به گزارش گروه بینالملل دفاعپرس، «محمد فرج» نویسنده و پژوهشگر اردنی در یادداشتی به ترور شهید محسن فخری زاده پرداخت و از تلاش ناکام رژیم صهیونیستی برای خالی کردن جهان اسلام از نخبگان علمی، سیاسی و ادبی نوشت.
محمد فرج در وبسایت شبکه المیادین نوشت: «از زمانی که انقلاب فلسطینیها شکل گرفت و همزمان پروژه ملیگرایی عربی بر آن شد تا توسعه مستقل را در پیش گیرد و رشد علمی را اساس پیشرفت بنا نهد، سیاست رژیم اسرائیل بر ترور با هدف خالی کردن جهان عرب از نخبگان متمرکز شد.»
به گفته وی ترور شخصیتهایی چون «غسان کنفانی» روزنامهنگار و نویسنده فلسطینی، «ابوعلی مصطفی»، دبیرکل جبهه مردمی آزادسازی فلسطین، «ودیع حداد» از مؤسسان جبهه مردمی آزادسازی فلسطین، «جمال حمدان» جغرافیدان فلسطینی، «محمد الزواری» مهندس تونسی، «یحیی المشد» دانشمند هستهای مصری، «نبیل فلیفل» دانشمند هستهای فلسطینی که در ۳۰ سالگی ربوده و شهید شد و «سمیر نجیب» دانشمند هستهای مصری و «ناجی العلی» کاریکاتوریست معروف فلسطینی (خالق شخصیت حنظله) و دهها نمونه دیگر که در حوزههای مختلف علمی و سیاسی و تاریخی و ادبیات نخبه بودند، هدف ترور رژیم صهیونیستی قرار گرفتهاند و اینگونه باید گفت که گره اسرائیل در مسیر توسعه و نخبگانی که توانایی بسیج مردم را دارند نهفته و این رژیم به هر نحوی تلاش دارد این گره را باز کند.
این نویسنده اردنی سپس تأکید کرد که علیرغم ترور این شخصیتهای بزرگ با سم یا بمب مغناطیسی یا اجیر کردن تیمهای ترور، اما رژیم اشغالگر اسرائیل هرگز نتوانست جهان عرب را از شخصیتهای نخبه ممتاز خالی کند و این که اکنون جهان عرب رو به انحطاط گراییده، عوامل دیگری در این خصوص دخیل است که ارتباط کمی به این ترورها دارد و عملیاتهای ترور بخش کمی از مسئولیت این انحطاط را بر عهده دارند.
«محمد فرج» در ادامه یادداشت خود این سؤال را مطرح کرد که آیا همین سیاست در ایران نیز موفقیتآمیز خواهد بود؟ آیا ترورها خواهند توانست جمهوری اسلامی ایران را به سمت اهداف مورد نظر رژیم اسرائیل سوق دهد و رو به انحطاط ببرد؟ او سپس در پاسخ به این پرسش نوشت که سالها پیش از امضای توافق هستهای (برجام) و پیش از آن که آمریکا از این توافق خارج شود و ایران هم دوباره سطح غنیسازی خود را افزایش دهد، چهار دانشمند هستهای ایرانی یعنی شهیدان «مسعود محمدی»، «مجید شهریاری»، «داریوش رضایی نژاد» و «مصطفی احمدی روشن» ترور شده و به شهادت رسیده بودند. بنابراین با وجود اهمیت استراتژیک وجود این دانشمندان شهید و حجم خسارت بالای فقدانشان، اما پروژه هستهای همچنان ادامه و توسعه یافت.
این نویسنده اردنی تأکید کرد: «در کشوری که مملوء از پژوهشهای علمی از حیث کمی و کیفی است و شاخص ارجاع (citation index) در ۳۵ سال گذشته دهها مرتبه از خود رشد نشان داده، روند توسعه علمی قائم به فرد نیست و این یک مورد استثنایی در جهان است. ایران به هیچ وجه از ثروت نخبگانی و منابع انسانی در مضیقه نیست. موردی که در اسرائیل عکس آن صادق است و اگر قرار باشد جنگ ترور دانشمندان و نخبگان شعلهور شود، هزینه بالایی برای این رژیم خواهد داشت، چرا که اسرائیل از حیث منابع انسانی در محدودیت قرار دارد.»
طبق این یادداشت، سازمان تروریستی موساد به دنبال متخصصان و نخبگان منطقه در حوزه علوم طبیعی است تا آنان را از بین ببرد. از جمله فارغالتحصیلان نخبه و متخصص دانشگاههای غربی که اصرار به بازگشت به کشورشان دارند یا استادان دانشگاهی مطرح که ضدیتشان با رژیم صهیونیستی ثابت شده است. بنابراین این رژیم توسعه علمی را نقطه شروع برتری در منطقه میداند و متوهمانه معتقد است که با ترور و خلاصی از دست نخبگان، میتواند کفه ترازو را به نفع خود سنگین کند.
«محمد فرج» در ادامه یادداشت خود به مسأله دیگری اشاره کرده و نوشت که اگر رژیم اسرائیل همانند «میانهروها» در آمریکا فکر کند، به این نتیجه خواهد رسید که خشونت در قبال ایران نتیجه نخواهد داد. جریان تندرو در آمریکا بارها گزینه نظامی را پیش کشیده و مؤسسات سیاسی و اندیشکدهها نیز به دو علت با این گزینه به مخالفت برخواستهاند: اول اینکه ایران در قدرت نظامی خود به موشک اتکا کرده است که بهترین گزینه در هر درگیری نظامی است و میتواند ناوهای آمریکایی در خلیج فارس و پایگاههای این کشور را در منطقه هدف قرار دهد و دوم برنامه هستهای ایران است. این برنامه از جایی خریداری یا به اجاره گرفته نشده است و تمامی مراحل راهاندازی و توسعه و مدیریت روزانه آن به دست خود ایرانیهاست، یعنی حمله نظامی و بمباران تأسیسات اتمی نیز نمیتواند مانع بازسازی و راهاندازی دوباره این تأسیسات شود.
به نوشته این نویسنده اردنی، تجربه ایران در حوزه هستهای از نقطه صفر شروع شده است و پس از جنگ تحمیلی رهبران ایران تصمیم به فعال کردن تأسیسات هستهای گرفتند که در زمان رژیم شاه ساخت برخی از آنها آغاز شده بود و هیچ کشور غربی نیز اعتراضی به رژیم شاه در آن زمان نداشت. چرا که سیاست این رژیم همراستا با اهداف آمریکا در منطقه بود و از سوی دیگر سوخت نیروگاههای ساخته شده از خارج وارد میشد و پشتیبانی فنی فرانسه، آلمان و آمریکا را به همراه خود داشت که باعث میشد کاملا بی خطر و حتی در راستای منافع کشورهای غربی باشد.
اما آنچه که انقلاب اسلامی ایران انجام داد، چنان بود که گویی دوباره میخواهد چرخ را اختراع کند. ایران پس از انقلاب به فضل سالها تلاش مستمر در حوزه مهندسی معکوس توانست تا اولین سانتریفیوژ را تولید کرده و نیروگاههای سوخت خود را از طریق عملیات غنیسازی تغذیه کند، یعنی بر تمامی مراحل از صفر تا تولید انرژی هستهای را تسلط یافت.
«محمد فرج» در پایان نوشت که این فرایند و تلاش وسیع نیاز به تعداد زیادی دانشمند و مهندس و مدیر دارد که روند حضور و بروز این میزان منابع انسانی هیچ زمانی در ایران با ترور متوقف نخواهد شد.
روز جمعه (هفتم آذر) وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در بیانیهای اعلام کرد: «بعدازظهر امروز (جمعه) عناصر تروریست مسلح خودرو حامل محسن فخری زاده را مورد حمله قرار دادند. در جریان درگیری تیم حفاظت ایشان با تروریست ها آقای محسن فخری زاده به شدت مجروح شد و به بیمارستان منتقل شد. متاسفانه تلاش تیم پزشکی برای احیاء ایشان موفق نبود و دقایقی قبل این مدیر خدوم و دانشمند پس از سال ها تلاش و مجاهدت به درجه رفیع شهادت نائل آمد».
انتهای پیام/341