چهل‌سالگی سرو/ شهید «حبیب‌الله عالی‌زاده»؛

پیرو روحانیت باشید که خط و مسیر امام زمان (عج) است

در فرازی از وصیت‌نامه شهید «حبیب‌الله عالی‌زاده» آمده است: در همه حال برادران و خواهران، پیرو روحانیت باشید که خط و مسیر امام زمان (عج) است و لب به شکایت از این انقلاب باز ننمائید که انقلاب خدائی است و خدای را شکر کنید.
کد خبر: ۴۲۶۰۶۷
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۹ - ۲۳:۳۴ - 11November 2020

پیرو روحانیت باشید که خط و مسیر امام زمان (عج) استبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در زادروز شهید «حبیب‌الله عالی‌زاده» زندگی‌نامه و وصیت‌نامه این شهید را از نظر می‌گذرانیم.

زندگی‌نامه شهید:

حبیب‌الله در 21/8/1337 در «بهشهر» و در کاشانه «محمدتقی و ربابه» به دنیا آمد. پدرش كارگر كارخانه چیت‌سازی بود. تحصیلات «حبیب‌الله» به دیپلم رشته اقتصاد در دبیرستان «سعدی» ختم می‌شود.

روایت خانواده شهید:

خانواده به نقل از معلمش می‌گوید: «من برای ترغیب بچه‌ها، كلاس را به دو گروه خوب و متوسط تقسیم‌بندی می‌كردم. به شاگردان خوب هم جایزه می‌دادم. حبیب‌الله دو، سه باری از دستم جایزه گرفت. كم‌كم دیدم افت تحصیلی دارد. علت را جویا شدم. گفت: آقا معلم! شما مگر چقدر حقوق می‌گیری كه همیشه برای ما جایزه بخرید؟! من نمی‌خواهم. شما به كس دیگری بدهید.»

در بیان خلق‌وخوی حبیب‌الله باید گفت که نسبت به والدین، مودب و متواضع بود. با دیگران نیز، با ملاطفت و گشاده‌روئی رفتار می‌کرد.

روایت برادر شهید:

«عبدالحمید» چنین می‌گوید: «از كمترین چیزی كه داشت، در راه مستمندان خرج می‌كرد. در همسایگی ما خانواده‌ای زندگی می‌كرد كه وضع مالی‌شان خوب نبود. حبیب‌الله هم، بدون اینكه كسی متوجه شود، به آن خانواده كمك می‌كرد.»

حبیب‌الله به دلیل تربیت دینی پدر و مادر، در ادای واجبات و مستحبات می‌کوشید و از انجام محرمات دوری می‌کرد. با قرآن نیز مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا. شرکت در محافل سیاسی و دینی مسجد «قنبر» بهشهر، تهیه اعلامیه از قم و توزیع آن در بهشهر، از جمله اقدامات او در ایام انقلاب به شمار می‌رود.

ناگفته نماند که او به سبب انجام این فعالیت‌ها، تحت تعقیب ساواک بود. از این‌رو، همراه دوستش «نصرت‌الله صدیقی» به مشهد مهاجرت کرد.

به اذعان آقای صدیقی، «در اولین راهپیمائی بهشهر که با حضور چهارصد نفر از نیروهای مذهبی رستمکلا و گلوگاه شکل گرفته بود، حبیب‌الله از پیشتازان بود. او برای مقابله با منافقین، بسیار مطالعه می‌کرد؛ به‌خصوص آثار شهید مطهری. علاوه بر آن، در محافل دینی به سخنرانی می‌پرداخت.»

وی در 22 تیر 1360 به عضویت سپاه در آمد و جهت طی دوره آموزش پاسداری، راهی پادگان المهدی چالوس شد.

روایت برادر شهید:

برادرش از آن روزها می‌گوید: «زمانی كه در سپاه چالوس بود، گه‌گاهی زنگی می‌زد و می‌گفت: من حبیبم. بعد قطع می‌كرد. یك روز با او دعوا كردم كه این چه كاری هست که انجام می‌دهی؟ خب وقتی تلفن كردی، صحبت كن؛ چون تا ما تو را پیدا كنیم، كلی طول می‌كشد و تماس گرفتن با تو سخت است. در جوابم گفت: این تلفن بیت‌المال است. من نمی‌خواهم از بیت‌المال بهره شخصی ببرم.»

حبیب‌الله در سال 1360، به عنوان مسئول قله، راهی مریوان شد. او در سال 1360 نیز، در غائله آمل حضور یافت. در سال 1361، جهت سرکوب تحرکات منافقین، رهسپار هشت‌پر استان گیلان  شد. حبیب‌الله در طول مدت خدمتش، در کسوت مسئول ارزیابی گردان نیز به ادای تکلیف پرداخت و سرانجام، او در 12/12/61 در خرمشهر به مقام والای شهادت نائل آمد. پیكر پاكش نیز پس از تشییع اهالی قدردان بهشهر، در گلزار «بهشت فاطمه» این شهر به خاك سپرده شد.

وصیت‌نامه شهید:

بسم رب الشهدا و الصالحین

همیشه در انتظار آن بودم زمانی که چندین ساعاتی پیش به پیوستن لقاءالله نداشته باشم وصیت خود را بگویم تا آنچه می‌گویم آخرین لحظات حیات من باشد و سلام بر رسول خدا و سلام بر سرور شهدا و سلام بر مهدی یاور رزمندگان و امید امیدواران و سلام بر امام خمینی که پیرو و مقلدش بوده و از خدا آرزو می‌کنم که در آخرت، روز رستاخیز نیز امام ما بوده و آنجا نیز افتخار سربازیش را داشته باشم.

سلام بر او که به سان موسی با طاغوتیان درافتاد و بسان ابراهیم بتها را شکست و چون حسین یاران بیشماری را هدیه خداوند کرد و همانند محمدبن عبدالله این امت را به اسلام بازگرداند و و کتابی نشات (منشاء) گرفته از قرآن «محمدی را با این ملت ارزانی داشت. سلام بر تو ای مادر، مادری که سرمایه خود را فدای من و برادران و خواهران من کردی بخدا در این  لحظات احساس می‌کنم که بسیار در اجرای وظایفم نسبت به تو کوتاهی کردم و فرزند شایسته‌ای برای تو نبودم اما در این لحظه که شاید آخرین لحظات است  از تو عاجزانه می‌خواهم  که از من در گذری تا  در پیشگاه خداوند روسفید باشم.

به خدا نمی‌دانم با چه زبان و با چه کلام از تو تشکر کنم و ان‌شاالله این قلم‌هائی که گرچه ناقص و نارسا ولی با اخلاصش و صداقتش بتواند از زحمات و سختی‌هائی که برای من از عمرت مایه گذاشتی ستایش کرده باشم، مادر ای کسی که بیشترین علاقه را با تو دارم با آن امید که روز قیامت با شما دیدار کنم.

مادر! تسلیم امر خدا باش که تاکنون بوده‌ای و تمام مراحل بخدا توکل کن و نمازشکر بگذار که از دامان تو فرزندی به زیارت حسین و لقاءالله فرستاده‌ای و هرگاه خواستی گریه و زاری کنی بر حسین سرور شهیدان و اصحاب و یارانش و اولادش گریه کن که در همدردی آنان هرچه کنی کم است.

مادر بخاطر آنکه شاید فرصت صحبت با پدر را از دست بدهم از همین‌جا از شما خداحفظی می‌کنم و اما آقاجون سلام، سلام علیکم؛ پدر از تو به عنوان پدری که در طول حیات در مسیر حق گام برداشته و ما را براه خدا و پیامبران و امامان و حق و حقیقت هدایت نموده‌ای سپاسگزاری کرده و امیدوارم که خدا اجری شایسته به شما هدایت نماید و شما نیز از آنچه آزار و اذیت و سختی و مشقت دیده‌ای در این آخرین لحظه‌ای از من بگذری.

اما برادران و خواهران! آبجی عزیز و حمیدرضا، شمسی و عبدالله و مجید یکایک شما سلام عرض می‌کنم از دور دست پدر و مادر شما را از اینکه شاید هر لحظه ممکن است ما را صدا بزنند می‌بوسم و از شما نیز تشکر و طلب مغفرت می‌نمایم.

امیدوارم که خدا شما را توفیق دهد که بنده واقعی و خالص خدا و پیرو مقلدی راستین برای امام در همه حالات و سربازی وفادار و صادق برای این انقلاب اسلامی تا آخرین لحظات حیات خود باشید. اینک تا زمانی که فرصت هست چند توصیه به شما می‌نمایم امیدوارم که بپذیرید.

1- به شما توصیه می‌نمایم که با خدا آشتی کنید که خدا آمرزنده و مهربان است و توبه‌پذیر.

2- می‌خواهم بگویم که حساب کنید هر کدام به خوشی و بدی، این چندین سالتان چگونه گذشت؟

آیا نزدتان فاصله گذاشتن بیش از یک لحظه اینک است؟ مسلما خیر، حالا شما را به امام سوگند که بیائید و با خدا عهد صادقانه ببندید که به دستوراتش عمل کنید و از اشتباهاتت استغفار نمائید که خدا آمرزنده است و مهربان. به شما توصیه به تقوا و نظم در امور می‌نمایم.

و اما عبدالله امیدوارم که روزی در لباس مقدس سپاه به دیدنت بیآیم. و مجید تو هم مدرسه را که سنگر فعلی توست خوب حفظ کن و پاسدار واقعی آن سنگر باش. مجید مطالعه را فراموش نکن و قرآن را بخوان و به معنی آن توجه کن نماز را سعی کن اول وقت بخوانی، در همه حال برادران و خواهران پیرو روحانیت باشید که خط و مسیر امام زمان است و لب به شکایت از این انقلاب باز ننمائید که انقلاب خدائی است و خدای را شکر کنید و در خاتمه بدانید که ما پیروزیم و قدرت‌های بزرگ پوشالی توان مقابله با اسلام را نخواهند داشت.

همه‌تان دعا به جان امام کنید و ظهور ولی عصر را بخوانید و به تمامی توصیه تقوا و نظم می‌کنم. و اگر نتوانستم خداحافظی کنم. مرا ببخشید در خاتمه  برای همه‌تان عصر پر برکت و  عاقبت ختم به شهادت را آرزو می‌کنم.

والسلام علی عبادالله الصالحین.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها