گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ اکبر صفرزاده؛ در مجامع ادبی و روشنفکری ایران معمولا رسم بر این است که هر زمان نامی از ادبیات و داستان و کتاب به میان میآید، میپرسند تولستوی را خواندهای؟ یا چخوف، داستایوفسکی، همینگوی، مارکز، کامو و... به ندرت پیش میآید که در این میان نامی از نویسندگان ایران برده شود.
برعکس برخی از داستاننویسان ایرانی که تفکراتشان عمدتا از قومیت یا ملیت فراتر نمیرود، بسیاری از نویسندگان اروپا، روسیه یا آمریکا از همان ابتدا تفکرات جهانشمول داشتهاند و مطلبی مینوشتند که بسیاری از مردم دنیا بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
آنها در نوشتههایشان ذات واقعی روح بشر را مخاطب قرار میدادند و به عنوان نویسنده این وظیفه مهم و اساسی را بر خود واجب میدانستند که موضوعی جهانشمول را کشف و در قالب داستان آن را بیان کنند.
این مساله میتواند مهمترین متر و معیار برای شناخت نویسندههای واقعی و اصیل باشد و گرنه هر کس میتواند موضوعی دم دستی و کم مخاطب را در قالب یک داستان به نگارش در بیاورد و خود را نویسندهای مهم بپندارد.
نویسنده صادراتی و انتشارات صادراتی لازم و ملزوم یکدیگرند. بدیهی است تلاشها و کوششهای انتشاراتهای صادراتی دنیا در بازاریابی و هموار کردن راههای افزایش صادرات برای کتابهایشان بی تاثیر نبوده است. حضور این انتشاراتها در نمایشگاههای بینالمللی و معتبر دنیا و رایزنی برای فروش کتابهایشان به دیگر کشورها از مهمترین اقداماتی است که برای افزایش صادرات کتاب انجام داده و از این راه موفقیتهای بسیار زیادی را نصیب خود کردهاند.
خانم «جی. کی. رولینگ» که هم در ازدواجش ناکام بود و هم بدون شغل و افسرده با نوشتن مجموعه داستانهای «هری پاتر» به ثروتی معادل ۴۵۴ میلیون پوند دست یافت؛ این مجموعه داستانی به ۶۵ زبان و بهطور تقریبی در ۴۵۰ میلیون نسخه منتشر شده است. کتابهای «هری پاتر» از پر فروشترین کتابهای تاریخ بشر هستند.
ساحت ادبیات و داستان نویسی در ایران به طور عمده با کمبود تالیفهای اصیل و متعدد و متنوع روبرو است. اغلب کتابهایی که روی ویترین کتابفروشیها دیده میشود، ترجمه است و تالیفهای صادراتی خیلی کم دیده میشوند. این مساله مختص داستان نیست و در هر رشتهای علمی اغلب کتابها ترجمه است؛ در حوزه فلسفه، روانشناسی، اقتصاد و... بر این اساس میتوان گفت که ما در حوزه کتاب نیز همانند بسیاری از صنایع موجود در ایران واردکننده هستیم نه صادرکننده.
کمتر کتاب ایرانی و نوشته شده توسط یک ایرانی را میتوان یافت که به دنیا عرضه شده و مشتریهای بینالمللی انبوهی را نصیب خود کرده باشد.
در غایت آرمانی و مطلوب، انتشاراتی را میتواند انتشارات استاندارد دانست که بتواند بسترهای لازم برای صادرات کتاب به تمامی دنیا را فراهم و از این راه درآمدهای صادراتی بسیار زیادی را نصیب خود و نویسنده کند؛ اینکه از انتشارات بودن فقط نام آن را یدک بکشیم و با تیراژهای ۵۰۰ تایی یا هزار تایی کتاب، خود را در این زمینه موفق بدانیم چیزی جز فریب دادن خود و دیگران نیست.
اگر قائل به وجود انتشاراتهای صادراتی باشیم باید بسیاری از مناسبتهای کهنه و پوسیده حاکم بر این صنعت را دور بریزیم و طرحی نو دراندازیم؛ انتشارات صادراتی هیچ نیازی به حضور در تهران ندارد و میتواند از هر نقطه جغرافیایی این مملکت فعالیت خود را به نحو احسن پیش ببرد؛ هر نقطه از این مملکت میتواند زادگاه نویسندهای بزرگ باشد که مانند خانم رولینگ و با نوشتههای خود مخاطبان دنیا را از آن خود کند.
انتهای پیام/ 121