به گزارش گروه اخبار داخلی دفاعپرس، استکبار جهانی و در رأس آن آمریکا از ابتدا با جمهوری اسلامی ایران دشمنیهای زیادی داشته است که با مطالعه تاریخ میتوان از بدعهدیهای آمریکا نسبت به ایران مطلع شد. از بدعهدی و دشمنی آمریکا از زمانهای دور گرفته تا پیروزی انقلاب اسلامی، آغاز جنگ تحمیلی و بسیاری بدعهدیهای دیگر که درخصوص جدیدترین بدعهدی آمریکا نسبت به ایران میتوان به بحث برجام و خروج آمریکا از آن اشاره کرد.
برجام و درس عبرتی که حاصل نشد!
مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ با بی اعتمادی جمهوری اسلامی به آمریکا همراه بود.
این بیاعتمادی و غیر قابل اطمینان بودن بارها از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان یک هشدار به تیم هستهای بیان شده است. علیرغم این غیر قابل اعتماد بودن آمریکا، جمهوری اسلامی ایران برای احقاق حقوق خود پای میز مذاکره نشست.
هر چند غیر قابل اعتماد بودن آمریکا بارها برای ایران ثابت شده بود اما برخی تصور میکردند که آمریکا با وجود اوباما تغییر کرده است و میتوان با مذاکرات به نتایج مثبت دست یافت. با وجود پشت سر گذاشتن همه این تجارب پس از ۲ سال مذاکرات فشرده؛ یکبار دیگر قابل اعتماد نبودن آمریکا برای همگان آشکار شد.
واقعیت ماجرا این است که رهبر معظم انقلاب اسلامی همانطور که در دو سال گذشته نیز بارها و بارها تاکید کردند هیچ گاه به مذاکره با آمریکا برای حل مشکلات کشور خوشبین نبودند ولی در اثر بوجود آمدن این مطالبه عمومی در مردم و دولتمردان که از ۲۴ خرداد ۹۲ عملی شد، این اجازه را صادر کرده و میدان را برای مذاکره کنندگان باز گذاشتند تا در عمل این واقعیت برای مردم و مسئولان «تجربه» شود و «ظرفیت فکری» آنها ارتقا یابد که راه عبور از مشکلات کشور توجه به ظرفیتها و سرمایههای داخلی و درست مدیریت کردن آنهاست نه چشم دوختن به دست آمریکا برای لغو و تعلیق تحریمها.
رهبر معظم انقلاب درباره تجربه مذاکرات بارها سخن گفته اند و یکی از دستاوردهای مذاکرات هستهای را کسب تجربه دانستهاند. برجام یک توافق بینالمللی بود که مصوبه شورای امنیت سازمان ملل را دارد؛ ایران حدود سه سال آن را به طور کامل اجرا کرد؛ هیچکدام از 6 قدرت جهانی به تعهدات خود طبق برجام عمل نکردند، آمریکا از برجام خارج شد و تحریمهای مرتبط با هستهای و بسیار فراتر از آن را مجدد تحمیل کرد.
ایران حتی یکسال بعد از خروج آمریکا از برجام، آنرا اجرا کرد. برجام یک توافق یکطرفه نبود و ایران اعلام کرد که اگر حتی سایر پنج قدرت امضاکننده منهای آمریکا، برجام را امضا کنند، بازهم به آن متعهد خواهد ماند. اما یکسال منتظر ماند و هرچه بیشتر شفافیت و همکاری به خرج داد، بیشتر تحریم و بیشتر مجازات شد؛ لذا ایران تصمیم گرفته که این روند را تغییر دهد.
علیرغم بدعهدیهای آمریکا، اما هنوز عدهای دنبال سراب آمریکا هستند و صحبت از مذاکره و ارتباط با آمریکا میزنند.
از بدعهدیها درس بگیریم
اینک با نگاهی به هشت سالی که گذشت باید پرسید چرا باید از مسیری شکستخورده و زمینی بیحاصل، ثمردهی را انتظار داشت؟
تا کی قرار است به امید سیب و گلابیهای خیالی معهود بمانیم و فرصتهای گرانبهایی را که همچون برق و باد میگذرند نابودسازیم؟
اگر از «تجربه برجام» درسی آموخته باشیم، باید بدون معطلی راه اقتصاد ملی را از برجام جدا کرد. دیگر عذری برای معطل ماندن وجود ندارد و باید همه فعالان و نخبگان اقتصادی چه در دولت و چه در بخش خصوصی و نیز آحاد مردم عزم خود را برای گرهگشایی از اقتصاد ملی با توان خویشتن جزم کرده و البته مسئولان دولتی در این راه پیشقدم باشند.
فارغ از سرنوشت «برجام» از دولت سیزدهم انتظار میرود همه توان خود را مصروف جبران هشت سالی که با امید واهی غربگرایان از دست رفت کرده و با اتکال به خدا در جهت اصلاح ریلگذاری کشور در مسیر پیشرفت درونزا قدم بردارد.
برجام مهمتر از آنکه یک توافق حقوقی باشد، یک پدیدار تاریخی است. نگاه تاریخی به برجام نه از سر ذوقزدگی، بلکه به جهت نقشی که در شکلگیری تاریخ یک ملت و البته ملل دیگر دارد، مهم است. بهبیاندیگر هر چند عدهای روزهای ابتدایی به هر دلیل آن را یک توافق تاریخی میدانستند و غریو شادی سر میدادند، اما دوراندیشان به فراست دریافته بودند برجام هر اندازه بزرگ باشد، چیزی جز تکرار تاریخ نیست! اما آنچه آن را بااهمیتتر میسازد، درسآموزتر بودن آن است.
گزارش از امیر قشقایی
انتهای پیام/ ۳۵۱