست که آنرا دریابیم قرآن در مورد آنان که تجارتی که هرگز تباه نکردنی شود انجام دهند میفرماید آنها کسانی هستند که کتاب خدا را تلاوت میکنند و نماز را بپای میدارند نه اینکه فقط نماز را بخوانند نماز را باید بپا داشت نماز موقعی به درگاه خدا قبول میشود که بپا داشته شود. یعنی عمل به قرآن کنند و معیار و موازین حرکت در زندگی بر اساس نماز باشد آنکس که نماز میخواند ممکن است دروغ بگوید شادی بکند ظلم و ستم به زیردستان بکند به احکام اسلام قرآن عمل نکند و آنچه در زمان آن میگوید در عمل برعکس آن انجام دهد برای آنکه به محتوای نماز توجه نمیکند و ایمان ندارد و هر مسلمانی که قرآن تلاوت میکند و نماز بهپای میدارد آنکس است که در اجرای احکام خدا از هیچ کوششی دریغ ندارد و با تمام وجود خودش را برای خدا خالص کرده و جهاد اکبر و جهاد اصغر را به نحو احسن با توکل به ذات اقدس باریتعالی انجام میدهد و با نماز روح میبخشد که همان عمل صالح روح نماز است و نشانه ایمان.
سخنی دارم با امت امام که البته از خودشان یاد گرفته ام و آن اینکه توجه داشته باشند که مبادا سست شده و دست از امام عزیز بکشند همیشه پیشتاز رهروان حق باشند و دست از یاری امام برندارند و از آزمایش خداوند هرگز غافل نباشند و شما پدر و مادر عزیزم که عمر خود را برای پرورش من صرف نمودی و در راه تربیت من زحمتها کشیده اید از شما تشکر میکنم عذر میخواهم که هرگز نتوانستم گوشه ای از زحمتتان را جبران کنم فقط از خدا میخواهم که به شما اجر عظیم عنایت کند از شما میخواهم که صبر را پیشه گیرید و از خداوند طلب عمر طولانی برای امام نمائید و به برادران و خواهران عزیزم نیز میگویم که همیشه به عشق اسلام عزیز توجه کنند و در یاری آن بکوشند.
و اما همسرم صبر را پیشه کن و هر طوری که میخواهی آزادی و همانطور که گفتم هر جا که به خدا نزدیکتر است آنجا برو در مورد فرزندمان هم دیگر که هنوز بدنیا نیامده بیشتر سفارش نمیکنم ترا به خدا میسپارم ان شاءالله دیدار ما در آن دنیا خواهد شد و از شما برادران مسجد میخواهم که در کارها جدی باشید و نظم را سرلوحه امور قرار دهید و با اخوت بیشتر به هم یاری دهید اگر قابل بودم شهید شوم مرا در سیدنظام الدین کنار دیگر شهدا بهخاک بسپارید تقاضا دارم که حلالم کنید.
والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته
انتهای پیام/