بازخوانی سخنان رهبر انقلاب در مراسم بیعت‌ فرماندهان‌ ومسؤولان‌ سپاه‌ پاسداران‌ در سال 68

اگر سپاه‌ نباشد و یا ضعیف‌ باشد، امکان‌ ندارد بتوانیم‌ در مقابل‌ تهدیدی‌ دفاع‌ کنیم+عکس

رهبر معظم انقلاب در دیدار خود با مسئولین سپاه در سال 68، گفتند: اعتقادم‌ این‌ است‌ که‌ اگر سپاه‌ نباشد و یا ضعیف‌ باشد، امکان‌ نداردبتوانیم‌ در مقابل‌ تهدیدی‌ که‌ وجودش‌ را مسلم‌ می‌دانیم‌، دفاع‌ کنیم‌.
کد خبر: ۴۷۶۱۶
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۰ - 04June 2015

اگر سپاه‌ نباشد و یا ضعیف‌ باشد، امکان‌ ندارد بتوانیم‌ در مقابل‌ تهدیدی‌ دفاع‌ کنیم+عکس

به گزارش گروه اخبار داخلی " دفاع پرس "، پس از ارتحال حضرت امام (ره) و انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر معظم انقلاب در تاریخ 19 تیرماه سال 1368 فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دیدار با رهبر انقلاب با ایشان بیعت کردند.
در این دیدار مقام معظم رهبری تاکیدات ویژه ای را برای حفظ و تقویت سپاه داشتند که بازخوانی این سخنان خالی از سود نبوده و نشان از عمق ژرف نگری ایشان در زمینه تهدیدات موجود در پیرامون انقلاب دارد.
متن زیر مشروح سخنان رهبری در این دیدار است.
 
بسم الله الرحم الرحیم  

من هم به همهی برادران عزیزصمیمانه تسلیت عرض میکنم. در دیدارهایی که با شما برادران در طول سالهایگذشته ـ چه قبل از شروع جنگ و چه در دوران جنگ ـ داشتم، همیشه افتخارماین بود که از طرف امام(ره) و به نمایندگی او با شما حرف میزنم، وهیچگاه فکر نمیکردم که روزی امام نباشد و باز من با شما به عنوان همکار ومسؤول بخواهم صحبت کنم.

به هر حال، مصیبت سنگین و بزرگی برای عالماسلام بود و خلا عظیمی ایجاد شد، و اگر کسانی میباید تلاش کنند تا این خلا رابه نحوی جبران و پر کنند، آنهایی هستند که به امام ارادت بیشتری داشتند ونزدیکی بیشتر و رابطهی مستحکمتری بین خودشان و امام احساس میکردند، و شکینیست که شما برادران عزیز سپاهی، از جملهی پیشقدمترین و برترین افراد دراین زمینه هستید.

تکلیف امروز شما در مقایسه با گذشته و نسبت به دیگران،بیشتر است. خوب است که بر غمهای خود چیره شویم و از احساسمان نسبت بهامام عزیز نردبانی درست کنیم، تا به قلهی آرمانهایی که او به ما نشانداده بود و همیشه ما را در پیمودن راه به سمت آن آرمانها تشجیع کرده بود،برسیم.
 

او به ما تعلیم داده بود که میتوانیم هر کاری را انجام دهیم، واز اینکه بترسیم و تردید کنیم، ما را برحذر داشته بود. سعی کنیم انشاءاللههمتها و دلها را یکی کنیم، راه را بپیماییم و به مقصد اعلایی که آن بزرگواربه ما نشان داده و ما را به سمت آن هدایت کرده بود، برسیم.

ما حقیقتامرده بودیم; امام(ره) ما را زنده کرد. ما گمراه بودیم; او ما را هدایت کرد. ما از وظایف بزرگ انسان و مسلمان غافل بودیم; او ما را بیدار کرد و راه رابه ما نشان داد و دست ما را گرفت و ما را تشجیع نمود و خودش هم جلوتر ازهمه حرکت کرد. خدا را شکر میکنیم که با همهی وجودمان سخن او را باورکردیم و پشت سر او حرکت کردیم و متوقف نشدیم و در نیمهی راه او را رهانکردیم.

بحمدالله شما امتحان سخت و بزرگی را دادید. این جنگ برای شمانعمت بسیار بزرگی بود; شما را باصفا، و جوهرهای وجودتان را آشکار کرد. اگر جنگاتفاق نمیافتاد، معلوم نبود که ما چگونه باشیم و در چه وضعیتی بسرببریم.
 
مایلم چند نکتهی کلی را در جمع شما مطرح کنم:

نکتهی اولاین است، تا مادامی که نظام جمهوری اسلامی با انقلاب همراه است، نبایدلحظهیی تصور شود که تهدیدی متوجه او نیست. خدا نکند آن روزی بیاید کهجامعه و انقلاب ما، مثل بعضی از کشورهای به اصطلاح انقلابی که صرفااسمشان انقلابی است، اما در میدان سیاست هیچ مسأله و مشکل انقلابیییبرایشان مطرح نیست و مثل کشورهای دیگر با همه رابطه و همخوانی دارند وچیزی به نام آرمان در نظر آنها مطرح نیست، باشد. خدا نکند که ما سرنوشتمانبه آنجا برسد و جمهوری اسلامی از انقلاب جدا شود و با او نباشد.

اگر فرضما این است که جمهوری اسلامی را توأم و آمیخته با انقلاب اسلامی فهمیدیمو قبول کردیم، پس بایستی فرض ما بر این باشد که دشمنی و تهدید برای اینانقلاب ـ که مثل روحی در کالبد این جمهوری وجود خواهد داشت ـ همواره متصورخواهد بود و نیرویی که از انقلاب باید دفاع کند، همیشه لازم است.
 

البتهآن نیرو، همهی ملتند; اما همهی ملت که مسلح نیستند. آن سازمان مسلحی کهباید بر خود حتم کند که از انقلابی که همچون روحی در کالبد این جمهوریاست، دفاع کند، کدام است؟ بنابراین، باید با چنین تصور و احساس لزوم حضور ودفاع دایمی و احساس همیشگی در سنگر بودن، مسایل نیروهای مسلح و سپاه وکشور را مورد بررسی قرار دهیم. هر پایهی دیگری برای تحلیل، غلط وغیرواقعبینانه است.

ما باید فرض کنیم که همواره دشمن داریم و انقلابتهدید میشود. نمیخواهم بگویم حتما جنگی علیه ما به راه خواهد افتاد; شکلخاصی از تهدید مورد نظرم نیست; اما آنچه که میتوانم در قلبم به آن معتقدباشم، این است که تهدید علیه نظام جمهوری اسلامی که انقلاب را با خوددارد و از او جدا نشده است، همیشگی است. فقط یک شق دیگر وجود دارد که ما آنشقه را رد کردیم و آن، این است که جمهوری اسلامی برقرار باشد، اما دیگرانقلاب نباشد; در آن صورت فرض میشود که ما دشمنی هم نداشتهباشیم!

این امر اصلا قابل تصور نیست. ما برای جمهوری اسلامی تعریفینداریم که با نبودن انقلاب و یا جدایی از آن منطبق باشد و بسازد. بایدهمهی تصمیم گیریها برای آینده را بر اساس این تحلیل و مبنا قراربدهیم.

اعتقادم این است که اگر سپاه نباشد و یا ضعیف باشد، امکان نداردبتوانیم در مقابل تهدیدی که وجودش را مسلم میدانیم، دفاع کنیم.
 
 
شما بهنظرات من در مورد نیروهای مسلح آشنا هستید. شاید تاکنون با خیلی از شما درجمعهای کوچک، دوبهدو و سهبهسه نشستهام و صحبت کردهام. شما نظرات من رامیدانید. همانطور که حضرت امام(رضواناللهتعالیعلیه) معتقد بودند و تا آخرهم اعتقادشان همین بود که سپاه و ارتش نبایستی به نفع دیگری هضم بشوند واز بین بروند، بلکه هر دو باید بمانند، من هم همین نظر را دارم و بارها آنرا با شما در میان گذاشتهام. اگر من چنین نظری هم نمیداشتم، لازمهیتبعیت از امام(ره) همین بود که مطرح کردم.

ارتش هم مانند سپاهمیماند; اما عقیدهی من بر این است که تنها نیرویی که قادر است از انقلابو نظام جمهوری اسلامی، انقلابی دفاع کند، فقط سپاه است. اگر ما سپاه رانداشته باشیم و یا ضعیفش را داشته باشیم، قادر نخواهیم بود از انقلاب دفاعکنیم. البته این عقیدهی جدیدی هم نیست. از اول که سپاه شکل گرفت، مناین عقیده را داشتم و در طول جریانات جنگ هم این عقیده برای ما روزبهروزروشنتر شد.

