دلایل پیروزی انقلابیون ۵۷ و شکست آشوبگران ۸۸

علل عدم موفقیت جنبش موسوم به سبز را در گوشه ذهنتان ذخیره کنید و بیاید به این سوال بیاندیشیم که چرا نهضت امام خمینی(ره) که بعدها به انقلاب اسلامی ایران شهرت یافت موفق شد یک رژیم تا بن دندان مسلح را از تخت سلطنت به زیر بکشاند؟
کد خبر: ۴۰۲۵۰
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۲ - 04February 2015

دلایل پیروزی انقلابیون ۵۷ و شکست آشوبگران ۸۸

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، وبلاگ خورشید عالمتاب نوشت: تفاوت انقلاب اسلامی با جریان سبز چیست؟ چرا جنبش سبز شکست خورد؟ نمیدانم این سوال چقدر ذهن شما را درگیر خودش کرده است؟ چرا جریان موسوم به سبزها موفق نشد تا حرف خودش را به کرسی بنشاند؟ چرا جریان سبز در راه اهداف خودش با شکست مواجه شد؟ شاید بسیاری از کارشناسان مسائل سیاسی در داخل و خارج دنبال جواب این سوالات هستند.

درحالی ذهنمان را درگیر این سوال میکنیم که اخبار از گوشه و کنار حاکی از برنامهریزی بلند مدت یک طیف خاص برای انتخابات سال 88، است. پس طبیعتاً یک برنامهریزی بلند مدت باید بتواند بیعیب و نقص برنامهریزان را به مطلوب برساند؛ درحالی که چنین نشد و طیف موسوم به سبزها پس از شکست آنچنان از هم پاشید که اگر طراحان و سناریو نویسان بخواهند دوباره ان را جمع کنند باید مجدداً یک برنامهریزی 10 ساله یا بیشتر بکنند.

اما علل عدم موفقیت جنبش سبز را در گوشه ذهنتان ذخیره کنید و بیاید به این سوال بیاندیشیم: چرا نهضت امام خمینی(ره) که بعدها به انقلاب اسلامی ایران شهرت یافت موفق شد یک رژیم تا بن دندان مسلح را از تخت سلطنت به زیر بکشاند؟ آن هم رژیمی که ابرقدرتهای بلامنازع دنیا از آن حمایت میکردند. و درست زمانی که انقلاب اسلامی پیروز میشود و خون هزاران شهید و مجروح و اسیران در بند ساواک به ثمر مینشیند.

*سربازان گهواره نشین
آنچه بدیهی است برنامهریزی امام خمینی برای انقلاب اسلامی یک برنامه ریزی کوتاه مدت نبود. آنگونه که وقتی یکی از افسران گارد شاهنشاهی از او سوال میکند: اگر بخواهی در مقابل حکومت تا بن دندان مسلح رضا شاه قیام کنی باید برای خود سربازانی تدارک دیده باشی! حالا بگو سربازان تو کجا هستند؟ و امام خمینی (ره) با متانت میگوید: «سربازان من در گهواره هستند». و تاریخ روایت کرده است که ان افسر احمق معنی این جمله روح الله را نفهمید و قاه قاه خندید و او را تمسخر کرد.

*برنامه ریزی بلند مدت نیازمند ایدئولوژی است
برنامه ریزی بلند مدت نیازمند ایدئولوژی است. یک انقلاب اگر ایدئولوژی نداشته باشد یک انقلاب پفکی میشود. انقلابی که از درون تهی است. انقلابی که نخواهد توانست در تندباد حوادث دوام بیاورد. بدون شک ایدئولوژی انقلاب اسلامی برافراشته کردن پرچم «الله اکبر» و «لا اله الا الله» بود. همان صدایی که شبها وقتی از پشت بامها بر میخواست تن مأموران امنیتی طاغوت را میلرزاند. همان شعار طنین اندازی که بختیار آن را صدای نوار میدانست؛ بنا بر این هر انقلابی که ایدئولوژی آن خدا نباشد محکوم به شکست است.

*پرچم «لا اله الا الله» هویت انقلاب اسلامی بود
آن انقلاب سبزی که ترکیب جمعیتی آن را بچههای شمال شهر و دختران به همراه سگهای گران قیمتشان شکل میدادند چگونه میخواست پرچم «لا اله الا الله» را بلند کند؟ و یقین اگر ادعای انقلاب سبز بلند کردن چنین پرچمی بود، چنین ترکیب جمعیتی زیر این پرچم جمع نمیشد. چرا که شکم سیران بیدرد را چه به «لا اله الا الله»؟

غصه این جمعیت خدا نیست! غصه این جمعیت رانتهای از دست رفته است. غصه این جمعیت ماشینهای مدل بالا و لوکس است. غصه این جمعیت مبلمانهای اشرافی و سلطنتی است، غصه این جمعیت آزادیهای بیقید و شرط است.

*قصد قربت
اما آنچه که انقلاب خمینی (ره) را به پیروزی رساند قصد قربت زیر پرچم « لا اله الا الله »  بود. پرچمی که زیر آن پابرهنگان پایین شهری جمع میشدند. کسانی که به نان شبشان محتاج بودند ولی نمازشان را ترک نمیکردند.  کسانی که لباسشان پاره و یک لا قبا بود ولی بیخبر از یتیمان همسایه شان نبودند. نهضتی را که امام خمینی (ره) شروع کرد برای همین تهی دستان بود. یقیناً انقلاب امام خمینی (ره) منتهی به منافع ثروتمندان نمیشد. به همین دلیل انقلاب امام خمینی (ره) به نتیجه رسید ولی جنبش سبز موفق نشد.

*میل شهادت
وقتی پرچم انقلاب « لا اله الا الله » باشد انقلابیون رعیت زاده میل شهادت طلب میکنند. به همین خاطر به راحتی از جان میگذرند و برای فدا شدن هیچ ترسی ندارند. از طرفی یک معشوق لا یزال دارند و از طرفی دیگر در دنیا هم چیزی ندارند که به آن دل ببندند. به همین خاطر به راحتی دل به جهاد میدهند. اما در جنبش سبز هیچ کس حاضر نبود از جان مایه بگذارد. تا آنجایی که جو هیجان بیخطر بود میایستادند. اما هر وقت احساس خطر میکردند فرار را بر قرار ترجیح میدادند. آنگونه که انگار شتر دیدی ندیدی؟

*شهیدان هویت و روح انقلاب بودند
 یکی دیگر از دلایل پیروزی انقلاب اسلامی همین خون هزاران شهید انقلاب است. مخصوصاً شهیدانی که زیر بار شکنجه به فیض شهادت نائل شدند. در انقلاب اسلامی شهدا خود روح انقلاب بودند. آن چیزی که به انقلاب محتوا میداد همین شهدا بودند.

چون رژیم طاغوت ناچار بود تا فعالان انقلابی را دستگیر و زندانی و شکنجه کند؛ فعالان انقلابی هم انسانهای متفکر و بصیری بودند که هر کدام به تنهایی میتوانستند نهضتی باشند. وقتی ایدئولوژی پرچم بر حق لا اله الا الله باشد شکنجههای سخت چه چیزی را میخواهد از زبان یک انقلابی بیرون بکشد؟

 ولی در جنبش سبز هیچ یک از شکم سیران حاضر به فدا کردن جان خود نمیشد تا اینکه در یک اقدام نمادین تلاش کردند تا با خود زنی و ترور امثال ندا آقا سلطان و چند نفر دیگر برای خودشان شهید بسازند. آن هم شهیدی که نه متفکر است، نه بصیر است بلکه به همراه معلم موسیقیاش بعد از کلاس موسیقی آمده است تا از نزدیک جو هیجانی را ببیند و در آن هنگامه شعاری هم داده باشد. اما میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است. کشتههایی مانند ندا آقا سلطان کجا به پای شهدای انقلاب اسلامی میرسند؟ شخصیت ندا آقا سلطان به لحاظ محتوایی چگونه میتواند الگوی شهادت طلبی دیگر جوانان جنبش سبز باشد؟

آن وقت مجری احمق صدای آمریکا در برنامه طنزش از مخاطب سوال میکند: چرا تونس تونست ولی ایران نتونست؟ بدین معنی که چرا انقلاب تونس موفق شد بن علی را از تخت به زیر بکشاند ولی جنبش سبز موفق نشد؟

در حقیقت آن مجری کور هیچ گاه نخواهد توانست تحلیل کند که شعار «انتخابات بهانهاس، اصل نظام نشانهاس» یا «مرگ بر اصل ولایت فقیه» در یک مملکت انقلابی و مسلمان که انقلابشان از خون هزاران شهید بصیر و فهیم دوران انقلاب و دوران دفاع مقدس سیراب شده است پرچم مناسبی برای خانوادههای شهدای انقلاب و شهدای 8 سال جنگ تحمیلی نیست. در حقیقت این ملت رعیتزاده شهید داده هیچ گاه زیر این پرچمهای شیطانی جمع نخواهند شد.

*حضور در صحنه طراحان
از دیگر دلایل موفقیت انقلاب اسلامی و شکست جنبش سبز در صحنه بودن مدیران و طراحان انقلاب است؛ حضرت امام خمینی (ره) طراح و پرچم دار انقلاب اسلامی ایران خود در صحنه بود. به خاطر انقلاب بارها زندان رفته و چندین بار تبعید شده بود. اما طراحان جنبش سبز در صحنه نبودند. آنها فرسنگها دورتر در آن سوی مرزهای ایران نقشه این جنبش را طرح ریزی کرده بودند و انتظار داشتند با هدایت از راه دور این جنبش بیهویت را به پیروزی برسانند.

در حقیقت سران فریب خورده این جنبش، عروسکهای خیمه شب بازی این جریان بودند. آنها هیچگاه در این مسیر از خود ارادهای نداشته و نخواهند داشت. حتی اگر بخواهند به اشتباهات خود اذعان کنند دستهایی از آن سوی مرزها دهان آنها را خواهد بست.

*تکیه بر بنای سست دروغ
یکی دیگر از دلایل شکست جنبش سبز تکیه به دروغ بود؛ دروغ بنایی ویران و نامطمئنی است که سرپناه خوبی برای صاحبانش نیست و آنها را به مقصد نخواهد رساند. جریان سبز چگونه میخواهد بر حرف خود استوار باشد در حالی که میداند از اساس ادعایش دروغ است. ولی در انقلاب اسلامی خواستههای مردم به حق بود. به همین خاطر هیچ گاه مردم انقلابی در عقیده خود دچار تزلزل نمیشدند و همین ثبات قدم آنها را به نتیجه رساند و آنقدر این عقیده و ایمان راسخ و برحق بود که با وجود تحریمهای جهانی و نوپا بودند انقلاب اسلامی و جوان بودن نیروهای مدافع حریم انقلاب، حتی تهاجمات خارجی با حمایتهای گسترده بینالمللی نتوانست این انقلاب را از پای براندازد.

نظر شما
پربیننده ها