گروه دفاعی امنیتی دفاعپرس ـ رحیم محمدی؛ شهریور سال ۱۳۵۹ ارتش بعث عراق با حمایت و پشتیبانی کشورهای شرقی و غربی و حتی دولتهای عربی منطقه هجومی سراسری را با هدف ساقط کردن نظام نوپای جمهوری اسلامی را آغاز میکند و در این یورش خود بخشهایی از سرزمینهای غربی کشورمان به اشغال خود درمیآورد. بر این اساس بود که ارتش و نیروهای مردمی تلاش خود را برای متوقف کردن ماشین جنگی صدام به کار بستند.
در روزهای اولیه هجوم سراسری ارتش بعث عراق به مرزهای غربی کشورمان، نیروی زمینی ارتش بنا به تدبیر بنی صدر که فرماندهی کل قوا را هم بر عهده داشت، عملیاتهایی را انجام داد که به دلیل غلط بودن تفکر نظامی بنی صدر نیروی زمینی ارتش نتوانست موفقیتی را در مقابل ارتش تا بن دندان مسلح صدام به دست آورَد و با قبول شکست، نیروهای دفاعی کشورمان مجبور به عقب نشینی شدند.
در آن مقطع زمانی سپاه پاسداران هرچند شکل گرفته بود، ولی هنوز دارای نظم و نظام نبود و از سوی دیگر فرمانده وقت کل قوا نیز اعتقادی به سپاه نداشت به همین علت به ارتش نیز دستور داده بود تا از هرگونه همکاری با سپاه خودداری کنند؛ هرچند فرماندهان انقلابی ارتش تا حد ممکن نسبت به این دستور اعتنا نمیکردند، اما با این حال همکاری منسجمی بین ارتش و سپاه وجود نداشت؛ لذا این عاملی بود تا قدرت دفاعی کشورمان ضعف پیدا کند.
حضور بنی صدر در جایگاه فرمانده کل قوا موجب شده بود تا وحدتی میان ارتش و سپاه شکل نگیرد و با این تفکر که «زمین میدهیم تا زمان بگیریم»، فرصتی را برای اشغال بیشتر سرزمینهای کشورمان توسط ارتش بعث عراق فراهم کرده بود.
در چنین شرایطی که ارتش به واسطه تصمیمات بنی صدر توان مقابله با ماشین جنگی صدام را ندارد، فرمانده وقت کل قوا در سخنانی برای توجیه شکست طرحهای دفاعی خود عنوان میکند: «این جنگ راهکار نظامی ندارد و ما باید از نظر سیاسی دنبال راه حل باشیم.»
به همین جهت وی بیشتر توجه خود را معطوف به مسایل سیاسی داخلی کشور میکند؛ لذا در این راستا طی نامهای به امام (ره) مینویسد: «یک بار کتباً نوشتم و جمعه پیش شفاهاً عرض کردم که اینها ـحزب جمهوریـ قرارشان بوده و هست که مرا از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری بردارند.»
علیرغم اینکه امام (ره) از وی تا حد امکان دفاع میکرد تا بلکه اختلافات سیاسی و نظامی بنی صدر با افراد وفادار به انقلاب و نیروهای مسلح، خدشهای به کشور وارد نکند با این حال وی نسبت به کارهایی که انجام میداد، تجدید نظری نمیکرد؛ از این روی امام به بنیصدر هشدار دادند که: «این فکر را از مغزت دور کن که اگر تو نباشی این جنگ میخوابد. من خودم این جنگ را به خوبی اداره میکنم»، «تو خیال میکنی این ۱۱ میلیون رأی مال توست؟ [...] مردم مسلمانند و نظرشان به مرجع تقلیدشان است.»
امام در طول مدتی که بنی صدر عهده دار فرماندهی کل قوا بود، سعی میکرد در بنی صدر اصلاح رفتاری ایجاد کند، بلکه در جبههها تحرک مثبت و نتیجه بخشی برای بیرون راندن اشغالگران بعثی به وجود آید، اما وقتی این تلاشهای امام به نتیجه نمیرسد، ایشان با ارسال حکمی به ستاد مشترک ارتش، بنی صدر را از فرماندهی کل قوا عزل میکنند:
«بسم الله الرحمن الرحیم
ستاد مشترک نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى ایران
آقاى ابو الحسن بنى صدر از فرماندهى نیروهاى مسلح برکنار شده اند.» (۲۰ خرداد ۱۳۶۰/ ۷ شعبان ۱۴۰۱)
روح اللَّه الموسوی الخمینى
بدین ترتیب پس از گذشت ۱۷ ماه که فرماندهی کل قوا از بنی صدر گرفته شد و با این تغییر، وضعیت جبههها دچار تحول شگرفی شد، ارتش و سپاه با همراهی یکدیگر توانستند بر دشمن غلبه کرده و او را وادار به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ کنند.
انتهای پیام/ 231