به گزارش گروه بینالملل دفاعپرس، در شرایطی که لبنان در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات داخلی بسیاری است، تلآویو سعی دارد با احیای راهبرد «مشعولیت داخلی»، جنبش حزبالله لبنان را مسبب اصلی بحران این کشور نشان دهد.
وبگاه شبکه «المیادین»، امروز (شنبه)، گزارش خود در این خصوص را این گونه آغاز میکند که تلآویو پس از پایان جنگ ۳۳ روزه لبنان در سال ۲۰۰۶، راهبرد مشغولیت داخلی را در برابر حزبالله در پیش گرفت؛ تلآویوی که متحدانش بهویژه آمریکا و ابزارهای دستشان در منطقه در ایجاد بحرانهای داخلی بزرگ میان حزبالله و لبنانیها نقش داشتند چه میان دولت و حزبالله یا میان این جنبش و ارتش لبنان همانطور که در حوادث سال ۲۰۰۸ در لبنان نیز شاهدش بودیم.
المیادین ادامه داد، این مسئله معادله درگیری میان تلآویو و حزبالله را پیچیدهتر کرد؛ حزباللهی که در تلاش بود تا در آن دوران اولویتهایش در قبال اوضاع داخلی لبنان را مشخص کند، گزینه پاسخ حسابشده در برابر تلآویو را برگزید بیآنکه به سوی عملیاتهای نظامی علنی در مرز حرکت کند؛ عملیاتهایی که امکان داشت به یک جنگ جدید دیگر منجر شود.
این شبکه لبنانی اضافه کرد، بحران سوریه در سال ۲۰۱۱ در یک بُعد به تداوم راهبرد مشغولیت داخلی حزبالله کمک میکرد بهگونهای که تلآویو بر این موضوع حساب کرده بود و اعتقاد داشت آن کسی که وارد باتلاق جنگ سوریه میشود، از آن بیرون نخواهد آمد و خودبهخود فرسوده خواه شد لذا این رژیم سعی بر آن داشت که با حفظ خطوط قرمز مربوط به جلوگیری از رسیدن تسلیحات برهمزننده توازن به حزبالله، با تکیه بر ابزارهایش در منطقه بحران سوریه را به درازا بکشاند.
این وبگاه میگوید، اما معضل اسرائیل نمایان شد و بحران سوریه به دور از پیشبینیها و خواستههای ازپیشبرنامهریزیشدهاش پایان یافت و حزبالله قویتر و با روابطی منسجمتر از قبل با احزاب داخلی و ارتش لبنان به کشورش بازگشت. بحران سوریه به مردم ثابت کرد که حزبالله در برابر گروههای تروریستی-تکفیری از لبنان محافظت کرده است.
در ادامه این گزارش آمده است، اما در عرصه سیاسی و نظامی فلسطین اشغالی نوعی آشفتگی از سال ۲۰۱۹ تاکنون حکمفرما است بهویژه در نبرد آمادگی نظامی که از زمان طرح «توین» در سال ۲۰۱۲ آغاز شد و پس از طرح موسوم به «جدعون» در سال ۲۰۱۵ به طرح «تنووا» در سال ۲۰۱۹ ختم شد؛ با این حال، این طرحها به مرحله آمادگی برای جنگ علنی با حزبالله نرسید بهویژه آنکه دیگر تشکیلات مقاومت در جبهه لبنان محدود نبود و به یک سر جنگی در محور مقاومت تبدیل شده بود؛ سرجنگی که از یمن آغاز میشد با عبور از فلسطین، سوریه و عراق به ایران میرسید؛ مسئلهای که باعث شد محاسبات تلآویو- با توجه به حضور روسیه در منطقه- برای هر گونه جنگ در آینده علیه حزبالله متفاوت از جنگهای پیشین باشد.
المیادین اضافه میکند، تلآویو فهمیده است که حزبالله با توجه به تحولات جدید احساس اعتماد به نفس بیشتری دارد و در تلاش است معادله جدیدی برای درگیری و بازدارندگی تلآویو ایجاد کند؛ معادله جدیدی که تأکید دارد هر گونه تجاوز به اعضای این حزب در سوریه باید با پاسخ نظامی علیه رژیم صهیونیستی همراه باشد. در نتیجه حزب الله که از سال ۲۰۰۶ تاکنون از مصونیت در لبنان برخوردار بوده است، در سوریه نیز چنین مصونیتی خواهد داشت.
این شبکه لبنانی میآورد: «به این مسائل، احساس خطر راهبردی از طرح موشکهای نقطهزن حزبالله را اضافه کنید که از نظر آنها، برتری نظامی اسرائیل را در این تقابل در هم میشکند ازاینرو [تلآویو]در برابر گزینههای پیچیدهای قرار گرفته است یا به سمت حمله نظامی حرکت کند؛ حملهای که نتایج دشواری در پی دارد و [تلآویو]نیز این نتایج را نمیداند و [از طرفی] جبهه داخلیاش محال است که بتواند در وضعیت داخلی کنونی، این نتایج را تحمل کند».
در ادامه این گزارش با اشاره دومین راه پیش روی تلآویو آمده است: «یا به فکر بازگشت به سیاست مشغولیت داخلی لبنان بیفتد؛ اما این بار بهشکلی وحشیانهتر، زیرا [تلآویو] اکنون از روابط علنی و عادیسازیشدهای [در منطقه]برخوردار است و پیمان «صهیونستی-عربی» در منطقه تلاش میکند از راه بازی با بُعد مذهبی و با سوءاستفاده از بحران سوریه، از حزبالله یک دیو بسازد».
نویسنده گزارش بر این باور است که تلآویو با استفاده از ابزارهای یادشده و با هماهنگی با آمریکاییها و حتی اروپاییها، توانسته سیاست مشغولیت لبنان را اعمال کند؛ راهبردی که از قانون موسوم به «سزار» آغاز شد پس از انفجار بندر بیروت به شرطگذاری برای اعطای وام و کمکهای مالی صندوق جهانی پول به لبنان کشیده شد که اساس تمام این شروط گرفتن سلاح حزبالله و تجزیه کردن توان نظامی این جنبش است.
در این گزارش اشاره شده است که در فلسطین اشغالی دو رویکرد این خصوص وجود دارد که رویکرد نخست میگوید: «شرایطی که لبنان با آن دست و پنجه نرم میکند، باعث خواهد شد حزبالله اولویت را امور داخلی این کشور قرار دهد و از اولویت رویارویی با اسرائیل منحرف شود و به خاطر مصلحت خود، قواعد درگیری را تغییر دهد. در نتیجه تصمیم جنگ یک چیز بسیار دور از ذهن خواهد بود و با تداوم بحران لبنان جایگاه این جنبش به عنوان مدافع لبنان تغییر خواهد کرد تا جایی که راهبرد دیوسازی از حزبالله و نشان دادن این جنبش عنوان مانعی بر سر راه خروج لبنان از بحرانهای خفهکننده به موفقیت خواهد رسید بهویژه در میان مردم. این مسئله گرفتن سلاح حزبالله به عنوان تشکیلات مقاومت را محتمل خواهد کرد رویایی که اسرائیل از زمان خروج از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ آن را در سر دارد».
اما رویکرد دوم میگوید: «هرج مرج در لبنان به حزبالله قدرت و تسلط بیشتری برای کنترل جنوب و کشور خواهد داد و این جنبش خواهد توانست نگاه لبنانیها را از بحران دور کند و آن را به سمت جنگ با اسرائیل بکشاند».
المیادین میافزاید که رویکرد دوم از راه ادغام سه بُعد امنیت، رسانه و دیپلماسی در داخل رسانههای عبریزبان ساخته شده است تا در مسئله جنگ با اسرائیل، حزبالله را به عنوان مسئول هر گونه نابسامانی نشان دهد.
در ادامه آمده است که تلآویو سعی دارد این دو رویکرد را با ترجیح راهبرد مشغولیت ادغام کند چراکه اکنون رفتن به سوی گزینه جنگ با حزبالله به نفع این رژیم نیست و با این گام، راهبرد مشغولیت را خراب میشود.
المیادین خاطر نشان میکند که ما باید از این موضوع آگاه باشیم که تلآویو در هر گونه جنگ پیشرو با حزبالله، کشور لبنان و ارتش این کشور به عنوان یک موجودیت متخاصم نگاه خواهد کرد که این یعنی نابودی زیرساختهای لبنان هدف این جنگ احتمالی خواهد بود.
این شبکه لبنانی همچنین یادآور شد که در صورت باقی ماندن راهبرد مشغولیت داخلی، روند نابودسازی زیرساختها و ارکان کشور لبنان ادامه خواهد یافت و این مسئولیت به حزبالله نسبت داده خواهد شد.
در پایان این گزارش آمده است که این پروژه، طرح اصلی تلآویو است که سعی دارد آن را در تمام جبهههای مقاومت اجرایی کند؛ طرحی که مقاومت را به عنوان باری بر دوش شهروندان به تصویر میکشاند تا آنها تحت محاصره و فشارهای ساختگی از مقاومت روی برگردانند.
انتهای پیام/ 411