معرفی کتاب:

«ساقیان حرم»

کتاب «ساقیان حرم» روایتی از خاطرات فرمانده نابغه شهید مدافع حرم «مرتضی حسین پور» است که توسط گروه پژوهش سیره شهدای ستاد کنگره 8هزار شهید استان گیلان به نگارش درآمده است.
کد خبر: ۴۰۹۵۲۶
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۸:۵۲ - 06August 2020

«ساقیان حرم»

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، کتاب «ساقیان حرم» دربردارنده خاطرات شهید مدافع حرم «مرتضی حسین پور» است که گروه پژوهش سیره شهدای ستاد کنگره 8هزار شهید استان گیلان آن را به رشته تحریر درآورده است.

این کتاب توسط انتشارات «میراث ماندگار» در سال 1397 به چاپ رسیده است. در بخشی از کتاب می خوانیم:

فرمانده نابغه:

بچه ها خیلی به حسین قمی اصرار کردند که تو زن و بچه داری به فرماندهی بگو یک جانشین برای تو بگذارد که به صورت شیفتی جا به جا شوید، اما او قبول نمی کرد و می گفت: «وظیفه شرعی من اینه که بمونم و هر کی وظیفه اش باشه خودش میاد.» مرخصی هم که می رفت سریع خود را به منطقه می رساند.

یک بار چندین فرمانده با تجربه زمان جنگ با هم فکری هم نقشه ای برای عملیات در منطقه دشمن طراحی کرده بودند. مرتضی آن روزها در مرخصی بود. طراحی عملیات که به مراحل آخرش رسیده بود، مرتضی وارد منطقه شد. همین که مرتضی آمد، فرمانده صدایش زد و نقشه عملیات را برایش توضیح داد. مرتضی کمی مکث کرد و شروع کرد به برشمردن نقص ها و مشکلات نقشه عملیاتی. آن قدر مستدل و کارشناسی شده درباره توان نیروها، امکانات، توپ ها و سلاح های سنگین و سبک نیروهای خودی و دشمن سخن گفت که همه را مجاب کرد تا در طرح، تغییرات مهمی انجام شود!

آنها هم با فروتنی کامل پذیرفتند و ضمن تحسین هوش و ذکاوت مرتضی، تصحیح ایرادات این کار را به خود مرتضی سپردند.

فاطمه! آخر می بینی خدا چه جوری عاشقم میشه

همیشه در فکر اصلاح خودش بود. خیلی وقت ها از من می پرسید: «فاطمه! من چه اخلاق بدی دارم؟» من هم سنگ تمام می گذاشتم و بدون تعارف جوابش را می دادم. از آن لحظه به بعد دیگر آن مورد در مرتضی دیده نمی شد!

مرتضی می گفت: «من باید به جایی برسم که خدا من رو با انگشت نشان بده و بگه این مرتضی رو که می بینین؛ من عاشقش شدم و خون بهاش رو با شهادت دادم. من دوست ندارم رو به قبله بشینم و دعا کنم شهادت، شهادت، شهادت...»

من هم شوخی می کردم و می گفتم: «بشین تا خدا عاشقت بشه» مرتضی هم می گفت: «فاطمه! آخر می بینی خدا چه جور عاشقم میشه.»

من از مرتضی دعای شهادت ندیدم. می گفتم: «تو خودت را برای خدا می گیری!» می گفت: «آره. این قشنگه که خدا خودش بگه از تو خوشم اومده، بیا پیش خودم!»

مرتضی ارادت خاصی به شهید حسین املاکی داشت. آن قدر که می گفت: «یک روز عکس من رو هم مثل شهید املاکی روی در و دیوار نصب می کنن!»

شهید «مرتضی حسین پور» از زبان سردار شهید «قاسم سلیمانی»

شخصیت و اقدامات شهید حسین پور در جبهه مقاومت آن قدر بزرگ بود که وقتی پدر مرتضی از سردار حاج قاسم سلیمانی خواست که سخنرانی مراسم مرتضی را بر عهده گیرد، حاج قاسم ضمن پذیرفتن این کار جواب داد: «می آیم و مرتضی را از گمنامی در می آورم.»

حاج قاسم سلیمانی در مراسمی که در شلمان لنگرود برگزار شد این شهید بزرگوار را این گونه معرفی نمودند:

«امروز این مجاهدینی که از کشورهای عراق، سوریه و لبنان در مراسم چهلم شهید حضور یافتند، نشان از ریشه دواندن محبت این شهید در قلب های مجاهدین منطقه و عالم است. همین جوانی که سن زیادی نداشت اما تاثیر بزرگی داشت.

یکی از ویژگی های بزرگ شهید حسین پور که به حرمت حضرت معصومه (علیها السلام) اسم جهادی اش را «حسین قمی» انتخاب کرد، این بود که در بحران و سختی که عموماً در آن شخصیت افراد بیشتر نمایان می شود، او هر چه بحران سخت تر می شد شجاعت و قدرت احاطه اش بر بحران و اداره بحران بیشتر می شد. هجمه و فشار دشمن هیچ اثری بر او نداشت. شهادتش نمونه بارز ویژگی مدیریتی این جوان شهید است. در آن شب مدیریت و اداره او سبب شد بیش از 100 نفر نجات پیدا کنند و دشمن را به تنهایی همراه با چند شهید دیگر از جمله شهید حججی، شکست دادند.»

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها