چهل‌سالگی سرو/

نگاهی به زندگی شهید «فتح‌الله اکبرزاده» از شهدای حماسه ششم بهمن آمل

شهید «فتح الله اکبرزاده» فرزند «ذکریا» پنجم مهر ۱۳۳۶ در آمل به دنیا آمد و در حماسه اسلامی ۶ بهمن ۱۳۶۰ به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۳۸۹۱۸
تاریخ انتشار: ۰۶ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۹ - 25January 2021

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «فتح‌الله اکبرزاده» زندگی‌نامه و وصیت‌نامه این شهید را از نظر می‌گذرانیم.

زندگی‌نامه شهید:

در سال ۱۳۳۶ در روستای «کمانگرکلا» از بخش «دابو»‌ی آمل چشم به هستی گشود و کاشانه «ذکریا و صغری» را غرق شادی ساخت. «فتح‌الله» کودکی برخاسته از دامان پدر و مادری متدیّن و سختکوش بود که از راه کشاورزی، به کسب روزی حلال می‌پرداختند.

دانش‌آموز پایه ششم ابتدائی در روستای «دهکلا» بود که به خاطر عدم توانمندی مالی، ترک تحصیل کرد. بعد از مدتی کار کردن در قصّابی، جهت خدمت سربازی، راهی تربت حیدریه شد. او در این ایّام که با بحبوحه انقلاب مقارن شده بود، اعلامیه‌های امام‌خمینی را در مشهد توزیع، و در راهپیمائی‌ها شرکت می‌کرد.

«یدالله» از خلق‌وخوی برادرش این‌گونه می‌گوید: «با تخصص‌های ویژه‌ای که در کار فنّی داشت، کمک‌کار دیگران بود؛ به‌خصوص افراد بی‌بضاعتی که توان مالی چندانی نداشتند. به بزرگ‌ترها، به‌خصوص پدر و مادر، بسیار احترام می‌گذاشت. هرگز در حضور آن‌ها پایش را دراز نمی‌کرد یا فرزندش را در آغوش نمی‌گرفت. متواضع بود و با حجب و حیا. او در برابر مشکلات، صبور بود و در گفتار، صادق. همیشه می‌گفت: در نماز جمعه شرکت کنید؛ چرا که دشمن از صفوف محکم نماز جمعه وحشت دارد. در حفظ اسرار بسیار می‌کوشید.»

رانندگی، بنّایی و برق‌کشی ساختمان، ازجمله کار‌های او به شمار می‌رود. فتح‌الله بعد از پوشیدن جامه پاسداری، به واحد عملیات طرح جنگل آمل پیوست؛ و عاقبت، او در ۶ بهمن ۱۳۶۰، در غائله آمل به شهادت رسید؛ و سپس با بدرقه همسرش «حوّا تیرزاد» و یادگارانش «صادق و فاطمه»، در گلستان شهدای کمانگرکلا آرام گرفت.

نگاهی به زندگی شهید «فتح‌الله اکبرزاده» از شهدای حماسه ششم بهمن آمل

وصیت‌نامه شهید:

«ان الله اشتری من المومنین انفسهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون... و ذلک هو الفوز العظیم» توبه، آیه ۱۱۲

همانا خداوند جان و مال مومنین را به بهای بهشت از ایشان خریداری نموده که در راه خدا جهاد می‌کنند. پس می‌کشند و خود کشته می‌شوند و این سعادت و پیروزی عظیمی است.

کدامین واژه را می‌یابید که در مفهومش معنائی به عمق دریا‌ها و چه کوچک است دریا و در رفعت به اوج آسمان‌ها و چه حقیر و پست است آسمان و در وسعت به عظمت عالم و چه ضعیف و کوچک است دنیا، نهفته باشد. جز شهادت کدامین واژه را سراغ دارید که در کران تا کران معنایش تمامی ارزش‌های والا و حقایق متعالی و نمود همه کمالات انسانی و کرامت‌های پرارج آدمی، چون شرف فضیلت، حرمت، بلندنظری، آزادگی، حق پرستی، عدالت، شهادت، ایثار و فداکاری، دفاع از حق، خروش و فریاد بر باطل حیات، متبلور باشد.

جز شهادت کدامین مرگ است و نه مرگ که آغاز حیات و هستی پرواز و نور کمال است. (جز شهادت) و کدامین عامل موثر و قوی است که آدمی از حفیض این خاکدان پست به اوج ملکوت آسمان‌ها و بسیار برتر از آن به نزد خدا و حضور پروردگار سیر داده و بالا برد. (جز شهادت) و کدامین انسان است که تبلور و تجسم تمامی این حقایق و نمایش همه این کمالات و نامش در میان هاله‌ای از عظمت خداست و عزت و افتخار و آرزو باشد. (جز شهید) و کدامین کس را تو می‌یابی که مرغ خیالش در آسمان آرزوی نیل به چنین مقامی والا و مرتبتی عظیم پرواز نکند.

با درود بر تمامی شهیدان به خون خفته اسلام. شکر و سپاس خدایی را که در گوشه‌ای از پهنه زمین امامی بزرگوار از سلاله حسین (ع) قیام کرد و بانگ بر سر طاغوتیان و فرعونیان و پیروان شیطان آورد که از خود باختگان و خود پسندان که در تاریکی گام بر می‌دارید. محکوم به فنا هستید و چون ابراهیم و موسی و جدش محمد (ص) و بت‌های دروغین را شکست و به مستضعفان جهان نشان داد که اینان پوچ‌تر از آنند که جایگزین خداوند یکتا در زمین باشند و دعوی خدایی کنند.

من به سهم خود باید بگویم که اسلام را از پدر و مادر خود به ارث نبرده‌ام بلکه با ظهور (امام خمینی) مکتب خود را با شناخت انتخاب کردم؛ و شما‌ ای پدر و مادران: فرزندانتان را به راه راست نشان دهید و شما‌ای جوان‌های برومند اسلام! به امام و شهیدان وفادار بمانید و پوزه ابرقدرت‌ها را به خاک بمالید و به یاری خداوند و امام زمان (عج) و نائب بر حقش پرچم اسلام را بر تمامی کاخ‌های ظلم و ستم بر افراشته کنید و همانا خداوند وعده داده که مستضعفین بر مستکبرین پیروز خواهند گشت و‌ ای جوان‌های حزب الله وطن! در هر جایی که هستید بر سر این منافقین ضد خلقی‌ها بکوبیدکه منافقین بدتر از کفار صدامی هستند و من تا آخر لحظه عمرم و آخرین قطره خونم و آخرین فشنگم بر علیه این منافقین از خدا بی‌خبر که به فرموده امام می‌خواهند کشور را به تباهی بکشند، می‌جنگم و به امید خدا پیروزی از آن ماست. در خاتمه به خانواده‌ام سفارش می‌کنم که تا زنده هستید دست از اسلام و امام برندارند، چون راه سعادت همین است و بس؛ و به فرزندانم بیاموزند که راه شهیدان را ادامه بدهند. «ان الحیوه عقیده و جهاد» خداوندا به من سعادت و نصیب شهادت بده.

والسلام

پاسدار انقلاب اسلامی آمل فتح الله اکبرزاده

۲۵/۸/۱۳۶۰

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها