به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، در سالهایی که هنوز بخش وسیعی از خاک مقدس ایران اسلامی تحت اشغال رژیم بعث عراق بود شرارتهای عدهای با داعیه حمایت از کردهای غیور و با بلند کردن علم جداییطلبی کار را بر رزمندگان و مردم سخت کردند. نکته قابل تامل اینکه کسانی از تجزیه طلبان حمایت میکردند که خود در راس کینه توزان و معاندان ایران اسلامی قرار داشتند و دارند.
شاپور بختیار، نخست وزیر شاه معدوم، ابوالحسن بنیصدر، ربیسجمهور معزول ایران و مسعود رجوی سرکرده گروهک منافقین از کسانی بودند که از تجزیهطلبان حمایت و بر آتس اختلاف میدمیدند. آتش سوزانی که با رهبری مدبرانه امام راحل و ایثارگری پیشمرگان کرد مسلمان مهار شد.
در متنی که در ادامه میخوانید به گوشههایی از این اتفاق تاریخی اشاره شده است. این گزارش پیش از این در کتاب «آزادسازی مناطق اشغال شده ایران گام دوم بستان» منتشر شده است.
مثلث شوم
«درپی توافقات نهایی بین حزب دمکرات کردستان ایران و شورای ملی مقاومت در 5 آبان 1360، نماینده این حزب در مذاکره با شورای ملی مقاومت پس از ده روز، این توافقها را علنی ساخت. اتحاد حزب دمکرات با شورای ملی مقاومت بازتابهای مختلفی در رسانههای خارجی و در میان گروههای مخالف ایران داشت.
به گزارش رادیو لندن (در تاریخ 15 آبان 1360)، حزب دمکرات کردستان ایران، یکی از نیروهای اصلی کرد مخالف دولت مرکزی ایران، پیوستن حزب به شورای ملی مقاومت به رهبری رئیسجمهور پیشین ابوالحسن بنیصدر را اعلام کرده است. این تصمیم ازسوی دکتر سعید بدل، از اعضای کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان، در پاریس اعلام شد. دکتر بدل که سرپرستی مذاکرات حزب دمکرات کردستان با آقای بنیصدر و همچنین آقای مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق [منافقین] را در فرانسه به عهده داشت، گفت: به نمایندگی ازسوی حزب خود این تصمیم را اتخاذ کرده است.
وی افزود: برنامهای که ازسوی آقای رجوی تحت عنوان سیاست دولت موقت ایران اعلام شد، مورد قبول کردها است، زیرا خودمختاری کردها و سایر اقلیتهای قومی ایران در آن ضمانت شده است.
این رادیو همچنین در گفتاری جانبدارانه در سودمند بودن این پیوند برای طرفین اعلام کرد: درست در روزی که حمله اکراد به بوکان آغاز شد، حزب دمکرات کردستان اعلام کرد که به شورای ملی مقاومت پیوسته است. این شورا در پاریس توسط آقای ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور سابق ایران و آقای مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق [منافقین] تشکیل شده است.
آقای عبدالرحمن قاسملو، رهبر حزب دمکرات کردستان ایران، مدتها بود که نشانههایی از امکان این اتحاد در سخنانش که در حمایت از سازمان مجاهدین خلق [منافقین] ایراد میشد، به دست میداد. این دو گروه مبانی سیاسی مشترک زیادی دارند. اعلام رسمی این اتحاد و پیوستگی برای هر دو سازمان، حاوی منافع است. از یک سو، اعتبار شورای ملی مقاومت و آقای رجوی را بیشتر میسازد و از سوی دیگر بر ادعای حزب دمکرات کردستان که خود را جزئی از تلاش ملی علیه دولت آیتالله خمینی میداند، صحه میگذارد.
تابه حال دولت چنین جلوه میداد که حزب دمکرات کردستان یک گروه جداییطلب است که برای دول خارجی میجنگد. ازلحاظ همکاریهای نظامی باید گفت که این پیوستگی در آینده نزدیک به افزایش ارتباط و همکاری بین فرماندهان دو سازمان منجر خواهد شد، ولی ازنظر دولت ایران که این گروهها را به طور جداگانه هم نتوانسته است از میان بردارد، این پیوند باعث نگرانی خواهد بود. مقامات ایرانی اظهار میدارند که بیشتر نیروی مجاهدین را خنثی ساختهاند، ولی مجاهدین ضمن اعتراف به اینکه بیش از 2500 تن از طرفداران خود را در جنگهای خیابانی یا در برابر جوخههای آتش از ماه ژوئن تا به حال از دست دادهاند، ولی مدعیاند که کادر عملیاتی آ نها دست نخورده باقیمانده است.
چریکهای مسلح و شبه نظامی مجاهدین، طبق گفته این سازمان، چندان تلفاتی نداشته و 50 تن از اعضای شورای مرکزی آ نها زنده و حاضرند. این درحالی است که عملیات چریکی هنوز در نقاط مختلف کشور ادامه دارد، ولی شدت آن تاحدودی از چند ماه پیش کمتر شده است.
خبرگزاری رویتر نیز با استناد به نامهای که عبدالرحمن قاسملو در پنجم آبان به مسعود رجوی نوشته است، پیوستن این حزب به شورای ملی مقاومت را اعلام کرد.
بنا به اعلام این خبرگزاری: حزب نیرومند دمکرات کردستان رسماً به جنبش مقاومت ملی در تبعید پیوست. جنبش مقاومت ملی ایران که علیه دولت بنیادگرای اسلامی ایران مبارزه
میکند، در پاریس توسط ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهوری سابق و مسعود رجوی، رهبر سازمان چپگرای مجاهدین خلق ایران، تشکیل شده است.
حزب دمکرات کردستان در نامهای که در پاریس انتشار یافت، اعلام داشت، در پی مذاکراتی که به ویژه درمورد خودمختاری کردستان با رهبران جنبش مقاومت ملی به عمل آمد، حزب دمکرات کردستان تصمیم گرفت به این جنبش بپیوندد. نامه مورخ 27 اکتبر (5 آبان 1360) حزب دمکرات کردستان توسط عبدالرحمن قاسملو، دبیرکل حزب دمکرات کردستان، امضا شده است. در این نامه گفته شده است که نماینده حزب دمکرات کردستان در جنبش مقاومت ملی به زودی تعیین خواهد شد.»
سلطنت طلبهای طیف شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی، در مقالهای رادیویی به اتحاد انجام پذیرفته بین حزب دمکرات کردستان ایران و شورای ملی مقاومت به رهبری ابوالحسن بنیصدر و مسعود رجوی واکنش نشان دادند.
در این مقاله با اشاره به همگرایی حزب دمکرات کردستان و سلطنت طلبها برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و همکاری نکردن با جمهوری اسلامی و همچنین با یادآوری تمایل سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در سال ۱۳۵۸ برای سرکوبی نیروهای برانداز در کردستان و همچنین اقدامات ابوالحسن بنیصدر به عنوان فرمانده کل قوا برای سرکوب نیروهای حزب دمکرات در برخی مناطق کردنشین، به این اتحاد انتقاد شده و در پایان رویگردانی حزب دمکرات کردستان از شورای ملی مقاومت و اتحاد این حزب با سلطنت طلبهای جناح شاپور بختیار خواسته شده است. بخشهایی از این مقاله به شرح زیر است:
اکنون چند هفته است که رهبران این دو سازمان درباره اتحاد و هماهنگی گروه هایشان تبلیغات وسیعی را آغاز کردهاند، تا آنجا که به رهبری مجاهدین خلق مربوط میشود، تبلیغ برای این اتحاد کاملاً قابل توجیه است. آ نها حیثیت مبارزان کرد را پشتوانه تبلیغ برای خودشان قرار میدهند و آقای مسعود رجوی در گفتوگوهای پنهانیاش با نمایندگان قدرتهای امپریالیستی در پاریس، [مبارزات] این پیشمرگان را درکنار جانبازی مجاهدین راستین روی میز معامله قرار میدهد.
اما شگفتآور این است که پیشمرگان دلاور کرد، درباره سازشکاریهای رهبران مجاهدین خلق با دارودسته خمینی، در جریان سرکوبی خونین کردستان دچار فراموشی شده باشند و دستورات بنی صدر، دوست و متحد امروز و دیروز مجاهدین خلق، درمورد قتل عام مبارزان آزادیخواه کرد را از یاد برده باشند.
