چهل‌سالگی سرو/ شهید «فخرالدین مهدیان»؛

اختلافات داخلی خود را کنار بگذارید/ رو در روی دشمن دین و قرآن محکم، استوار و پابرجا بمانید

در فرازی از وصیت‌نامه شهید «فخرالدین مهدیان» آمده است: اختلافات داخلی خود را کنار بگذارید و رو در روی دشمن دین و قرآن محکم و استوار و پابرجا بمانید که هیچ قدرتی را یارای از جای کندنتان نیست.
کد خبر: ۴۳۳۰۱۳
تاریخ انتشار: ۰۳ دی ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۸ - 23December 2020

اختلافات داخلی خود را کنار بگذارید/ رو در روی دشمن دین و قرآن محکم، استوار و پابرجا بمانیدبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «فخرالدین مهدیان» از شهدای شهرستان چالوس زندگی‌نامه و وصیت‌نامه این شهید را از نظر می‌گذرانیم.

زندگی‌نامه شهید:

سال ۱۳۴۳، نخستین ثمره زندگی «فرج‌الله و گل‌چهره»، قدم به کاشانه این زوج کشاورز و زحمتکش گذاشت. روز‌های ابتدائی تحصیلی فخرالدین در زادگاهش «پیمبور» از توابع کلاردشت در چالوس سپری شد. اما دانش‌آموز پایه دوّم دبیرستان در رشته ادبیات، در مدرسه «شهید چمران» چالوس بود که به قصد عزیمت به جبهه، ترک تحصیل کرد.  

به استناد اظهارات خانواده، از تقیدات دینی او می‌توان چنین گفت: «اغلب اوقات با قرآن مأنوس بود و اعتقاد داشت که انسان باید در آیات الهی تدبّر کند، تا به گنجینه معارف حق و کمال انسانی برسد. علاوه بر آن، در انجام واجبات و نماز اول وقت نیز، اهتمامی ویژه داشت.»

در توصیف محاسن اخلاقی فخرالدین، همین بس که فردی صادق و خوش­خلق بود و در برخورد با پدر و مادر، مؤدب و متواضع. رفتارش با دیگران نیز، در نهایت احترام بود؛ به‌گونه‌ای که نزد آنان محبوبیت خاصی داشت.

انقلاب که به اوج رسید، این نوجوان مبارز نیز، همگام با دیگر مردم کوچه و خیابان، بانگ دادخواهی سر داد و با حضور در تظاهرات، خواستار براندازی حکومت طاغوت شد.

در سال ۱۳۶۰، فخرالدین به عضویت سپاه نوشهر در آمد و مدتی حفاظت امام‌جمعه چالوس، آقای خراسانی را به عهده داشت. در سال ۱۳۶۲، برای نخستین بار راهی جبهه جنوب شد و به عنوان مسئول تدارکات، در گردان فَلَق از تیپ ۴۵ جوادالائمه، مشغول به خدمت شد. مدتی نیز، مسئولیت تدارکات گردان یارسول را به عهده داشت.

این رزمنده خستگی‌ناپذیر، حضور در کردستان را هم در کارنامه افتخارات خود به یادگار دارد.

همسرش «کافیه مهدیان» از آن روز‌ها می‌گوید: «تمام توانش را برای آسایش خانواده به کار می‌برد و همیشه می‌گفت که انسان باید ساده‌زیست باشد. مدیریت خانه اغلب با او بود؛ الا زمان حضورش در جبهه، که من عهده‌دار این مسئولیت بودم.»

«نورالدین» از برادرش روایت می‌کند: «شهادت را هدیه اعلای خداوند به بندگان خاص تلقی می‌کرد. یاران شهیدش را نیز انسان‌های نظرکرده می‌دانست و به وجود آن‌ها مباهات می‌ورزید. علاوه بر آن، در دیدار با خانواده‌های شهدا، از اخلاق و منش فرزندان‌شان حرف می‌زد. فخرالدین هنگام اعزام به جبهه، خودش حکم گرفت و رفت. در وصیت‌نامه‌اش هم گفته است که از بین رفتن ظلم و ستم، خون‌بهایی دارد که این کار با تقدیم خون ما انجام می‌شود.»

در نهایت، فخرالدین در ۳ دی ۱۳۶۵، طی عملیات کربلای ۴ در جزیره ام‌الرصاص، جامه سرخ شهادت را به تن پوشانید؛ و شش روز بعد، با همراهی همسرش، و یادگارانش «علیرضا و محمدرضا»، در بوستان شهدای زادگاهش به خاک آرمید.

فرازی از وصیت‌نامه شهید:

بسمه تعالی

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون.

به نامه خداوند بخشنده مهربان، به نام خداوند قادر و منان، به نام خداوند رحمان و رحیم، به نام او که هستی بخشید و به نام او که سرلوحه همه امور است.

خدایا! تو خود گفتی که شهادت در راه من، نجات انسان‌هاست از ظلم و ستم استکباران؛ خون بهایی دارد و خون بهایش من خودم هستم.‌ ای معبود عاشقان! و ‌ای بی‌نیازترین بی‌نیازان! خدایا! به تو شکرگزارم که نفسم دادی و امیدوارم که نفس من هم در راه خودت از کالبد جانم برداشته شود؛ و ‌ای خداوند شکرگزارم که مرا نیازمند به خودت آفریدی و به این نیازمندی افتخار می‌کنم و سپاس و درود بیکران بر پیامبران و امامان که منجی به حق بشریت شدند و با درود و سلام بر تمامی شهدا.

بهترین راهی که انسان می‌تواند بشناسد، لقاءالله است و اولین جنگی که می‌توانیم انجام دهیم جنگ با نفس است. انسان تا نتواند بر نفس خود غلبه کند نمی‌تواند مقابل نفس سرکش دیگران قد علم کند، انسان خود ساخته می‌شود و دیگران را می‌سازد. بعنوان برادر کوچکتر از شما می‌خواهم  از اسلام و رهبری اسلام به هیچ وجه دوری نجویید که ضرری بس بزرگ دارد و ضررش غیر قابل جبران و تحمل کردنی نیست.

هیچ وقت خود را از راه اسلام و مسلمین کنار نکشید، از نماز و دعا‌های خود دست برندارید و بدنبال آن ثابت قدم بمانید و فرزندان خود و دیگران را تشویق و وادار نمایید که دنبال کار‌های حلال و ترک محرمات باشند. اختلافات داخلی خود را کنار بگذارید و رو در روی دشمن دین و قرآن محکم و استوار و پابرجا بمانید که هیچ قدرتی را یارای از جای کندنتان نیست؛ و اگر خدای نکرده از هم مختلف شوید و طناب‌های به هم پیوسته از هم بگسلد دیگر فاتحه اسلام خوانده، تلقی می‌شود و چهارم سعی کنید از غیبت کردن جدا خودداری کنید که غیبت مانند هیزم است بر آتش که هرچه بیشتر باشد ایمان بیشتر سوخته می‌شود و امیدوارم که همه بتوانند راه وهدف مشخص اسلام که همان راه ولایت فقیه است را بپیمایند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها