به همت اداره کل حفظ آثار و دفاع مقدس کردستان صورت گرفت؛

انتشار 5 رمان از نویسنده کُردستانی

با حمایت اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان کردستان 5 رمان از «بهروز خیریه» نویسنده‏ سنندجی با موضوع دفاع مقدس به مرحله نشر رسید.
کد خبر: ۴۷۲۷۵۸
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۳:۰۷ - 21August 2021

به گزارش خبرنگار دفاع‎پرس از کردستان، با حمایت اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان کردستان پنج رمان از «بهروز خیریه» نویسنده‏ سنندجی با موضوع دفاع مقدس به مرحله نشر رسید. این رمان‌ها باعنوان «28 دی»، «راننده»، «بازمانده گروه»، «راز گونی» و «تیربارچی» به بازار کتاب راه یافتند.

«رمان 28 دی» ماجرای خانواده ‌ای است که در بمباران شهر سنندج پنج تن از اعضای آن در اثر بمباران شهر توسط هواپیماهای رژیم بعثی با هم به شهادت می‏‌رسند.

قهرمان داستان دختری است که با تحمل سختی‏‌ها و مشکلات فراوان بالاخره پس از طی مراحل تحصیل در بیمارستان استخدام می شود و در دوران انقلا‏ب و جنگ تحمیلی در بیمارستان خدمت می‏‌کند و به معالجه ‏مجروحان می پردازد. او سپس با ادامه‏ تحصیل مدرک مامایی می‌گیرد و در بیمارستان سنندج به کار خود ادامه می ‏دهد و اینک چهره‏ موفقی است که همراه همسر و دو فرزندش در شهر سنندج زندگی می کند و علیرغم جنگ شهرها و خطر بمباران شهر از سوی دشمن بعثی، حاضر نیست شهر را ترک کند و عاقبت همراه همسر و فرزندان و مادرش در بمباران 28 دیماه شهر سنندج به شهادت می رسد.

کتاب «رمان بازمانده گروه» داستان یک اکیپ تلویزیونی است که برای ثبت وقایع جنگ به جبهه رفته ‏اند. در اثر ماجرایی عجیب صدابردار گروه از اکیپ جدا می‏‌شود و پس از طی مشقات بسیار وقتی در خط مقدم و برفراز کوه‌های سر به فلک کشیده شمالغرب کشور به گروهشان می رسد با پیکر غرقه به خون آنان مواجه می شود. همه‏ اعضای گروه و راهنمای ایشان در اثر بمباران دشمن به شهادت رسیده ‏اند و او تنها بازمانده‏ گروه است!

کتاب «تیربارچی» داستان کارمندی است که در زمان جنگ در دو مرحله‏ مختلف و در دو بخش از جبهه های نبرد خدمه‏  تیربار بوده و در هنگام حضور در جبهه هم تشویق شده و هم مجروح شده است اما اینک به دلایلی حاضر به بیان خاطرات خود نیست. عاقبت یک شب هنگام شیفت اداری دراثر اصرار یکی از همکاران جوان ماجرای تشویقی و مجروح شدنش را شرح می دهد و از رازش پرده برمی‏‌دارد.

کتاب «راز گونی» داستان رزمنده ای است به نام اسد. اسد اهل یکی از روستاهای شهرستان سنندج است. پسری روستایی با اخلاص و صفای یک روستایی کُرد. کشاورز و کشاورز زاده. در ده همراه پدر و برادرانش روی زمین کار می‏‌کرد و از همان کودکی یاد گرفته بود در درو گندم مشارکت کند، گله را برای چرا به صحرا ببرد و برای تنور هیزم و خار بوته جمع کند. عاقبت اسد به جبهه می رود. در جبهه از خودش رشادت فراوانی نشان می دهد و یکبار کاری می‏‌کند که حتی فرماندهان با تجربه‏ی ارتش انگشت به دهان می‏‌مانند.

«راننده» ماجرای سهراب دهقان است. سربازی که از تهران به خدمت سربازی اعزام شده و در واحد رزمی به عنوان راننده‏ فرمانده گردان انتخاب می‏‌شود. در روزهای اول جنگ در جبهه های غرب کشور ماجراهای تلخ و شیرین بسیار می بیند اما یکبار در حین مأموریتی در دام ستون پنجم می افتد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها