هم‌عهدی شهدا و رزمندگان برای دفاع از «سوسنگرد» تا آخرین قطره خون خود

شهید «علی تجلایی» در تشریح اقدامات برای جلوگیری از اشغال سوسنگرد، گفته است: «شب با برادران صحبت کردم و گفتم بیایید بهشت را برای خود بخریم. همه با صدای تکبیر با خدای خود عهد بستیم که تا آخرین قطره خون در مقابل توپ و تانک، مسلسل، کالیبر، هلی‌کوپتر، میگ‌ها و نیروهای گارد مخصوص رژیم بعث ایستادگی کنیم».
کد خبر: ۴۲۶۷۰۷
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۹ - ۱۵:۱۳ - 16November 2020

عهد شهدا و رزمندگان برای دفاع از «سوسنگرد» تا آخرین قطره خون خودبه گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ارتش عراق اگرچه در تصرف و حفظ سوسنگرد در مهر سال ۱۳۵۹ شکست خورد، ولی نمی‌توانست از اشغال این شهر صرف‌نظر کند؛ بنابراین بار دیگر واحد‌هایی از لشکر ۹ زرهی خود را مأمور کرد تا در روز ۲۳ آبان همان سال، از شمال رودخانه «کرخه کور»، پیشروی خود به‌سوی جاده حمیدیه - سوسنگرد را آغاز کنند. این نیرو‌ها در ۲۴ آبان، شهر سوسنگرد را از شرق، جنوب و غرب به محاصره درآوردند. این در حالی بود که در آن مقطع، حدود ۳۰۰ تن نیروی پاسدار، بسیجی و بعضاً ارتشی و همچنین تعدادی اندک از نیرو‌های ستاد جنگ‌های نامنظم به فرماندهی شهید «مصطفی چمران» در سوسنگرد حضور داشتند.

وقتی نیرو‌های عراقی از پنج کیلومتری به ۱.۵ کیلومتری سوسنگرد رسیدند، با مقاومت ۳۵ پاسدار روبه‌رو شدند و حتی برای لحظاتی از درگیری مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند؛ اما یگان‌های خود را تا کنار کرخه گسترش داده و به این ترتیب، ۳۵ پاسدار محاصره‌شده که از این تعداد فقط ۱۴ نفر بازگشتند؛ بقیه شهید یا اسیر شدند.

شهید «علی تجلایی» معاون عملیاتی وقت سپاه سوسنگرد در این خصوص گفته است: «ساعت چهار عصر برادرانی را که در گوشه و کنار شهر پراکنده بودند، جمع کردم و شب که شد در شهر به پاک‌سازی و جمع‌آوری مهمات و اسلحه پرداختیم؛ سپس نیرو‌ها را در چند جای شهر مستقر و مسجد شهر را به‌عنوان پایگاه انتخاب کردیم. البته شهیدان ما در آن‌طرف رود کرخه و اطراف شهر به‌جا ماندند، حتی وقت دفن هم پیدا نکردیم که این واقعاً دردآور بود».

وی همچنین گفته است: «شب با برادران صحبت کردم و گفتم بیایید بهشت را برای خود بخریم. همه با صدای تکبیر با خدای خود عهد بستیم که تا آخرین قطره خون در مقابل توپ و تانک، مسلسل، کالیبر، هلی‌کوپتر، میگ‌ها و نیرو‌های گارد مخصوص رژیم بعث ایستادگی کنیم».

این در حالی بود که وقتی‌که در همین روز خبرنگار پارس، بعد از ملاقات بنی‌صدر با امام خمینی (ره) از محاصره سوسنگرد و تهدید اهواز و تصمیمات اتخاذشده برای مقابله با این بحران سؤال می‌کند، بنی‌صدر در پاسخ می‌گوید «در حال حاضر شهر سوسنگرد در محاصره نیست. طبق اطلاعی که به من داده‌اند، آن‌ها طی یک تلاش مذبوحانه حملاتی به نیرو‌های ما وارد کرده‌اند که آن‌هم با شکست روبرو شده است».

این اظهارنظر بنی‌صدر نشان از عدم اشراف اطلاعاتی وی به‌عنوان فرمانده کل قوا نسبت به مسائل و اتفاقات جبهه بود. در هر صورت در روز ۲۵ آبان سال ۱۳۵۹ یعنی در دومین روز از محاصره سوسنگرد، نبرد برای اشغال کامل این شهر و متقابلاً دفاع رزمندگان ایرانی، از شدت بیشتری برخوردار می‌شود.

خبرنگار خبرگزاری پارس در ساعت ۱۴:۴۰ عصر از حملات شدید دشمن و مقاومت مدافعان معدود شهر و نیز کمبود شدید آذوقه و مهمات خبر می‌دهد. مدافعین سوسنگرد رسیدن نیرو‌های کمکی را انتظار می‌کشیدند و این را طی تماس‌هایی با سپاه خوزستان اعلام و تأکید می‌کردند. از طرف دیگر دشمن برای وارد آوردن فشار بیشتر و جبران ضایعات خود، ۸۰ تانک و خودرو به امکانات خویش افزود و قصد تقویت بیشتر نیرو‌های خود را داشت.

تدبیر امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در موفقیت عملیات

بعدازظهر همان روز، جلسه‌ای با حضور فرماندهان عالی و منطقه‌ای ارتش، فرماندهان عملیاتی سپاه، استاندار خوزستان و نماینده امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در خصوص شکستن محاصره سوسنگرد برگزار و طرحی پیش‌بینی شد که عمده آن بر روی اقدام تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی اهواز بود.

زمان حرکت تیپ ساعت پنج صبح فردای همان روز، یعنی ۲۶ آبان تعیین شده بود. در ساعت ۱۲ شب به اطلاع امام خامنه‌ای می‌رسد که تیپ از شرکت در عملیات خودداری کرده و علت آن‌هم مخالفت بنی‌صدر با حرکت آن است، به این بهانه که ما تیپ را برای کار دیگری می‌خواهیم.

اتفاقاً همان شب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای طی تماسی که از جبهه با امام خمینی (ره) به‌واسطه داماد ایشان مرحوم اشراقی برقرار می‌کنند و اوضاع نابسامان سوسنگرد را شرح می‌دهند؛ حضرت امام خمینی (ره) طی فرمانی تاریخی، دستور می‌دهند که «تا فردا سوسنگرد باید آزاد شود»

آیت‌الله خامنه‌ای در همان نیمه‌شب بلادرنگ نامه‌ای را برای سرهنگ قاسمی، فرمانده تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی اهواز، می‌نویسند و با ابلاغ فرمان امام خمینی (ره) از ایشان می‌خواهند که بدون تأمل و بر اساس تصمیم اخذشده در جلسه اخیر، تیپ را برای اجرای مأموریتش در خصوص شکستن محاصره سوسنگرد حرکت دهد. همچنین نامه‌ای به همین مضمون به تیمسار فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش، نوشته و بر حرکت تیپ تأکید می‌کند. ایشان از دکتر چمران می‌خواهد که برای اثربخشی بیشتر نامه، وی نیز به پایین دو نامه مطلبی را اضافه کند و شهید چمران نیز این کار را نوشتن گلایه‌های دردمندانه خویش می‌کند.

صبح زود حدود ساعت ۵، سرهنگ قاسمی بعد از دریافت نامه آمرانه تیپ را حرکت داده و خوشبختانه با الحاق تیپ به صحنه نبرد و رشادت‌های رزمندگان و دلیری و رشادت‌های شهید دکتر مصطفی چمران که هدایت گروه جنگ‌های نامنظم را با حدود ۲۰ نیرو عهده‌دار بود، حصر سوسنگرد در ساعت ۱۴ روز ۲۶ آبان سال ۱۳۵۹ شکسته شد.

در این نبرد، شهید چمران که استاد جنگ‌های چریکی بوده، در نبرد تن با تانک رشادت‌های فراوانی از خود نشان داد و حتی از ناحیه پا به‌شدت مجروح شد که با زحمت و با کمک یکی از نیرو‌های خود به عقب جبهه برمی‌گردد و چند روز را در بیمارستان بستری می‌شود.

منابع:

۱- علائی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد اول)، تهران، نشر مرزوبوم، چاپ اول، ۱۳۹۵،
۲- لطف‌الله زادگان، علی‌رضا، هویزه، آخرین گام‌های اشغالگر، ((روزشمار جنگ ایران و عراق-۱۱))، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ چهارم ۱۳۹۰،
۳- اردستانی، حسین، از سنندج تا خرمشهر (جلد اول)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۶

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها