گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: خیلیوقت بود که خیابانهای شهر اینقدر شور و حال نداشت؛ مردم در میادین اصلی تجمع میکردند و بحث سیاسی راه میانداختند، شور و حال مردم خبر از یک انتخابات پرشور میداد، بر دست هرکسی یک دستبند رنگی بود؛ یکی «پرچم ایران» و دیگری رنگ «سبز»، اگرچه انتخابات چهار کاندیدا داشت، اما رقابت بین دو کاندیدا یعنی «میرحسین موسوی» و «محمود احمدینژاد» نفسگیر بود.
طرفداران «موسوی» سعی میکردند تا تفکر «احمدینژاد» و عملکرد چهار ساله وی را به چالش بکشند و در مقابل هم احمدینژادیها سعی میکردند تا طرفداران موسوی و تفکرات کاندیدای مورد حمایتشان را زیر سوال ببرند. طرفداران موسوی انتقاد میکردند که طرفداران احمدینژاد یک نماد ملی یعنی پرچم ایران را بهنفع جناح سیاسی خود مصادره کردهاند و طرفداران احمدینژاد هم منتقد بودند که طرفداران موسوی با انتخاب یکی از رنگهای پرچم ایران یعنی رنگ «سبز»، ایران را تجزیه کردهاند!
روزی نبود که خیابانهای شهر خصوصاً از غروب به بعد، شاهد تجمع و شعارهای طرفداران موسوی و احمدینژاد نباشد، خصوصاً از زمانی که مناظره بین این دو کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و حامیان احمدینژاد بهکار بردن مکرر واژه «چیز» توسط موسوی را دستمایه تمسخر خود قرار دادند و از سویی دیگر، صحبتهای بیپرده احمدینژاد درباره آقازادههای برخی مسئولان، به موضوع جنجالی در فضای سیاسی کشور تبدیل شد.
حمله به جبهه مقاومت و نفوذ منطقهای ایران
یکی از انتقادهای اصلی موسوی در تبلیغات تلویزیونی خود از دولت احمدینژاد، موضوع کمک ایران به فلسطین و لبنان بود؛ چراکه در زمان دولت احمدینژاد، کمکهای ایران به «حزبالله» لبنان، تأثیر زیادی در عدم تحقق اهداف اسرائیل و متوقف شدن این جنگ در روز سیوسوم داشت که به «جنگ ۳۳ روزه» نیز مشهور شد.
مواضع موسوی با انتقادهای زیادی همراه بود، چراکه در واقع، حمایت ایران از حزبالله موضوع جناحی و سیاسی نبود بلکه این موضوع با اصل تفکر انقلاب اسلامی ارتباط داشت و «سید حسن نصرالله» دبیرکل فعلی حزبالله نیز در خاطرات دیدارش با امام خمینی (ره)، گفته است که ایشان فرمودهاند «به تمامی برادرانمان بگو که نگران نباشند. من و برادرانم در جمهوری اسلامی ایران، همگی با شما هستیم. ما همیشه در کنار شما باقی خواهیم ماند»، بنابراین، این موضوع هم به یکی از محورهای اصلی بحثهای سیاسی در خیابانها و محافل مختلف تبدیل شد.
این درحالی است که چند سال بعد، همین حمایتهای ایران از حزبالله لبنان و گروههای مقاومت منجر به ایجاد محور مقاومت در منطقه و عامل اصلی خنثیسازی توطئه گروههای تروریستی در کشورهای سوریه و عراق شد.
تغییر رویه شعارهای انتخاباتی به شعارهایی با مضامین اختلافافکنی
شور و هیجان همچنان در خیابانهای شهر ادامه داشت، اما در این میان، شعارهایی هنجارشکنانه نیز توسط برخی افراد سر داده میشد که دیگر ربطی به انتخابات و هیجانهای آن نداشت؛ مثلاً وقتی تعداد حامیان دو کاندیدا مقابل هم، زیاد میشد، شعارهایی نظیر «بسیجی حیا کن و ...» سر داده میشد تا در کل، فضای تجمعات از جنبه انتخاباتی به جنبه اختلافافکنی تغییر یابد و در واقع حامیان احمدینژاد صرفاً بسیجیها و انقلابیها معرفی شوند و در مقابل نیز حامیان موسوی منتقدان تفکر انقلابی. اگرچه که در حقیقت اکثر بسیجیها نیز طرفدار احمدینژاد بودند و عدهای که با تفکر انقلابی مشکل داشتند هم در میان حامیان موسوی به چشم میخوردند، اما واقعیت این بود که دو کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در حکومت جمهوری اسلامی ایران با هم رقابت میکردند، آن هم بهگونهای که یکطرف رییس جمهوری وقت و طرف دیگر نخستوزیر اسبق کشور بود، نه «حکومت» و «اپوزیسیون» در مقابل هم.
اعتماد مردم به نخستوزیر امام (ره)!
اعتماد مردم به نخستوزیر هشتساله کشور، درحالی که حامیان موسوی در تبلیغات انتخاباتی خود به این موضوع دامن میزدند و وی را «نخستوزیر امام (ره)» لقب میدادند، موجب شد تا بسیاری از افراد، خصوصاً بسیاری از خانوادههای شهدا، جانبازان و رزمندگان دوران دفاع مقدس، بهخاطر حس دلسوزی که نسبت به انقلاب اسلامی داشتند و انتقادات و ضرورت انجام اصلاحاتی که احساس میکردند، در میان حامیان موسوی قرار گیرند، اما حقیقت این بود که قرار است این «اعتماد» وسیلهای برای اختلافافکنی شود و شعارهایی نظیر «بسیجی واقعی، همت بود و باکری» سر داده شود تا حساب همان خانوادههای شهدا، جانبازان و رزمندگان دوران دفاع مقدس و بسیجیهایی که در میان حامیان موسوی قرار گرفته بودند، از انقلاب اسلامی جدا شود؛ بنابراین به هر نحوی، تلاش میشد تا فضای کشور دوقطبی شده و بهگونهای وانمود شود که همه حامیان موسوی «اپوزیسیون» هستند که مقابل تفکر انقلاب اسلامی ایران قرار گرفتهاند. درحالی که بعد از انتخابات و سر دادن شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، تعداد حامیان موسوی، کاهش چشمگیری پیدا کرد و همان مردمی که ۲۵ خرداد سال ۸۸ به خیابان آمده بودند تا به نتایج انتخابات اعتراض کنند، هرچه که میگذشت، از تعدادشان کاسته میشد تا اینکه ۹ دی سال ۸۸ همانها علیه کاندیدایی که به وی رأی داده بودند، به میدان انقلاب آمدند.
کمیته «صیانت از آرا» زمینهساز شائبه «تقلب»
هرچه به روز برگزاری انتخابات نزدیک میشدیم، شور و هیجان مردم هم بیشتر میشد که ناگهان در این میان، شعار عجیبی مطرح شد: «اگر تقلب بشه، ایران قیامت میشه!»؛ این برای اولینبار نبود که موضوع «تقلب» در انتخابات سال ۸۸ مطرح میشد، بلکه از چندماه قبل، برخی مسئولان و چهرههای سیاسی، با تشکیل کمیته «صیانت از آرا»، موضوع تقلب در انتخابات را مطرح کرده و مسئولان برگزاری انتخابات خصوصا وزارت کشور نیز بهصورت منطقی، به هرکدام از این شبهات پاسخ داده بود. برای نمونه، مطرح کردند که «صندوقهای رأی، قبل از رفتن به محلهای رایگیری پلمپ شده است» درحالی که وزارت کشور، در پاسخ به این شبهه، اعلام کرد که این اقدام براساس قانون صورت گرفته است، یا اینکه درباره «افزایش صندوقهای ثابت و سیار»، «افزایش چاپ تعرفه انتخاباتی» و... نیز سوالاتی را در افکار عمومی ایجاد کردند که وزارت کشور پاسخهای لازم را براساس قانون ارائه کرد، اما کار باز هم به اینجا ختم نشد و قبل از پایان رأیگیری، درحالی که رهبر معظم انقلاب اسلامی هنگام انداختن رأی خود به صندوق از ضرورت «تلاش مردم جهت ناکام ماندن تشنجات» سخن گفتند، رییس دولت اصلاحات، وقتی که رأی خود را به صندوق میانداخت، اعلام کرد که «همه شواهد امر حاکی است که مهندس موسوی انتخابات را برده است؛ اما من پیشگو نیستم!» و همسر مرحوم هاشمی رفسنجانی نیز گفت که «اگر تقلب کردند، [مردم]بریزند توی خیابانها».
ایجاد شایعه «تقلب» در انتخابات و تحریک مردم در ستاد جاسوسی!
نیروهای امنیتی در عصر ۲۲ خرداد، در حالی که انتخابات هنوز به اتمام نرسیده بود، محل ایجاد شایعه «تقلب» در انتخابات و انجام عملیات تهییج و تحریک هواداران نامزدهای ناکام که بعداً بهعنوان «ساختمان قیطریه» معروف شد را شناسایی و پس از صدور حکم قضایی، آنجا را تعطیل و جمعی از فعالان سیاسی را بازداشت کردند که بلافاصله پس از حضور نیروهای امنیتی در آن موقعیت، عوامل آن، با شبکه سلطنتی بی. بی. سی ارتباط زنده برقرار کرده و با هیجانزایی، از مردم خواستند که برای نجات آنها مقابل ساختمان حاضر شوند و در همین فاصله، همچون جاسوسهای آموزشدیده، در نخستین اقدام بخشی از تجهیزات غیرقانونی تعبیه شده در به اصطلاح «ستاد انتخاباتی» را با به راه انداختن آتشسوزی کنترل شده، نابود کردند!
یکی از عوامل اصلی تعطیلی ساختمان قیطریه، «مهدی نوروزی» بود که بعداً در شهر «سامرا» در عراق، در راه مبارزه با تروریستهای تکفیری، به شهادت رسید و مدال «شهید مدافع حرم» را بر گردن آویخت. جالب اینجاست که فتنهگران با انتشار عکسهایی از این مأمور امنیتی، وی را یکی از سربازان حزبالله لبنان عنوان کرده بودند که «برای سرکوب مردم ایران، با حکومت همکاری میکند!».
دگرگونی ماهیت ساختار قدرت و فشار بر رهبری!
در همین حال و هوا بود که مجله آمریکایی «تایم» گفتوگوی اختصاصی خود با موسوی را با عنوان «مردیکه میتواند احمدینژاد را شکست دهد» منتشر کرد که موسوی در این گفتگو اظهار کرده بود: «تجمعات خیابانی چشمگیر هفتههای گذشته احتمالاً ماهیت ساختار قدرت را به نحوی بنیادین دگرگون خواهد ساخت... در واقع دگرگونی و تغییر در ساختار قدرت با فشار بر رهبری در جهت پذیرش بیشتر افکار عمومی رخ خواهد داد...».
برنده قطعی انتخابات پیش از پایان رأیگیری!
ساعاتی بعد، موسوی در نشست خبری اعلام کرد که «طبق اخبار واصله، برنده قطعی انتخابات با نسبت آرای بسیار زیاد، اینجانب هستم»، این درحالی بود که وزارت کشور زمان رأیگیری را تا ساعت ۱۲ شب تمدید کرده و هنوز انتخابات به پایان نرسیده بود.
همه آحاد مردم و بهویژه جوانان عزیز کاملاً هوشیار باشند
فردای آن روز یعنی ۲۳ خرداد ۸۸، رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی خطاب به ملت ایران، اعلام کردند: «گمان بر این است که دشمنان بخواهند با گونههایی از تحریکات بدخواهانه، شیرینی این رویداد را از کام ملت بزدایند. به همه آحاد مردم و بهویژه جوانان عزیز که سرزندهترین نقشآفرینان این حادثه شورانگیز بودند، توصیه میکنم که کاملاً هوشیار باشند. همواره باید شنبه پس از انتخابات، روز مهربانی و بردباری باشد. چه طرفداران نامزد منتخب و چه هواداران دیگر نامزدهای محترم، از هرگونه رفتار و گفتار تحریکآمیز و بدگمانانه پرهیز کنند».
متهم کردن نظام به دروغ، تزویر و تقلب
بنابراین نتایج آرا اعلام و «محمود احمدینژاد» با ۲۴ میلیون و ۵۲۷ هزار و ۵۱۶ رأی و کسب ۶۲.۶۳ درصد آرا، رییس جمهور منتخب ملت ایران شد و «میرحسین موسوی» نیز با ۱۳ میلیون و ۲۱۶ هزار و ۴۱۱ رأی و کسب ۳۳.۷۵ درصد آرا، نتوانست آرای اکثریت را کسب کند، این درحالی بود که مشارکت بیش از ۸۵ درصد از مردم در این انتخابات، طی ۳۱ سال استقرار نظام جمهوری اسلامی، به عنوان یک رکورد جدید و بیسابقه محسوب شد، اما ستاد انتخاباتی موسوی با صدور اطلاعیهای، با رد نتایج انتخابات، اعلام کرد: «امروز اراده و عزم مردم ایران در برابر یک پدیده اعجابانگیز به نام دروغ، تزویر و تقلب، بهتزده شده و بیش از پیش دلتنگ امام راحل است تا نزد او شکایت برد».
نظریه «داماد لرستان»
در همین اوضاع بود که «زهرا رهنورد» همسر موسوی، طی مصاحبهای با شبکه تلویزیونی «بی. بی. سی» فارسی، در اثبات دلیل وقوع تقلب در انتخابات، نظریهای که بعدا به عنوان نظریه «داماد لرستان» معروف شد را مطرح کرد و گفت: «مثلا ترکزبانها و مردم آذربایجان فرزند خودشان را رها نمیکنند تا به فرد دیگری رای بدهند یا خود بنده که بارها گفتم من لُر هستم و آقای موسوی هم گفته داماد لرستان است، لُرها داماد خودشان را رها نمیکنند و به احمدینژاد رأی بدهند. این دو مورد برای ما ملاک است که باقی موارد هم همینطور است...».
قاتلان مردم، مدعیان حق مردم!
«ابوالحسن بنیصدر» رییس جمهور مخلوع کشور، در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «صدای آمریکا» نتایج انتخابات ایران را «تقلب بزرگ» توصیف کرد و سازمان مجاهدین خلق یا همان «منافقین» که دستهایشان به خون هزاران ایرانی آلوده است نیز با صدور بیانیهای اعلام کرد که «در پی انتخابات رسوای اخیر که در محافل سیاسی داخلی و خارجی از آن بهعنوان کودتای نرم علیه مردمسالاری و جمهوریت در ایران یاد میکنند، اقتدارگرایان حاکم در اقدامی وقیحانه در سطح وسیعی اقدام به دستگیری فعالان سیاسی منتقد و مخالف دولت کردهاند. بیشک موج دستگیری فعالان سیاسی خطای بزرگ دیگری در ادامه بدعت و خطای مصادره آراء مردم در انتخابات رسوای دهم است. همچنین سایت اسراییلی «هاآرتص» اعلام کرد که «بیشک در انتخابات ایران دستکاری شده است. نتایج منتشر شده منطقی نیستند. امکان نداشت احمدینژاد در دور اول از این حمایت گسترده برخوردار باشد...».
«مریم سنجابی» یکی از اعضای جداشده از منافقین در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، با اشاره به اهداف «مسعود رجوی» از صدور دستور تشکیلاتی برای به آشوب کشاندن تهران، میگوید: «هدف، به خشونت کشاندن و ملتهب کردن فضای جامعه و مختل کردن روند انتخابات بود. رجوی به دنبال ایجاد فضای ناآرام و ناامنی برای مردم بود. او در یکی از پیامهای داخلیاش به صراحت گفت از خشونت و اینکه جو سیاسی ایران به سمت خشونت و سختتر شدن برود و تعدادی هم کشته شوند نترسید».
این تازه اول داستان است!
«مهدی کروبی» نیز در بیانیهای، نتایج اعلامشده را مضحک و شگفتآور توصیف و اعلام کرد: «من به پیشگاه ملت شکایت میبرم و دستان همه رایدهندگان بهخصوص دانشجویان، روشنفکران، زنان محرومین و افراد مورد تبعیض اعم از دگراندیشان، اقلیتهای حقوقی و مذهبی، دراویش اهل حق را میبوسم و حتما در مقابل این مهندسی و تنظیم ناشیانه رای ملت سکوت نخواهم کرد و بهعنوان فردی مستقل در چارچوب فکری و سیاسی خاص خود و براساس مواضع و بیانیههایی که منتشر کردهام، در صحنه خواهم ماند...» و در پایان نوشت: «این تازه اول داستان است».
«علیرضا زاکانی» عضو کمیته شش نفره تحقیق مجلس شورای اسلامی در مورد دلیل مهدی کروبی برای اثبات تقلب در انتخابات گفته است که «جملهای که آقای کروبی دائماً تکرار میکرد، این بود: «من دلم برای «اسلامیت» و «جمهوریت» نظام میسوزد.» گفتیم: «چرا برای اسلامیت و جمهوریت نظام؟» گفت: «چون تقلب شد». گفتیم: «دلیل تقلب چیست؟» گفت: «من دفعه قبل چهار میلیون و نیم رأی آوردم و این بار ۳۵۰ هزار رای، پس یقیناً تقلب شده»، و ما گفتیم: «مردم به تو رأی ندادند که اسمش تقلب نیست!»، گفت: «نه! تقلب شد».
بازشماری آراء ۱۰ درصد از صندوقهای رای
بعد از اعلام نتایج انتخابات، وزیر کشور وقت اعلام کرد که «حاضریم استان به استان و شهر به شهر، کلیه آرا را در اختیار نامزدها بگذاریم و حتی حاضریم همکاریهای بیشتری داشته باشیم تا اگر شبههای وجود دارد، برطرف شود» و همچنین گفت که «هیچ مستندی از تخلفی که در نتایج انتخابات اثرگذار باشد، نداشتیم و اگر ارائه شود، پیگیری خواهد شد» و شورای نگهبان نیز برای ایجاد اطمینان بیشتر در میان مردم و هواداران نامزدهای انتخابات، بازشماری آراء ۱۰ درصد از صندوقهای رای را - که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند- در مقابل دوربینهای صدا و سیما انجام داد؛ اما نتایج تغییر محسوسی نداشت.
خواص بیبصیرت!
موسوی همچنین در نامهای سرگشاده خطاب به مراجع تقلید نوشت: «سکوت علما و مراجع که ملجأ راسخ این ملت شمرده میشوند، خسارتی بیش از یک تغییر در آراء را به دنبال خواهد داشت» و تصریح کرد: «تصور تقلب در آرای مردم تا این اندازه و برابر انظار شگفتزده جهانیان از حکومتی که تعهد به عدالت شرعیه از ارکان اساسی آن شمرده میشود، برای کسی ممکن نبود...» و از سویی دیگر طی نامهای به شورای نگهبان قانون اساسی، اعلام کرد که «عدم صحت انتخابات محرز است و رسیدگی و ابطال آن درخواست میگردد...».
موسوی در بیانیههای مختلف، مردم را همواره به حضور در خیابان دعوت و نظام را به «تقلب»، «دروغ»، «شعبده بازانی که امانتدار نبوده و برای حاکمیت دروغ و استبداد تلاش میکنند» و... متهم و اعلام کرد که «تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نمیشود». مجمع روحانیون مبارز نیز صحبتهای موسوی را تکرار کرده و خواهان ابطال نتایج انتخابات شد و واژه «مهندسی انتخابات» را به کار برد.
کار فتنه یکسره شد
به این ترتیب بود که برنامه میدانی فتنه سال ۸۸ با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت و ادامه پیدا کرد که در این راستا، پس از مدتی، شعارهایی نظیر «نهغزه، نهلبنان، جانم فدای ایران»، «انتخابات بهانهست، اصل نظام نشانهست»، «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» و... هویت اصلی این جریان را فاش کرد که پس از هشتماه اغتشاش و آشوب خصوصا حرمتشکنی روز عاشورا، با بصیرت مردم و عدم همراهی آنها شکست خورد و در ۹ دی، مردم کار فتنه و فتنهگران را یکسره کردند.
گزارش از سید محمدجواد میرخانی
انتهای پیام/ 113