مگر همین بنیصدر نبود که به عنوان فرمانده کل قوای خمینی به ارتشیان دستور داده بود تا کردها را سرکوب نکردهاند، پوتین هایشان را درنیاورند. مگر خود او شخصاً این موضوع را در صداوسیمای جمهوری اسلامی به اطلاع نرساند؟ مگر همین بنیصدر، یار گرمابه و گلستان آقای رجوی، [نبود که] چنین دستوری را در سنندج و سقز صادر کرد و در جریان آن حمله، ده هزار خانه در سنندج ویران نشد؟
مگر رهبران مجاهدین خلق و همین آقای مسعود رجوی نبودند که در جریان سرکوبیهای خونین کردستان برای دستیابی به سهمی در قدرت حکومت، سازشکاری با آخوندها را پیشه کرده بودند و درمورد جنایات هجوم بر کردستان سکوت کرده و لام از کام نمیگشودند؟ مگر همین رهبران سازمان مجاهدین خلق نبودند که در 21 اسفند 1359 در شماره 113 روزنامه مجاهد به دارودسته خمینی پیشنهاد کرده بودند که آمادهاند در کردستان دخالت کنند و مسئله را به نحوی که اسباب رضایت خاطر هیئت حاکمه فراهم شود، حل کنند؟
امروز رهبران مجاهدین خلق حق دارند که همه این حقایق را از یاد ببرند، اما آیا پیشمرگان کرد نیز همه اینها را فراموش کردهاند؟ پاسخ این پرسش قطعاً منفی است. پیشمرگان جانباز کرد هرگز دوستان و دشمنان خود را فراموش نمیکنند.
اگر امروز رهبری حزب دمکرات کردستان درباره اتحاد با رهبری مجاهدین خلق تبلیغ میکند، ریشه آن را باید در جایی غیر از ضعف حافظه و فراموش کاری جستوجو کرد.
رهبری حزب دمکرات کردستان در توضیح این پیشنهاد غیرقابل توجیه به پیشمرگان گفته است که پشتیبانی رهبران مجاهدین از خودمختاری کردستان دلیل و علت پذیرفتن این اتحاد بوده است که البته باتوجه به آنچه گفته شد، بلافاصله این پرسش پیش میآید که کدام پشتیبانی؟ قسم حضرت عباس آقای رجوی با نماینده حزب دمکرات کردستان در اروپا را باور کنیم یا دم خروس اتحاد با بنیصدر جنایتکار را؟
دراین میان هنوز نسخههای روزنامه مجاهد و نظرهای ابرازشده ازسوی رهبران مجاهدین خلق درباره کردستان وجود دارد و میتوان یک بار دیگر آنها را از نظر گذراند. حقیقت تلخی که متأسفانه از پشت پرده این اتحاد مصلحتی به چشم میخورد، چیزی جز معامله سیاسی بر سر خون پیشمرگان کرد نمیتواند باشد و نیست.
اگر رهبری حزب دمکرات کردستان واقعاً از روی راستی و درستی خواهان خودمختاری و حقوق پایمال شده فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مردم
کردستان در چارچوب یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران است و در پس پرده معاملات دیگری در جریان نیست و ظاهر و باطن همین است، این پرسش پیش میآید که چرا پشتیبانیهای نهضت مقاومت ملی ایران و رهبر آن شاهپور بختیار از مبارزات حقطلبانه هم میهنان کرد، نادیده گرفته شده است؟
رهبری حزب دمکرات کردستان میکوشد رهبری مجاهدین خلق را به عنوان تنها پشتیبان خواستههای مردم کردستان به هممیهنان کرد معرفی کند، اما گمان نمیکنیم پیشمرگان کرد از یاد برده باشند که شاهپور بختیار نخستین کسی است که فریاد حقطلبانه هممیهنان کرد را به گوش جهانیان رسانید و خواستههای بحق هممیهنان کرد درمورد خودمختاری در چارچوب یکپارچگی ایران و شرکت هرچه وسیعتر همه مردم در اداره امور مناطق زیستی خود را مورد تأیید قرار داد.
باتوجه به این حقایق، آیا حق نداریم در حسن نیت آنها که امروز شاهپور بختیار را دشمن قسم خورده خلقهای ایران مینامند و دست دوستی مسعود رجوی و ابوالحسن بنیصدر را میفشارند و بر تأییدهای یاسر عرفات و هانی الحسن تکیه میکنند، تردید کنیم؟»
انتهای پیام/ 161