رهبر معظم انقلاب اسلامی:

سعدی از جهت شعر اخلاقی و شعر نصیحت و پند در قله است

حضرت امام خامنه‌ای (مد ظله‌العالی) درباره مقام شعری سعدی فرمودند: شعر اخلاقی ممکن است در عالی‌ترین حد خوبی هم باشد. شما به تاریخ ادبیات ما نگاه کنید. سعدی از جهت شعر اخلاقی و شعر نصیحت و پند در قله است.
کد خبر: ۴۵۲۳۲۶
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۰ - 21April 2021

به گزارش گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، بنا به اعلام پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR، «حضرت آیت‌الله خامنه‌ای» ۲۵ شهریور ۱۳۸۷ در دیدار شاعران بیاناتی ایراد فرمودند که به مناسبت روز بزرگداشت «سعدی» بازخوانی می‌شود.

«بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌  

اولاً خیلی متشکریم از همه‌ی برادران، خواهران؛ چه آن‌های که شعر خواندند و حقیقتاً من بهره‌مند شدم و لذت بردم؛ چه آن‌هایی که نخواندند و شوق ما را به شعر خودشان افزودند - آقای دکتر حداد پیشنهاد می‌کنند که این جلسه را سالی دو بار قرار بدهید. به ایشان عرض کردم، بازهم جواب نمی‌دهد - و همچنین از جناب آقای باقری که جلسه را به این خوبی اداره کردند و همچنین برادران عزیزی که ترتیب این مقدمات را از مدتی قبل دادند؛ دعوت کردند، انتخاب کردند، تعیین کردند، که همه، به فضل و فیض زحمت و کوشش این عزیزان حاصل شد؛ آقای قزوه، آقای مؤمنی، بقیه‌ی برادران.

شکی نیست که شعر یک ثروت ملی است. اگر کسی در این تردید بکند، دریکی از بدیهی‌ترین مسائل تردید کرده. شعر یک ثروت برای هر کشور است؛ یک ثروت بزرگ و پرثمری است. اولاً باید این ثروت را ایجاد کرد، ثانیاً باید این را روزبه‌روز افزایش داد که دچار خسران و کم آمدن و کاهش نشود. ثالثاً باید از آن برای نیاز‌های کشور استفاده‌ی بهتر و برتر کرد. نمی‌توانم ادعا کنم و بگویم که عامل رشد و گسترش دامنه‌ی شعر در کشور ما - که این گسترش امروز نسبت به گذشته بسیار آشکار و بیّن است - دقیقاً چه هست. شکی نیست که یکی از مهم‌ترین عواملش، باز بودن فضای جولان در عرصه‌های مختلف فکری و علمی و ذهنی است که این هدیه‌ی انقلاب است به ما، بلاشک. ما دوران قبل از انقلاب را دیدیم، شعرای آن‌وقت را دیدیم، می‌شناسیم، با خیلی‌شان نشست‌وبرخاست داشتیم. بهترین‌هایشان هرگز این مجال را پیدا نمی‌کردند که در یک منظر عمومی، در یک محضر عمومی بیایند خودشان و شعرشان را ارائه بدهند. یک شاعری مثل مرحوم امیری فیروزکوهی که حقاً در قله‌ی غزل زمان خودش قرار داشت، بیشترین تجلی و نمایشی که از او می‌شد مشاهده کرد، در یک جلسه‌ی خصوصی بود که در گوشه‌ی انزوای خودش، چهارتا، پنج‌تا دوست و رفیقش باشند و او غزل خودش را بخواند. یا حالا در عرصه‌ی شعر نو، مرحوم اخوان که قطعاً بهترین شاعر نیمایىِ زمان خودش بود و به نظر من از همه‌ی اقرانش قوی‌تر، مسلط‌تر و لفظ و معنای شسته‌رفته و بهتری داشت، در یک‌گوشه‌ای زندگی می‌کرد؛ کسی از او خبری نداشت، کسی او را نمی‌شناخت، جز یک عده خواص؛ در حال عزلت و انزوا. یعنی وضع عرضه‌ی شعر این بود. طبیعی بود که وقتی بزرگان شعر این‌جور منزوی و در عزلت و در خمول زندگی کنند، جوان‌ها خیلی رشد پیدا نمی‌کنند؛ این چیز قهری است.

البته مسئله‌ی کیفیت یک مسئله‌ی دیگر است. من حالا بحث تعداد و کمیت و گسترش رادارم میگویم. بحث کیفیت یک بحث دیگری است؛ باید یک سنجش واقعی و علمی انجام بگیرد، ببینیم چه جوری می‌شود کیفیت‌ها را بالا برد. البته کیفیت شعر در آن دوره، به‌تناسب آن مقطع، در شعر همان‌هایی که بودند، کیفیت خیلی خوب بود. مثلاً در غزل شخصیت‌هایی مثل امیری، مثل رهی یا مرحوم شهریار و شاید در سایر انواع، کسان بزرگ دیگری که بودند - که حالا جای تفسیر آن تو این جلسه نیست. بنده هم چیز‌هایی در این زمینه‌ها در ذهنم هست که حالا آن را نمی‌خواهیم متعرض بشویم - لیکن ازلحاظ گسترش، باز بودن میدان جولان، اینکه افراد بتوانند خودشان را عرضه بکنند، که خود این‌یک مشوق خیلی بزرگی است، این آن‌وقت وجود نداشت. انقلاب این میدان را باز کرد؛ نه‌فقط در عالم شعر و در عالم ادب، در عالم علوم مختلف، در تحقیقات، در مدیریت‌های گوناگون؛ مدیریت‌های کلان، مثل مدیریت میدان جنگ و دفاع مقدس که به‌طور قهری پیش آمد و آزمونی برای همه شد. الحمدللَّه این هست؛ شعر گسترش خیلی زیادی پیداکرده.

علاوه‌ی بر این، این شعری که امشب من شنیدم و پارسال تو همین جلسه از جوان‌ها شنیدم، با شعری که چهارده، پانزده سال پیش از جوان‌ها می‌شنیدم، خیلی تفاوت کرده، خیلی جلو رفته، خیلی خوب شده، خیلی صیقل یافته شده. علاوه بر اینکه مضامین خوبی در شعر‌ها انسان مشاهده می‌کند. شعر حقاً در این کشور پیش رفته. بنابراین، ما امروز این ثروت ملی راداریم؛ منتها باید این را افزایش بدهید. افزایشش هم بر عهده‌ی دستگاه‌های مسئول است، هم بر عهده‌ی خود شاعران و کسانی است که قریحه دارند. یعنی واقعاً شما برادر‌ها و خواهر‌هایی که این قریحه رادارید، باید احساس مسئولیت بکنید؛ چون این نعمتی است که به شما داده شده و شما باید به خاطر این نعمت شکرگزاری کنید. شکرگزاری‌اش هم به همین است که این را ضایع نکنید؛ نگذارید از بین برود؛ نگه‌اش دارید، افزایشش بدهید، این چشمه را هر چه جوشنده‌تر کنید؛ و آن‌وقت بخش سوم و بحث سوم پیش می‌آید که از این ثروت کجا استفاده کنید.

سعدی از جهت شعر اخلاقی و شعر نصیحت و پند در قله است

من به نظرم میرسد شعر بااینکه مثل بقیه‌ی انواع هنر قابل تو قاب گرفتن و محدود کردن نیست - این را کاملاً میدانیم و قبول داریم. انضباط به معنای آنچه در امور متداول زندگی مطرح است، در عالم هنر به این شکل امکان‌پذیر نیست. نه توقع می‌شود داشت، نه اصلاً لازم است. من گمان می‌کنم اگر آن‌چنان انضباطی بخواهد اعمال بشود، به آن شکلی که در مسائل گوناگون زندگی اعمال می‌شود و باید بشود، هنر ضایع خواهد شد؛ بنابراین آن انضباط، موردنظر من نیست، اما بالاخره خود شاعر مسئولیت دارد؛ آن‌کسانی که می‌توانند زمینه‌های گرایش شاعر به عرصه‌های موردنیاز کشور را فراهم بکنند، آن‌ها هم مسئولیت دارند. ما امروز مردممان به چیز‌هایی نیاز دارند که این نیاز‌ها با زبان هنر که ازجمله زبان شعر هست، قابل برطرف شدن، قابل تأمین شدن است. امروز اخلاقیات زیادی در کشورمان موردنیاز است که به‌صورت اخلاق ملی دربیاید. ما فراموش نکردیم که چند قرن در زیر چکمه‌ی استبداد زندگی کردیم. بهترین پادشاهان ما در طول تاریخ که ممکن است به نام این‌ها افتخار هم بکنیم، جزو ظالم‌ترین و قسی‌القلب‌ترین مردم زمان خودشان و حکام دوران خودشان بودند. نادرشاه ازلحاظ قهرمانی و به‌عنوان یک قهرمان ملی یک اسطوره است؛ اما برای مردم خودش، در آن زمانی که زندگی می‌کرده، یک دیو مهیبی است. شاه‌عباس هم همین‌جور است. ما به این‌ها افتخار می‌کنیم، به خاطر اینکه این‌ها کار‌های بزرگی کردند. اما شما ببینید با مردم کشور، این‌ها چه جوری رفتار کردند. خوب‌هایشان – آن‌هایی که به‌اصطلاح خوب بودند و اهل تقوای نسبی بودند - چه جور عمل کردند، آن‌هایی هم که اهل تقوا نبودند، چه جور عمل کردند.

ما قرن‌ها این‌جور زندگی کردیم و خلقیاتی در ما به وجود آمده؛ این خلقیات بایستی اصلاح و اسلامی بشود. ما احتیاج داریم به صفا، احتیاج داریم به یکرنگی، احتیاج داریم به روح اخوت و برادری، احتیاج داریم به اینکه هر انسانی در جامعه‌مان نسبت به همسایگان خودش در خانه، در محل کسب، در خیابان احساس امنیت کند و خود را در امان بداند؛ احساس ناامنی نکند. این‌ها الآن فراهم نیست. ما قدرت ابتکار، شجاعتِ نوآوری را به‌عنوان یک خصلت ملی لازم داریم. خطرپذیری را برای کار‌های بزرگ به‌عنوان یک خصلت ملی نیاز داریم. این‌ها جزو خصال ملی ما الآن نیست. ممکن است کسانی در این خصلت‌ها درجه‌ی بالایی هم داشته باشند که ما حاضریم دست این‌ها را هم ببوسیم، اما این کافی نیست. این‌ها باید به‌صورت خصال ملی دربیاید. ترحم کردن به یکدیگر، امید به آینده، تزریق امید به دیگران؛ این‌ها خصوصیاتی است که اگر در یک ملت باشد، آن ملت راه تکامل را خوب می‌پیماید. ما به این‌ها نیاز داریم. این‌ها به چه وسیله تأمین می‌شود؟ این‌ها دستوری که نیست؛ نصیحتی هم نیست. این‌ها با زبان هنر می‌تواند القاء شود؛ آن‌چنان‌که فضا را پر کند؛ بنابراین یکی از نیاز‌های امروز ما، شعر اخلاقی است.

شعر اخلاقی ممکن است در عالی‌ترین حد خوبی هم باشد. شما به تاریخ ادبیات ما نگاه کنید. سعدی از جهت شعر اخلاقی و شعر نصیحت و پند در قله است. فردوسی همین‌جور است، نظامی همین‌جور است، سنایی همین‌جور است، ناصرخسرو همین‌جور است؛ خیلی از شعرای بزرگ ما همین‌جورند. بعد جامی همین‌جور است؛ و در این اواخر، در دوره‌ی سبک هندی، واعظ قزوینی همین‌جور است. واعظ قزوینی یک واعظ بوده؛ منبر می‌رفته و وعظ می‌کرده و شعرش ازلحاظ هنری در قله‌ی شعر است؛ در سبک هندی و بسیار خوب، پرمضمون و قوی؛ و خود صائب. شما تو این چندین ده هزار شعر صائب که نگاه کنید، اگر فقط غزلیات نصیحت‌آموز و اخلاقی او را جمع کنید، یک دیوان قطوری خواهد شد.

حالا شما‌ها شعری در باب مسائل مذهبی میگویید که اسمش را - به قول آقایان - شعر آئینی می‌گذارند. این شعر آئینی صرفاً متوجه به مسائل مربوط به ائمه (علیهم‌السّلام) و خاندان پیغمبر است که خیلی هم خوب است؛ یعنی آنجا مرکز بسیار خوبی است؛ مرکز عاطفه است. یکی از خصوصیات شیعه همین است که در کنار آن جنبه‌ی برهانی و عقلی مستحکمی که در عقاید ما وجود دارد - هیچ‌کدام از مذاهب اسلامی، استحکام عقاید کلامی شیعه را ندارد؛ چه در اصول درجه‌ی یک، چه در اصول درجه‌ی دو - اختصاصش به جنبه‌ی عاطفی است؛ عواطف جوشان، عشق؛ همین‌هایی که حالا توی این شعر‌های شما جوان‌ها هست که انسان واقعاً لذت می‌برد وقتی این‌ها را می‌بیند. این شعر آئینی خوب است.

این الگو ساختن و نشان دادن الگو‌های واقعی زندگی از ائمه (علیهم‌السّلام) یا از چهره‌های معصومین به‌جای این الگو‌های مصنوعی و تقلبی و بدلی که امروز با انواع و اقسام وسایل دارد به همه‌ی ملت‌ها، نه‌فقط به ملت ما - فلان هنرپیشه، فلان آدم عوضی به‌عنوان الگو، زن و مرد دارند معرفی می‌شوند؛ مانکن‌ها و رقاص‌ها - تلقین می‌شود، خوب است و من کمترین تردیدی ندارم در این‌که این کاری که شما‌ها درزمینه‌ی مسائل ائمه و توسلات و اظهار عشق و محبت و مرثیه می‌کنید - که همه جورش الحمدللَّه هست - خوب است، لیکن کافی نیست.

سعدی از جهت شعر اخلاقی و شعر نصیحت و پند در قله است

یک بخش مهمی از شعر آئینی ما می‌تواند متوجه مسائل عرفانی و معنوی بشود؛ و این هم یک دریای عظیمی است. شعر مولوی را شما ببینید. اگر فرض کنید کسی به دیوان شمس به خاطر زبان مخصوص و حالت مخصوصش دسترسی نداشته باشد که خیلی از ما‌ها دسترسی نداریم و اگر آن را کسی یک‌قدری دوردست بداند، مثنوی، مثنوی؛ که خودش می‌گوید: و هو اصول اصول‌الدین. واقعاً اعتقاد من هم همین است. یک‌وقتی مرحوم آقای مطهری از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوی چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوی همین است که خودش گفته: و هو اصول. ایشان گفت کاملاً درست است، من هم‌عقیده‌ام همین است. البته در مورد حافظ یک مقدار باهم اختلاف عقیده داشتیم. یا در همین اواخر، این بیدل. آن دیوان عظیم، دریای عمیقی که بیدل دارد و چقدر عرفان تو این مفاهیم توحیدی و عرفانی هست - که آقای کاظمی کار خوبی روی گزیده غزلیات بیدل کردند که من مقداری از آن را تورق کردم. البته ایشان انتخاب کرده‌اند که شاید یک‌دهم غزلیات بیدل هم نباشد؛ لیکن به‌هرحال کار خوبی شده - بالاخره شعر بیدل که ازلحاظ شعری در سبک هندی یکی از آن کار‌های هنری پیچیده‌ی قدرتمندانه است و نشان‌دهنده‌ی مهارت اوست - حالا ممکن است خواننده از یکجا‌هایی به خاطر همین هنرمندی‌ها خیلی لذت نبرد؛ اما واقعاً هنرمندانه است و استحکام شاعرىِ این مرد غیر ایرانی را نشان می‌دهد که ظاهراً زبان مادریاش فارسی نیست – نمی‌دانم بیدل زبان مادری‌اش هم فارسی بوده؟ در دهلی فارسی حرف می‌زدند؟... بله دیگر، حالا این‌ها را بعداً شما جواب‌هایش را بدهید -، ولی خوب، این‌جور فارسی را خوب حرف میزند - دریای عرفان است. خوب، جای این تو این شعر امروز جوان‌های ما خالی است. این‌ها هم چیز‌های تقلیدی نیست؛ یعنی واقعاً اگر انسان بخواهد از همان تعبیرات حافظ یا تعبیرات مولوی یا تعبیرات بیدل عیناً تقلید بکند، همان مفاهیم را با همان الفاظ تقلیدی بگوید، بدون اینکه به عمق او رسیده باشد، شعر مزه نخواهد داشت، لذتی نخواهد داد، فایده هم نخواهد کرد. باید یک‌چیزی را فهمید، او را در ذهن پخته کرد، آن‌وقت آن را با زبان هنری و قریحه‌ی خدادادی که بحمداللَّه دارید، بیان کرد. بنابراین، این هم یک مقوله‌ی مهم شعر هست که لازم است.

در زمینه‌های مسائل سیاسی و انقلابی هم به نظر من خیلی کار باید بشود؛ کار‌های نشده ما داریم. حالا مسئله‌ی شهید و شهادت که تمام‌شدنی نیست و واقعاً هیچ‌وقت تمام نمی‌شود و بحمداللَّه ادامه هم دارد. شعر‌های خوبی هم هر دفعه که ما با برادر‌ها و خواهر‌ها می‌نشستیم، بحمدالله می‌بینیم که گفته‌شده، درجا‌های دیگر هم که من می‌خوانم، می‌بینم؛ لیکن فقط مسائل انقلاب منحصر در مسئله‌ی شهید نیست. ما این‌قدر مفاهیم عالی انقلاب داریم. انقلاب حرف نو در دنیا آورده؛ شوخی نیست. حالا جنجال و هوچی بازی و گردوغبار کردن تبلیغات دشمنان علیه انقلاب هست، غیرازاین هم توقعی نیست؛ اما حقیقت قضیه این است: انقلاب حرف نوی را آورده، آن‌هم حرف نوی که تا امروز نشان داده که نامیرا است. هر کارکردند این را از بین ببرند، نتوانستند. روزبه‌روز توسعه پیداکرده، روزبه‌روز نفوذ بیشتر پیداکرده و قدرت‌های بزرگ را به چالش گرفته و فشار‌های این‌ها را خنثی کرده. شما امروز ببینید کدام ملت در دنیا هستند، کدام کشور، کدام دولت در دنیا وجود دارد که بتواند صریح در مقابل شعار‌ها و اهداف متجاوزانه و زیاده‌طلبی استکبار بایستد، جز ملت ایران؟ هیچ ملت دیگری وجود ندارد، هیچ دولت دیگری وجود ندارد. این به برکت همین پیام است. این استحکامی را که ساخت این نظام به برکت این پیام نو پیداکرده، نمی‌شود دست‌کم گرفت؛ این چیز خیلی مهمی است. این پیام باید داده بشود. این پیام، پیام عدالت است؛ این پیام، پیام معنویت است؛ این پیام، پیام تکریم به معنای حقیقی انسان است، نه تکریم آمریکائی که سرتاپای آن دروغ و دغل است. این‌ها پیام‌های خیلی مهمی است؛ این‌ها را باید درست منتقل کرد و همان‌طور که گفتم، هیچ‌کدام از این‌ها را هم نمی‌توان کپی‌برداری کرد و طوطی‌وار گفتن آن‌ها هم فایده ندارد. یعنی باید این‌ها را فهمید، در ذهن حل کرد، حلاجی کرد و داد. این ثروت عظیم شعر که یک ثروت ملی و یک ثروت عظیم ماندگار هست، در این راه‌ها باید مصرف بشود. من البته هیچ‌وقت به هیچ شاعری توصیه نمی‌کنم که شما شعر عاشقانه نگو. معلوم هم هست که نمی‌شود. بالاخره هر شاعری به‌طور طبیعی یک گرایش ذوقی دارد. منتها می‌توانم سفارش کنم که مراقبت کنند در این زمینه افراط نشود، فضای ذهنی شعر را به‌کلی پر نکند؛ از آن هاله‌ی حجب و حیای ایرانی - اسلامىِ ما خارج نشود و آن‌جوری که همیشه خواسته‌اند شعرِ عریان را ترویج کنند، پیش نیاید. شعر عاشقانه هم گفته بشود؛ ما نه آن‌قدر خشکیم که دوست نداریم، نه آن‌قدر منجمدیم که نفهمیم؛ می‌فهمیم، خوشمان هم می‌آید، منتها آن، تنها مصرفِ این ثروت ملی قرار نگیرد. این ثروت خیلی باعظمت است. ولی درگذشته همین‌جور بوده و کسان زیادی بودند که همین‌جور عمل کردند که دیگر حالا تفاسیرش وقت را می‌گیرد. 

سعدی از جهت شعر اخلاقی و شعر نصیحت و پند در قله است

ای‌کاش همین‌قدری که ما صحبت کردیم، دو سه تا از دوستان شعر می‌خواندند، بیشتر از شعرشان استفاده می‌کردیم. به‌هرحال من مجدداً از همه‌تان تشکر می‌کنم. یاد مرحوم قیصر امین‌پور که حقیقتاً درگذشت امین‌پور ما را داغدار کرد، گرامی می‌داریم. واقعاً به معنای حقیقی کلمه بعد از مرحوم حسینی، ما دلمان به امین‌پور خوش بود که متأسفانه رفت؛ حالا باید قدر شما‌ها را بدانیم که خدای‌نکرده شما‌ها ما را تنها نگذارید.

خبرنگار جوانی به نویسنده‌ی پیرمرد فرانسوی که روی ویلچر میآوردنش - معروف است - گفته بود که ان‌شاءالله سال آینده هم شمارا توی همین جلسه ببینیم. یعنی مثلاً شما پیرید، مبادا بمیرید! او نگاه کرده بود و گفته بود: بله، شما که هنوز خیلی جوانی! بالاخره ان‌شاءالله جوان باشید، شمارا همیشه توی این جلسه ببینیم.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه‌»

انتهای پیام/ ۹۱۱

نظر شما
پربیننده ها