گزارشی به‌مناسبت سالروز شهادت «محمدحسن کسایی»؛

شهید «کسایی» بر قلب‌های سنگرسازان بی‌سنگر فرماندهی می‌کرد

مهربانی و ملاطفت، صفا و معنویت، تواضع و فروتنی، کاردانی و لیاقت، مدیریت و تدبیر، برنامه‌ریزی و خلاقیت، حفظ شخصیت افراد و ارتقای آن و دیگر سجایای اخلاقی شهید «محمدحسن کسایی»، باعث شده بود که وی بر قلب‌های سنگرسازان بی‌سنگر حکومت کند.
کد خبر: ۴۵۳۰۵۹
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۵ - 26April 2021

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، هشت سال دفاع مقدس می‌تواند دانشگاه خوبی برای نسل جوان امروزی امروزی باشد؛ چراکه جوانان و دلیرمردانی از خاک مقدس کشورمان دفاع کردند که ذره‌ای از سختی‌های آن دوران سخنی نگفته و سرافرازانه در راه دفاع از مملکت به سوی پروردگار خویش پر کشیدند.

دوران حماسه و ایثار از این حیث می‌تواند مهم باشد که فرماندهان و قهرمانان بسیاری از دل آن دوران بیرون آمده و نامی نیک از آن‌ها به یادگار مانده است که رشادت‌های آن مردان خدایی می‌تواند درسی برای جوانان امروزی باشد. یکی از آن دلیرمردان، سردار شهید حاج «محمدحسن کسایی» فرمانده تیپ مهندسی فجر ۵۷ جهاد سازندگی آذربایجان شرقی است که به‌مناسبت ششم اردیبهشت مصادف با سالروز شهادت وی، مروری بر زندگی‌نامه آن شهید بزرگوار خواهیم داشت.

شهید «محمدحسن کسایی» بر قلب‌های سنگرسازان بی‌سنگر فرماندهی می‌کرد

زندگی‌نامه سردار شهید «محمدحسن کسایی»

سردار شهید «حاج محمدحسن کسایی»  سال ۱۳۳۰ در شهرستان «مرند» متولد شد و پس از گذراندن دوران کودکی، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را با موفقیت طی کرد. سال ۱۳۵۰، سال ورود «محمدحسن کسایی» به دانشگاه در رشته «ادبیات» بود. دانشگاه تبریز هنوز آن جوان نجیب شهرستانی را خوب به یاد دارد که با دانشجویان مسلمان گروهی تشکیل داده بود و فعالیت مبارزاتی می‌کرد.

دوران فارغ التحصیلی که رسید، به خدمت سربازی رفت و دوران سربازی‌اش را به عنوان افسر نیروی دریایی به پایان رساند و سپس کار معلمی را انتخاب کرد و اولین جرقه‌های مبارزاتی‌اش در آموزش و پرورش زده شد. در جریان مبارزات انقلابی سال ۱۳۵۷ به عنوان نماینده معلمان آذرشهر و ممقان در جلسات مخفی که با حضور شهیدان آیت‌الله قاضی طباطبایی و­ آیت الله مدنی برگزار­­­­ می‌شد، شرکت می‌کرد. سخنرانی وی در جریان اعتصاب معلمان که همان زمان در روزنامه کیهان آبان سال ۱۳۵۷ در صفحه فرهنگی تحت عنوان «اعتصاب فرهنگیان» به چاپ رسید، خواندنی است.

با ثمره خون صد‌ها شهید، انقلاب پیروز می‌شود و امام خمینی (ره) فرمان تشکیل جهادسازندگی را می‌دهند و شهید کسایی در جهت محرومیت‌زدایی از مناطق روستایی، جهادسازندگی شهرستان مرند را تشکیل می‌دهد. بدین‌ترتیب اصلی‌ترین پرونده زندگانی کسایی گشوده شده و در واقع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است که جوهره اصلی محمد حسن کسایی نمایان می‌شود.

«محمدحسن کسایی» دارای اخلاق حسنه و خصوصیات بسیار برجسته و ممتازی بود. وی سخت‌ترین مسئولیت‌ها و خطرناک‌ترین ماموریت‌ها را با توکل به خداوند متعال می‌پذیرفت و همه را با موفقیت انجام می‌داد. همین عوامل باعث شد که فرماندهان مهندسی رزمی جهاد سازندگی توجه خاصی به گردان‌های «انصار» جهاد سازندگی آذربایجان شرقی کرده و آن را تکیه‌گاه مستحکمی برای حل مشکلات در حساس‌ترین و پرخطرترین مناطق به حساب آوردند.

«محمدحسن کسایی» بیش از همه افراد گردان‌های تحت امرش تلاش می‌کرد و کمتر از همه از امکانات استفاده می‌کرد و مصداق بارز این سخن معصوم بود که فرمود «مومن دارای فاید و منفعت بسیار برای جامعه بوده و بار مالی و تدارکاتی وی برای جامعه، بسیار اندک می‌باشد».

شهید «محمدحسن کسایی» بر قلب‌های سنگرسازان بی‌سنگر فرماندهی می‌کرد

وی همراه با رانندگان دستگاه‌های سنگین در عملیات شبانه احداث خاکریز و جاده شرکت می‌کرد و حتی در مواقعی که آتش دشمن خیلی سنگین می‌شد، شخصا روی دستگاه می‌رفت و کار می‌کرد تا روحیه سنگرسازان بی سنگر تقویت شود و پس از مراجعت جهادگران به پایگاه و اقامه نماز صبح، در زمانی که رانندگان سختکوش و شب کار، به استراحت می‌پرداخت، او به انجام امور ستادی گردان‌ها می‌پرداختند و عملا استراحتش محدود به خواب مختصری در داخل ماشین می‌شد.

او تاکید فروانی بر رعایت بیت‌المال داشت و خود نیز در این مورد بیشتر و بهتر از همه اقدام می‌کرد. زمانی که همسرش به شهرستان اسلام‌آباد غرب و اهواز هجرت کرده بود تا علی‌رغم وجود بمباران‌های مکرر این شهرها، با حضور در عقبه مناطق عملیاتی، پشتوانه روحی و معنوی برای همسر خود باشد، «محمدحسن کسایی» با وجود آن‌که در جبهه نیز عملا استفاده چندانی از غذا و امکانات نمی‌کردند، برای رعایت بیت‌المال و حداکثر احتیاط، کالا برگ (کوپن) ارزاق خانواده خود را از دو نفر به یک نفر (فقط برای همسرش) تغییر داد و نظرش این بود که خودش از امکانات و تغذیه مناطق عملیاتی استفاده می‌کند و نباید از ارزاق کوپنی بهره‌مند شود.

«محمدحسن کسایی» سعی می‌کرد تا همه افراد از وضع موجود مطلوب و بهتر برسند و هیچ فردی را ولو با وجود مشکلات و کاستی‌ها رد نمی‌کرد و حتی از مساله‌دارترین افراد نیز، نیرو‌های مفید و فداکاری برای گردان تربیت می‌کرد. مهربانی و ملاطفت، صفا و معنویت، تواضع و فروتنی، کاردانی و لیاقت، مدیریت و تدبیر، برنامه‌ریزی و خلاقیت، حفظ شخصیت افراد و ارتقای آن، و سجایای اخلاقی این عزیز، باعث شده بود که وی بر قلب‌های سنگرسازان بی سنگر حاکمیت و فرماندهی یابد.

وی به جهاد در راه خدا با مال و جان طبق آیه قرآن کریم معتقد بود. بسیاری از انفاق‌ها را چنان خالصانه و پنهانی و فقط برای رضای خدا متعال انجام داده بود که بعضی از آن‌ها پس از شهادتش معلوم و مشخص شد. روزی فرش منزل خود را در مرند برای شست و شو به قالیشویی برده بود، ولی این فرش به خانه برگشت داده نشد. مدتی بعد وقتی که همسرش بررسی کرد، معلوم شد که شخص مومنی برای تهیه‌ جهیزیه‌ دخترش دچار مشکل شده بود؛ بنابراین «محمدحسن کسایی» فرش منزل خود را پس از تمیز شدن در قالیشویی به وی بخشیده است. همچنین وی از جبهه به یکی از دوستان صمیمی خودش در شهرستان مرند، پول می‌فرستاد تا نسبت به تهیه گوشت و تحویل به نیازمندان اقدام کند و شرط او هم این بود که این کار به‌صورت مخفی و برای خدا باشد و دیگران از این امر اطلاع پیدا نکنند.

شهید «محمدحسن کسایی» بر قلب‌های سنگرسازان بی‌سنگر فرماندهی می‌کرد

«محمدحسن کسایی» با وجود تلاش فراوان در دفاع مقدس و فرماندهی و هدایت گردان‌های مهندسی، در اعمال و افعال عبادی نیز برای دیگران سرآمد و الگو بودند. وی همیشه با وضو بود، هنگام اذان بر بالای بلندی می‌رفت و با صدای دلنشین و جذاب و ملکوتی، اذان می‌گفت. نماز را در اول وقت و حتی‌الامکان به جماعت اقامه می‌کرد. نماز شب را با شور و حالی وصف‌ناپذیر اقامه می‌کرد و خستگی فراوان ناشی از عملیات شبانه و عدم استراحت روزانه، در روح بلندشان در هنگام نماز شب و دیگر عبادات، نمی‌توانست تأثیری داشته باشد و اشک چشمش به‌صورت مداوم در طول نماز شب جاری بود.

وی در روز‌های طولانی تابستان و در گرمای طاقت‌فرسای جبهه‌های جنوب، فقط با خوردن مختصری نان خالی به‌عنوان سحری، چندین روز در هفته روزه مستحبی می‌گرفت؛ ولی چون در جبهه امکان قصد اقامت بیش از ۱۰ روز ممکن نبود، با نذر معین اقدام به گرفتن روزه مستحبی می‌کرد. او حتی ادعیه و زیارات روزانه را نیز انجام می‌داد و کار فرماندهی و هدایت گردان‌ها مانعی برای انجام این کار نمی‌شد.

«محمدحسن کسایی» از خداوند متعال توفیق خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی را مسئلت می‌کرد و حتی شهادت نیز برای وی هدف نبود، بلکه هدفش جلب رضای پروردگار متعال و تقرب بسوی خداوند بود و همین امر باعث شد که پس از این که کلیه توان و استعداد و تلاش خود را مصروف دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی و تحول گردان‌های «انصار» استان کرد و این گردان‌ها را به حتی ایده آل رساند، دعوت الهی را لبیک گفته و در جوار رحمت الهی قرار گرفت.

شهید «محمدحسن کسایی» بر قلب‌های سنگرسازان بی‌سنگر فرماندهی می‌کرد

یکی از دوستانش که همیشه شاهد چشم‌ها و تن خسته ناشی از کار مداوم و عدم استراحت این شهید بزرگوار بود، وقتی جسم پاک و مطهر و چهره‌ متبسم او را پس از شهادت دید، گفت: «حاج حسن راحت خوابید. آری شهید کسایی بالاخره راحت خوابید و بیداری و عدم استراحت چندین ساله ایشان، به استرحت واقعی و «عند ربهم یرزقون» تبدیل شد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها