آزاده و جانباز جنگ تحمیلی در گفت‌وگو با دفاع‌پرس؛

رحلت امام (ره) اردوگاه اسرای ایرانی را یک هفته در سکوت و ماتم فرو برد

«هاشمی» گفت: زمانی که از رحلت امام خمینی (ره) مطلع شدیم سکوت مطلق اردوگاه اسرای ایرانی را فرا گرفت و به مدت یک هفته اردوگاه در سکوت و ماتم از دست دادن پیر جماران غرق شده بود.
کد خبر: ۴۶۰۴۰۹
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۳۲ - 04June 2021

رحلت امام (ره) اردوگاه اسرای ایرانی را یک هفته در سکوت و ماتم فرو برد«سید داوود هاشمی» آزاده و جانباز 50 درصد جنگ تحمیلی در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در کرج بیان داشت: اوایل جنگ تحمیلی و زمانی که منطقه نفت شهر و قصر شیرین توسط دشمن محاصره شد، به اسارت رژیم بعث عراق درآمدم و 10 سال در اسارت بودم.

وی اذعان داشت: ما در اردوگاه، اخبار را مخفیانه از طریق رادیو می‌شنیدیم و از اطلاعات مهم باخبر می‌شدیم. هر زمان که رزمندگان ایرانی موفق به آزادسازی قسمتی از خاک ایران می‌شدند، عراقی‌ها شبانه به اردوگاه می‌آمدند و اسرا را به‌شدت کتک می‌زدند و شکنجه می‌کردند.

این رزمنده دفاع مقدس بیان داشت: زمانی که از رحلت امام خمینی (ره) مطلع شدیم سکوت مطلق اردوگاه را فراگرفت و به مدت یک هفته هیچ‌کس با دیگری حرفی نمی‌زد و اردوگاه در ماتم از دست دادن پیر جماران غرق شده بود.

هاشمی ادامه داد: با شنیدن خبر ارتحال امام خمینی (ره) انگار کوهی بر سر همه ما خراب شد، هر کس احساس می‌کرد پدرش را از دست داده است. به یاد آن عزیز از دست رفته در اردوگاه مراسم مفصلی برپا و عزاداری کردیم.

وی تصریح کرد: نیروهای عراقی که با هر پیروزی رزمندگان به اردوگاه حمله می‌کردند و همه اسرا را مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند، این بار جرأت انجام هیچ حرکتی را نداشتند چون به‌خوبی می‌دانستند رزمندگان به‌قدری عصبانی و ناراحت هستند که احتمال وقوع هر فاجعه‌ای وجود دارد.

این آزاده سرافراز عنوان کرد: غم از دست دادن پدر پیر ما برای همه سخت و غیرقابل تحمل بود. با فوت امام خمینی (ره) چراغ امید در دل بچه‌ها خاموش شد و دیگر بازگشت به وطن برای ما مفهومی نداشت چون ذوق و شوق دیدار امام یکی از دلایل امیدواری بچه‌ها بود.

هاشمی بیان داشت: آنچه امید را در دل اسرا زنده نگه می‌داشت و آن‌ها را آرام می‌کرد، خبرهای خوش و پیروزی رزمندگان در عملیات‌های مختلف بود که از جبهه به گوش می‌رسید.

وی مطرح کرد: ما یک سال پس از رحلت امام خمینی (ره) از بند اسارت آزاد شدیم و درحالی‌که اصلاً باور نمی‌کردیم پایمان به خاک پاک ایران رسیده، در اولین لحظه قبل از دیدار با عزیزان و خانواده، مستقیم به مرقد مطهر امام رفتیم و ایشان را زیارت کردیم.

این رزمنده در پایان خاطرنشان کرد: لحظات شاد و غمگینی بود؛ شاد از بازگشت به میهن و غمگین از غم از دست دادن پدر. با وجود جنایات رژیم بعثی هیچ‌کدام از اسرا تصوری از آزادی نداشتند اما خواست خدا و دعای خیر ملت ایران باعث شد بار دیگر بر خاک پاک ایران بوسه زنیم و سجده شکر به جا آوریم.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها