چهل‌سالگی سرو/ معرفی کتاب؛

«چشم به راه»

کتاب «چشم به راه» حاوی زندگی‌نامه و خاطرات پدر شهیدان «نصرالله و نادر قانع» است که به کوشش «مهدی امینی مروست» توسط انتشارات «کوثر قرآن» به زیور طبع آراسته شده است.
کد خبر: ۴۱۹۷۲۳
تاریخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۲ - 30September 2020

«چشم به راه»به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، کتاب «چشم به راه» حاوی زندگی‌نامه و خاطرات پدر شهیدان «نصرالله و نادر قانع» است که به کوشش «مهدی امینی مروست» توسط انتشارات کوثر قرآن به زیور طبع آراسته شده است.

این کتاب 138 صفحه‌ای در چهار فصل به بیان خاطرات شهیدان قانع از زبان حاج «احمد قانع» پدر بزرگوار شهیدان پرداخته شده است که در ادامه بخشی از کتاب را می‌خوانیم:

نادر یکی از نادره‌های روزگار بود و به راستی که برای مروست حکم گوهر نادری را داشت. در سال ۱۳۴۵ به دنیا آمد. همان زمان‌هایی که امام (ره) یارانش را معرفی کرد و گفت: «یاران من اکنون در قنداق‌اند» و به راستی که چه پیشگویی زیبایی بود.

شهید نادر قانع در خانواده‌ای مذهبی و متدین پرورش یافت، خانواده‌ای که ابتدا در روستای ترکان در ۱۵ کیلومتری مروست ساکن بودند و در سال ۱۳۵۱ به مروست مهاجرت کردند. نادر دوران ابتدائی‌اش را در دبستان خواجوی کرمانی گذراند و در همین ابتدای کودکی آثار و علائم دینداری و عشق به قرآن و حرکت در مسیر حق در او ظاهر و نمایان بود، به طوری که در ایام فراغت تابستان در کلاس‌های فوق برنامه آموزش قرآن شرکت می‌کرد و از همان ابتدا جزء نفرات برتر مسابقات علوم قرآنی قرار گرفت.

نادر تحصیلات خود را تا پایان سال دوم دبیرستان ادامه داد و در تمامی این سال‌ها در کنار تحصیل به کشاورزی و بنایی می‌پرداخت.

شهید نادر قانع در تمام فعالیت‌های مذهبی و انقلابی شرکت مؤثر و فعال داشت. حتی اولین مقاله‌ای که راجع به امام خمینی (ره) در شهر قرائت شد توسط این شهید بود. با دقت و کنجکاوی تمام به دنبال درک و فهم مسائل مربوط به انقلاب و به خصوص امام بود. می‌توان گفت این شهید همیشه از مردم شهرش جلوتر بود.

او را در مدرسه به نام شیخ می‌شناختند و اقامه نماز جماعت به عهده ایشان بود. آن‌قدر مردم دوست بود که یکسال تمام عیدی‌اش را مخفیانه به پیرزنی بخشید و به خانواده گفت: آن را گم کرده‌ام. زمانی که خیلی‌ها اطلاع چندانی از بسیج نداشتند او جزء ۴ نفر اولی بود که در بسیج ثبت نام کرد و بسیج را خانه دوم خود می‌دانست و از پیشگامان آموزش‌های نظامی در منطقه بود و از هر فرصتی برای جذب جوانان به طرف انقلاب و اسلام استفاده می‌کرد.

این شهید علاقه شدیدی به شخصیت‌های برجسته انقلاب، چون شهید صدوقی و شهید باهنر داشت همچنین با ائمه اطهار به خصوص امیرالمؤمنین (ع) بسیار مأنوس بود و با اینکه سن کمی داشت، شب‌های احیاء، شب معراج روحی و معنوی آن بزرگوار بود و بالاخره هم در شبی از شب‌های قدر پیوندش را با مولایش محکم می‌کند و با تفسیر عملی سوره قدر، یک شبه راه صد ساله را طی می‌کند، آخر او یک سال قبل از شهادتش با حضور در مسجد حسینیه در تاریکی شب لیله‌القدر را که «خیر‘ مٍنْ اَلْفِ شَهْر» است را درک می‌کند و با خلوص نیت خود سرنوشتی علی وار را برای خود رقم می‌زند.

منطقه شلمچه و عملیات رمضان، مکان و زمان عروج الهی این شهید آسمانی بود. یکی دیگر از برادران شهید می‌گوید که درست شب شهادت نادر بود. یکی از شب‌های احیاء، به همراه پدرم در مسجد حسینیه بودیم، لحظاتی قبل از مراسم قرآن سر گرفتن، پدرم که سه فرزندش همزمان جبهه بودند و ایشان نگران بود، قرآن را جهت استخاره باز کردند، جالب اینکه اولین آیه قرآن این بود «وَ لا تَحْسَبَنَّ اَلَّذینَ قتلو‌ا فِی سَبیلِ الله اَمْواتاً بَل اَحْیاءِ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْز‘قون» همان شب پدرم تقریباً به شهادت یکی از فرزندانش یقین حاصل کرد.

اولین باری بود که فرهنگ شهید و شهادت را نادر با شهادتش به مروست تقدیم کرد. او اَلسابِقونَ السّابقون شهدای مروست بود و قبل و بعد از شهادتش اسوه حسنه‌ای برای تمام مردم به ویژه رزمندگان و بسیجیان بود و مصداق واقعی جمله شهید مطهری که فرمودند: شهادت تزریق خون است به پیکر اجتماع. به گونه‌ای که اکثر شهیدان در کنار مضجع و مرقد مطهر او با امام و انقلاب و دفاع مقدس عهد و پیمان بسته و به جبهه عزیمت می‌کردند.

حتی پاسدار شهید «اصغر برزگر» در وصیت‌نامه خود تأکید کرده بود که او را در کنار قبر شهید نادر قانع دفن کنند.

اینچنین بود که کودک قنداق بسته سال ۱۳۴۵ به نوجوانی جسور و شجاع و مؤمن در سال ۱۳۶۱ تبدیل شده بود و در سن ۱۶ سالگی در اوج نوجوانی، حماسه‌ای بس بزرگ و ژرف آفرید و همگان را در حیرت نگه داشت و عملیات رمضان در منطقه شلمچه در ۲۴/ ۴/ ۱۳۶۱ این افلاکی خاکی نیز دعوت حق را لبیک گفت و به آرزوی دیرینه‌اش دست یافت و به افلاکیان پیوست.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها