گروه استانهای دفاعپرس – «علی پیراسته»؛ تاریخ دفاع مقدس، گنجینهای عظیم از نکات، عبرتها و آموزههایی است که مراجعه به آن میتواند در همه زمینهها مشکلگشا بوده و گرهای از نابهنجاریهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی امروزمان باز کند. این هشت سال پُرافتخار، گاهی با رویدادهای اندوهبار و گاه با پیروزیهای شیرین، روایتگر مجاهدتها و ایثارگریهای مردمانی است که از همین آب و خاک راهی جبهههای دفاع از دین و آیین خود شده، حماسه آفریدند و جاودانه شدند.
پیش از اینکه بخواهیم درباره عملیات و استراتژی آن صحبت کنیم، باید به این سئوال پاسخ بگوییم که اساساً چرا این عملیات طراحی و اجرا شد. بُستان یکی از شهرهای پیرامونی سوسنگرد و منطقه چزابه است که از نظر ژئوپولتیک اهمیت فراوانی برای هر دو طرف درگیر در جنگ داشت و به همین خاطر، ارتش بعث عراق از همان ابتدای جنگ تحمیلی، بلافاصله برای تصرف بُستان و نواحی اطراف آن از طریق تنگه چزابه و جاده مرزی جفیر اقدام نمود.
عراق با بهرهگیری از دو لشکر پیاده و پیاده-مکانیزه به بستان حمله کرد و موفقیت آنها باعث شد تا بخش وسیعی از خوزستان در برابر پیشروی نیروهای عراقی قرار بگیرد. به همین خاطر، اگر تاریخِ حملات بعثیها را بصورت دنبالهدار بررسی کنید، میبینید که پس از تصرف بستان، سرعت پیشروی بعثیها به درون خوزستان بسیار زیاد شده و شهرها، روستاها و مناطق عملیاتی یکی پس از دیگری به اشغال متجاوزان درمیآمدند.
این مناطق تقریباً یکسال در اشغال عراق بود و در این مدت، رژیم بعث به دلیل تسلط بر جاده اهواز-دزفول، رزمندگان درگیر در خطوط مقدم را به شدت در تنگنا قرار داده بود. بخش عمدهای از خاطرات سخت و تلخی که از دوران دفاع مقدس روایت میشود، مربوط به تشنگی کشیدنها، محاصرهها و مظلومیتهایی است که رزمندگان ما در این دوران متحمل شدهاند؛ اگرچه که جنگ و دفاع از دین و وطن در هیچ کدام از برهههای خود برای ما سخت یا غیرقابل تحمل نبود.
در طول دوران اشغال، اگرچه مجاهدتهای بسیار مردم بستان، سوسنگرد و مجموعاً خوزستانیهای غیور برای ضربهزدن به نیروهای متجاوز و درگیریهای چریکی و نامنظم عشایر منطقه با دشمنان، عراق را وارد یک درگیری فرسایشی کرده بود و برادران سپاه و بسیج نیز خواب آرام را از چشم ارتش بعث ربوده بودند، اما اقدام نظامی سازمان یافتهای برای بازپسگیری این مناطق صورت نگرفت تا اینکه در هشتم آذر سال ۱۳۶۰ ، ساعت ۳۰ دقیقه بامداد عملیات بزرگ طریقالقدس با توسل به حضرت سیدالشهدا (ع) و رمز یاحسین آغاز شد.
آزادسازی بستان تنها یکی از اهداف عملیات بزرگ طریقالقدس بود. دشمن طی یکسال اشغال این شهر و نواحی اطراف آن، استحکامات دفاعی زیادی برای جلوگیری از عملیات بازپسگیری و پیشروی رزمندگان اسلام ایجاد کرده بود. این مجموعه تاحدی قدرتمند بود که عراقیها با فراغ خاطر، پایگاههای لجستیک و پشتیبانی اطلاعاتی خود را به شهر بستان و روستاهای اطراف آن آورده بودند و حتی فکر این را هم نمیکردند که ایرانیها قادر به بازپسگیری این مناطق باشند و لذا هنگام آزادسازی شهر، بسیاری از پروندههای اطلاعاتی مهم ارتش عراق در اختیار ما قرار گرفت.
یکی دیگر از اهداف این عملیات، از بین بردن کنترل یک ساله رژیم بعث بر جاده مواصلاتی اهواز- دزفول و از سرگیری ارسال تدارکات به رزمندگانی بود که در جبهههای دیگر، محاصره ناجوانمردانهای را تحمل میکردند. همچنین تصرف تنگه چزابه که در ادامه عملیات طریقالقدس حاصل شد، راه را برای عملیات در منطقه هورالهویزه هموار کرد. به بیان دیگر، طریقالقدس زیربنای بسیاری از پیشرویها و فتوحات بعدی رزمندگان اسلام شد و به اندازهای تأثیرگذار بود که امام خمینی (ره) در پیام خود فرمودند: «آنچه برای اینجانب غرورانگیز و افتخارآفرین است، روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادتطلبی این عزیزان است که سربازان حقیقی ولیاللهالاعظم ارواحنا فداه هستند و این است فتحالفتوح.»
در برابر یاوهگویانی که آمار شهدای عملیاتهای ما را به عنوان سندی دال بر بیتجربگی فرماندهان ایرانی قلمداد کرده و فرماندهان رشید دفاع مقدس همچون شهید خرازی، همت، باکری، زین الدین و کاوه را به بیمسئولیتی درقبال تلفات انسانی متهم میکنند، باید این نکته را درنظر داشت که دفاع مقدس علیرغم تلفات انسانی و خسارات زیربنای شاخصی که به ما وارد آورد، دستاوردها و آموزههای بزرگی هم داشت؛ به گونهای که پیشرفت امروز ما با وجود تحریم و فشار خارجی و بعضاً ایمانهای سست داخلی هنوز با بهرهگیری از آن آموختهها و الگوگرفتن از آن مجاهدتها میسر است.
در زمان جنگ، جان و مال و امیال شخصی موضوعاتی بودند که حتی رزمندگان به آنها فکر هم نمیکردند. آن زمان که دستهای از مجاهدان پشت یک میدان مین زمینگیر میشدند، یکی میپرسید چرا دسته پیشروی نمیکند؟ پاسخ میدادند با میدان مین مواجه هستیم و آن رزمنده بلافاصله میگفت پس من رفتم و بدون لحظهای درنگ یا تردید، پا در میدان مین میگذاشت. این خلوص نیت هرگز ناشی از غلیان احساسات نبود و کاملاً ریشه در مبانی گفتمانی و ایدئولوژیک داشت. این حقیقت را با تورق در لابهلای وصیتنامههای شهدا به وضوح میتوان مشاهده نمود.
شبههای که امروز برخی آقایان در خانههای امن و لوکس خود مطرح میکنند، مسلماً میتوانست درمیان عطش و سوز ترکش به ذهن رزمندگان اسلام نیز برسد، اما آنان این شبهات را وارد نمیدانستند زیرا به چشم خود میدیدند که باکریها، همتها و برونسیها پیش از بقیه، خود به دل دریای گلولهها و سرنیزهها میزدند و به دنبال خود جوانان رشید این آب و خاک را فرا میخواندند. دیدگان نورانی شهدا همواره ناظر بر اعمال و رفتار ماست و ای کاش به گونهای رفتار کنیم که فردای قیامت دربرابر آنان سرافکنده نباشیم.
انتهای پیام/