عضو شورای روابط خارجی آمریکا:

بعید است آمریکا «اف ۳۵» به ابوظبی بدهد

عضو شورای روابط خارجی آمریکا با تشریح دلایل کشیده شدن کشورهای عربی به سمت رژیم صهیونیستی اعلام کرد که امارات هیچ گاه قدرت جلوگیری از عملی شدن طرح الحاق را نخواهد داشت.
کد خبر: ۴۱۲۶۳۰
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۷ - 25August 2020

بعید است آمریکا «اف ۳۵» به ابوظبی بدهدبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، مسأله عادی سازی روابط میان امارات و رژیم صهیونیستی همچنان توجه بسیاری از تحلیل گران را به خود جلب کرده است؛ توافقی که بیانگر خیانت کشور‌های عربی به آرمان فلسطین به شمار می‌رود.

از سوی دیگر یکی از ادعا‌های امارات برای امضای این توافقنامه، توقف طرح الحاق بخش‌هایی از کرانه باختری به اراضی اشغالی است؛ این در حالیست که رژیم صهیونیستی از عدم توقف این طرح خبر داده است.

مسأله فروش جنگنده‌های اف ۳۵ از سوی آمریکا به امارات و عملی شدن و یا نشدن این معامله که بخشی از توافق میان امارات و رژیم صهیونیستی بوده نیز مورد توجه تحلیلگران سیاسی قرار گرفته است. این مسأله تبدیل به نقطه اختلافی میان دو طرف شده است.

در همین راستا پروفسور «شیرین هانتر» عضو شورای روابط خارجی آمریکا و استاد دانشگاه جورج تاون آمریکا در گفت‌وگویی به موضوعات پیش آمده واکنش نشان داد که در ادامه می‌خوانید؛

در حالی بحث فروش جنگنده «اف ۳۵» از سوی آمریکا به امارات مطرح شده که این موضوع به عنوان بخشی از توافق عادی سازی امارات و اسرائیل مطرح می‌شود. به نظر شما این ارزیابی درست است؟ آیا آمریکا حاضر می‌شود این جنگنده‌ها را به امارات بدهد؟

هنوز روشن نیست آیا آمریکا هواپیمای اف ۳۵ را به امارات خواهد فروخت یا خیر. ترامپ همیشه از فروش اسلحه برای کسب درآمد حمایت کرده است. مسئله مهم، موضوع اسرائیل و طرفدارانش در آمریکا خواهد بود. علیرغم توافق اخیر، اسرائیل همیشه نسبت به فروش اسلحه‌های پیشرفته به کشور‌های عربی نظر خوبی نداشته است. به نظر می‌رسد که در این مورد در میان رهبران اسرائیل اختلاف نظر وجود دارد. در حال حاضر به نظر من شانس فروش هواپیما نصف نصف است.

برخی معتقد هستند که طرح فروش جنگنده «اف ۳۵» از سوی آمریکا به امارات در ازای عادی سازی روابط ابوظبی با تل آویو درصدد فریب افکار عمومی است. چرا که در ابتدا امارات عنوان کرده بود که عادی سازی روابط با اسرائیل را در ازای عدم الحاق کرانه باختری از سوی اسرائیل پذیرفته است. این در حالی است که اسرائیل این ادعا را رد کرد. یعنی موضوع جنگنده به نوعی مطرح می‌شود که افکار عمومی منحرف به معامله امارات با آمریکا بر سر جنگنده باشد تا طرح الحاق کرانه باختری. ارزیابی شما چیست؟

مسئله تعویق الحاق قسمتی از کرانه باختری به اسرائیل بیشتر به علت مخالفت کشور‌های اروپایی و حتی آمریکا بوده است و نه امارات. امارات هم این مسئله را پیش کشیده تا از انتقادات علیه خود جلوگیری کند. اگر نتانیاهو مصمم به الحاق این اراضی است امارات قدرت جلوگیری از این را ندارد.

باید دانست که در واقع تمام قدرت امارات به پول این کشور بستگی دارد. حتی مداخلات نظامی آن هم توسط سرباز‌های اجاره‌ای از کشور‌های مختلف صورت می‌گیرد. اگر امارات از طرف آمریکا و دیگر کشور‌های غربی حمایت نمی‌شد نمی‌توانست کاری انجام دهد. برقراری روابط با اسرائیل در واقع در ازای این حمایت‌ها صورت گرفته است.

در میان کشور‌های عربی چرا امارات متحده عربی گزینه روند عادی سازی روابط با اسرائیل در این مقطع بوده است؟

به نظر من این امر بیشتر مربوط به شخصیت «محمد بن زائد»، ولی عهد ابوظبی می‌شود. او می‌خواهد که متحد اصلی آمریکا باشد و برقراری روابط با اسرائیل در این امر به او کمک می‌کند. از طرف دیگر امارات دچار نوعی وسواس در قبال ایران است. به این جهت او اسرائیل را نوعی سپر در مقابل ایران می‌داند به خصوص اینکه امارات و کشور‌های دیگر حوزه خلیج فارس نگران تقلیل حضور نظامی آمریکا در منطقه هستند؛ بنابراین آن‌ها روابط با اسرائیل را نوعی ابزار بازدارنده در قبال ایران می‌بینند.

برخی استدلال می‌کنند که با ثروتمند شدن کشور‌های حاشیه خلیج فارس از سال‌های گذشته و ارتباطات نزدیک آن‌ها با کشور‌های غربی و به ویژه آمریکا موضوعات محوری جهان عرب از جمله «پان عربیسم» و مسأله فلسطین و … اساساً از دستور کار کشور‌های جهان عرب خارج شد. چون کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس به خاطر ساختار جمعیتی و بافت فرهنگی اساساً این موضوعات برایشان اولویت ندارد. حتی کشورهایی، چون مصر یا اردن نیز به لحاظ مالی وابسته به کشور‌های حاشیه خلیج فارس هستند و در راستای سیاست‌های آن‌ها گام بر می‌دارند. چقدر با این ارزیابی موافق هستید؟

باید دو مطلب اصلی را در نظر داشت: اولاً آرمان‌هایی نظیر وحدت عرب از ابتدا غیرقابل عملی کردن بود. کشور‌های عربی همیشه با هم اختلاف داشته‌اند. از آن گذشته همه کشور‌های عربی خواسته‌اند که وحدت تحت رهبری آن‌ها صورت گیرد. رقابت‌های بین مصر و عربستان برای رهبری جهان عرب در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۷۰ بیانگر این واقعیت است.

مطلب دیگر این است که در حقیقت هیچکدام از کشور‌های عربی به آرمان فلسطین دلبسته نبوده‌اند و از این مسئله در رقابت‌های خود استفاده کرده‌اند. کشور‌های خلیج فارس که در واقع ساختار‌های قبیله‌ای دارند هیچ گاه نه امکان و نه تمایل به پیشبرد آرمان فلسطین نداشته‌اند و هدف آن‌ها همیشه ادامه حیات خود بوده است؛ بنابراین پان عربیسم دیگر اهمیتی ندارد و حرف تازه‌ای نیست.

از آن گذشته بعد از اینکه مصر پس از سال‌ها جنگ خود را تضعیف کرد و مجبور به رسیدن به صلح با اسرائیل شد روشن بود که بالاخره باقی کشور‌های عربی هم با اسرائیل به توافق خواهند رسید. چه پنهانی چه آشکار. بعد از انقلاب اسلامی هم کشور‌های خلیج فارس، ایران را تهدید بیشتری برای خود دیده‌اند این مسئله در نزدیکی اعراب و اسرائیل نقش مهمی بازی کرده است.

منبع: مهر

انتهای پیام/ 341

نظر شما
پربیننده ها