اگرچه الان علیالظاهر در دوران جنگ نیستیم و شرایط صلح همفراهم نشده است، لیکن تا سالهای متمادی این دید نسبت به سپاه وجود خواهدداشت. ما برای هیچ مسألهیی تا دویست سال و یا صد سال دیگر پیشبینینمیکنیم و در مورد آن نظر نمیدهیم; اما در همان برد دیدی که معمولا انسانمیتواند مسایل را پیشبینی کند ـ یعنی لااقل تا ده، بیست، سی سال دیگرـمیگوییم وضعیت همینگونه است. بعد از سی سال دیگر هم هر کس بود، مانمیدانیم که چه خواهد شد و چه تصمیمی خواهد گرفت. فعلا در حال حاضر آنچهکه ما فکر میکنیم و برد نگاه و تحلیل ما ایجاب میکند، همین است که با شمادر میان گذاشتم.
 

باید به معنای حقیقی کلمه، سپاه را تقویت کرد. اینتکلیفی است که هم بر گردن شما و هم برعهدهی من است. به بعد معنوی،یعنی روحیه و فکر و اعتقاد و اخلاص و همان چیزهایی که سپاه را از بقیهینیروهای مسلح متمایز میکند و اگر آنها را از او بگیریم، معنایش این است کهسپاه را نداریم، باید توجه کرد. همچنین سازماندهی اداری و نظامی و سلسلهمراتب فرماندهی و استحکام مدیریت و تواناییهای علمی و رزمی و ابزار و سایرچیزهایی را که لازم است، باید جدی گرفت. این دو بعد را باید مبنای کار قراردهیم.

اشتباهاتی در فهم این قضیه و چگونگی تقویت سپاه و عناصر آنهمواره وجود داشته است. اختلاف نظرها هم غالبا از همینجا ناشی میشده است.یک نفر تقویت را در چیزی فهمیده است، و نفر دیگر در چیز دیگر; یکی جامعترفهمیده، و دیگری ناقصتر متوجه است. ما چنین اشتباهاتی را نباید بکنیم. بایستی سپاه را به عنوان نیروی مطمئن و قابل اعتماد و کارساز از همه جهت،در وسط صحنهی انقلاب و کشور داشته باشیم. این، هدف ماست و بایستی هر طرحیبر مبنای این هدف شکل بگیرد.

امروز در داخل سپاه آنقدر نیروی مؤمن وجوددارد که اگر از یکی دو نهاد انقلابی بگذریم، شاید در هیچ مجموعهیی ازمجموعههای فراوان و متعدد کشور نتوان اینهمه نیروی خوب و بااخلاص را یکجامشاهده کرد; نیروهایی که علم و ابتکار و تجربه و اخلاص و شوق و نشاط و امیددارند. این، سرمایهی عظیمی است. اگر ما توانستیم از این سرمایه خوباستفاده کنیم، پیش خدای متعال سربلند خواهیم بود; والا هیچ عذری نزد اونخواهیم داشت.

نکتهیی که علیالعجاله میخواهم به شما بگویم، این استکه کوشش کنید در کادرهای سپاه یأس و تردید راه پیدا نکند; با این امر بشدتمبارزه کنید. در سال گذشته که قطعنامهی پایان جنگ مطرح بود، به هرنقطهیی از سپاه که سر میزدم، میدیدم که این تردید وجود دارد. اول درکادرهای پایین آن را دیدم و سپس در کادرهای بالاتر هم به چشم میخورد. این تردیدها نابودکننده است.

کاری که در آن وقت میتوانستم بکنم، اینبود که به برادرها بگویم جای تردید نیست، و الان میتوانیم عملا نشان دهیمکه این تردید بیجاست; منتها فرصتی لازم است که بتوانیم آن را به صورتعملی و قطعی و تردیدناپذیر در فضای کشور تحقق ببخشیم. شما کمک کنید که دراین فواصل ـ بخصوص با حادثهی تکاندهندهی فقدان حضرت امام(ره) ـ اینتردید در دلها جا نکند.
 

گاهی اوقات مواردی در مراکز قانونگذاری یا امثالآن مشاهده میشود که ممکن است مایهی تردید و نگرانی شود. نباید هیچپدیدهیی مایهی تردید و نگرانی بشود. برای یک فرد سپاهی، قاعدتا بیش ازاین چیزی که من گفتم، مطلوب نیست; یعنی داشتن یک سپاه قوی و مقتدر وکارآمد و با مسؤولیت عظیم. به نظر من، این بالاترین خواست یک فرد سپاهیعلاقهمند به سپاه است. تصمیم گیری در مورد این کار با ماست. اینطور نیستکه یک قانون یا یک تصمیمگیری یا حتی حرف و زمزمهیی در مراکز گوناگونموجب شود کسی به تردید افتد که آیا سپاه با همان قدرت مورد نظر و تواناییدوام خواهد داشت یا خیر. بایستی با این تردید در ذهنها بشدت مبارزه و مقابلهشود.

نکتهی دیگر ـ که البته به این اندازه اصولی نیست، اما مهممیباشد ـ این است که حضور در جبهه و خطوط دفاعی، باید حضور قوییی باشد. آنطور که من شنیدم، برادران بسیجی کمتر از برادران وظیفه در آنجا مشغولهستند. شاید آن استحکام و اقتداری که در خطوط دفاعی متوقع است، در بعضی ازنقاط به آن اندازه نباشد. بایستی استحکام خطوط دفاعی ـ بخصوص در این دورانـ در حد اعلی باشد. خود این مسأله، در روحیهی افراد سپاهی و مراودین با ایننهاد منعکس خواهد شد. یعنی اگر به کسی مأموریتی میدهید تا در منطقه حضورپیدا کند، چنانچه در آنجا حالت اختلال و تزلزلی مشاهده کند، اگر این فردامیدوار هم باشد، با مشاهدهی آن اختلال، امیدش دچار تردید و تزلزل خواهد شد. هرکاری که ممکن است، باید برای استحکام خطوط مقدم کرد.
 
نکتهی آخر ایناست که تا آنجا که میتوانید، سعی کنید حالت عدم تفاهم و روحیهی تنافریکه بین این دو سازمان نظامی ـ ارتش و سپاه ـ هست، از بین ببرید. شما دیدیدکه چهقدر امام(رضواناللهتعالیعلیه) روی این مسأله تکیه میکردند. ایشانروی وحدت و تفاهم و محبت ـ بخصوص بین سپاه و ارتش ـ بسیار تأکید میکردند،و من خیال میکنم که لازمهی وفاداری به آن بزرگوار این است که سعیکنید این روحیهی تنافر را یکجانبه از طرف خود مرتفع کنید و آن را بهروحیهی محبت تبدیل سازید. چنانچه محبت باشد، کارایی به حد کمال خواهدرسید; و اگر محبت نباشد و تنافر جای آن را بگیرد، کارایی وجود نخواهدداشت.

شما در سطوح بالا هستید و حرفتان در جمع کثیری از برادران سپاهنفوذ دارد. خدای متعال به شما کمک خواهد کرد; چون برادران خوبی هستید و حقاو انصافا مظهر فداکاری و صفا و صدق برای انقلابید و این را در سختترین جاها ومراکز نشان دادید وبه منصهی ظهور درآوردید. حقیقتا میدان امتحانی به اینعظمت، کمتر وجود داشتهاست.

یک جمله را هم با برادران عزیز روحانی درمیان میگذارم. اگرچه حق این عزیزان بیش از یک جمله است، منتها چونذهنم بکلی به این مسأله مصروف شده است، به عنوان اظهار علاقه و ارادتبه آقایان میگویم. برادران عزیز روحانی که در سرتاسر سپاه حضور دارند،بایستی این نقش حساس و مهم را خیلی گرامی و عزیز بشمارند; زیرا حقیقتا نقشتعیینکنندهیی است و همانطور که گفتم، قوام و شخصیت سپاه به معنویتشاست، و این معنویت از طریق شما آقایان و علمای محترم که معلمان اخلاق ومعنویت و تزکیه هستید، قابل تأمین است.

هم برادران بایستی قدر شماآقایان را بدانند، و هم شما بایستی این صفحهی قلوب منور برادران مؤمنسپاه را برای منقش کردن بهترین معارف و بهترین خصوصیات مغتنم بشمارید. انشاءالله این مجموعه، مجموعهی کاملی است و امیدواریم که خدای متعال،هم به شما برادران که به کار تعلیم و تربیت مشغول هستید، و هم به شما کهبه کار سازماندهی و اداره سرگرمید، کمک کند، تا بتوانید این نهاد عزیز را بهسطح مطلوب خود و جایگاهی که شایستهی آن است و انقلاب به آن نیاز دارد،برسانید.

از آقایان محترم که این دیدار خوب را ترتیب دادند، تشکر میکنمو از اینکه شما را بعد از مدتها مجددا زیارت کردم، خوشحالم. خداوندانشاءالله شما را حفظ و تأیید کند. دست پروردگار همیشه یار و مدد کارتانباشد.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
نظر شما
پربیننده ها