شهید آقاربیع: برای وطن و دین‌ اسلام جهاد کنید

شهید قدرت‌الله آقاربیع در قسمتی از وصیت‌نامه خود آورده است: «من در راه مقدسى شهید شده‌ام، سفارش می‌کنم وطن و دینتان را از یاد مبرید، زیرا این دو از همه چیز مقدس‌ترند.»
کد خبر: ۵۱۴۶۱۷
تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۷ - 06April 2022

مروری بر وصیت‌نامه شهید «آقاربیع»

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «شهید» شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.

می‌خواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستاره‌ها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... برگ سبزی، تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر افتد.

وصیت‌نامه شهید قدرت‌الله آقاربیع

«به نام آنکه جان‌ها را هستى بخشید

من استوار یکم قدرت‌الله آقاربیع به شناسنامه شماره ۵۱۸ متولد ۱۳۲۵ صادره از ملایر خود را مسئول مى‌دانم در این شرایط که مشغول جنگ با عراق هستیم و من هم بنا به وظیفه و شغلى که دارم یکى از سربازان جنگنده هستم نکاتى چند را به عنوان وصیت‌نامه در این چند صفحه متذکر شدم که پس از من براى خانواده‌ام باقى بماند.

پس ابتدا از پدرم شروع می‌کنم. پدرجان سلام، سلام به تو و دست‌هاى رنج کشیده ات سلام به تو و دل ساده و پاکت. سلام به تو که هر خطى از چهره‌ات نشان از زحمت و رنج سالیان دراز دارد. پدر عزیزم اکنون که من در آغاز سى و ششمین سال زندگى هستم به خوبى دریافته‌ام که تو در سال‌هاى دور متحمل چه زحمات بسیارى شده‌اى و در چه شرایط سختى ما را بزرگ کرده‌اى، به پاس همه زحمات از تو متشکرم و از تو تقاضا دارم اگر در حین این جنگ براى من اتفاقى افتاد و کشته شدم مرا ببخش و برایم دعا کن، همانطور که از تو انتظار دارم در مقابل فقدان من صبور و دریادل باشى، زیرا مشیت الهى براى من هم چنین سرنوشتى را رقم زده است و براى از دست دادن من افسوس نخور، زیرا این سرنوشت همه انسانهاست منتها هر یک به نوعى.

البته این را مى دانم که براى هر پدرى مخصوصا تو غم از دست دادن فرزند جانگداز است ولى تحمل کن بخدا توکل کن و همچنان که تا به حال براى من پدرى کرده‌اى براى بچه‌هایم نیز پدر باش و تا حد امکان جاى خالى مرا براى آن‌ها پر کن و از همسر عزیزم هم همانگونه که شایسته اوست مانند یک دختر واقعى سرپرستى کن.

مادرجان سلام، سلام به چهره مقدست و نگاه مهربانت. سلام به قلب پرمحبتت که مادرترین مادران جهانى. سلام به رنج‌ها و زحمت‌هایی که برایم کشیده‌اى. سلام به روزهاى پراندوه غریبى و ستم‌هایى که براى بزرگ کردن ما کشیده‌اى، مادر عزیزم در لحظاتى مشغول نوشتن این خطوط هستم و از تو با تو حرف مى زنم که دست و دلم می‌لرزد و طاقت نوشتن آن را ندارم از این جهت که مبادا روزى مجبور شوى آن‌ها را بخوانی ولى خب در همین لحظات صداى غرش خمپاره‌ها توپ دشمن مجبورم مى کند که آخرین درد دلهایم و حرفهایم را با عزیزترین کسانم بگویم و بنویسم و تو خودت خوب می‌دانى که تو مادر خوبم براى من از همه چیزم در زندگى حتى از وجود خودم باارزش‌ترى پس بگذار بگویم تو چقدر خوبى، بزرگى، پاکى! تو اصلا همه خوبى هستى و مهربانى در وجود تو خلاصه می‌شود.

مادر خوبم اى عزیزترینم تو را به خودت قسم می‌دهم در مقابل از دست دادن من صبور و شکیبا باش. مگر تو همیشه به من نمی‌گفتى به خداوند توکل کن من هم بخداى متعال توکل کردم تو را به همان خدا و روح خودم قسم می‌دهم که زیاد بی‌تابى نکن تو خیلى سختی‌ها را تحمل کرده‌اى ولى همچنان، چون کوه در مقابل این همه سختی ایستاده‌اى پس در این آزمایش بزرگ هم ایستادگى کن و، چون کوه ساکت و صبور باش.

مادر مهربانم من در تمام مدت زندگی‌ام سعى کرده ام که خاطر عزیزت را آزرده نکنم و تا جایى که ممکن بوده است مرحمى باشم براى زخم‌هاى دلت مى دانم که نتوانسته ام خوب از عهده اینکار برایم ولى باور کن کوشش کرده‌ام و اگر در این راه دچار اشتباهى شده‌ام و باعث رنجش وجود نازنینت شده‌ام تو را بخودت قسم مرا ببخش که بخشش تو بار گناهان مرا سبک‌تر می‌کند و براى من بهترین توشه راه آخرت است پس مرا ببخش یک بار از تو تقاضا مى کنم صبور باش و تحمل کن مانند همه مادران فرزند از دست داده.

در اینجا این موضوع را به برادران عزیزم که همیشه دوستشان داشتم و با عشق به آن‌ها زندگى کرده‌ام و سعى داشته‌ام که در این مدت وظیفه برادرى را تا حدى که برایم امکان داشته است از آن‌ها دریغ ننمایم. همسر خوبم؛ عزیزم، اى امید دلم و اى همه هستی‌ام در تمام زندگى روى اصلى تمام حرفهایم با توست تو که براى من همیشه مجسمه‌اى از خوبى و پاکى بوده‌اى و عمرى را در کنارت با محبت‌هاى سرشار و بى دریغت با شادى واقعى سر کرده‌ام و همیشه به داشتن همسر بزرگوارى مانند تو افتخار کرده ام و بخود بالیده‌ام چراکه تو همیشه غمخوارم بودى و سعى کرده‌اى براى زخم‌هاى روحى من مرهم شفابخشى باشى. باور کن هیچگاه در طول زندگی‌ام کسى را به اندازه تو دوست نداشته‌ام و شاید هم خودت دریافته باشى که وجودت براى من همه چیز بوده است.

من سعى کرده ام براى تو شوهر خوبى باشم امیدوارم کاستی‌ها را بر من ببخشى، جز سعادت تو آرزویی نداشته‌ام، مى دانم تحمل از دست دادن من برایت گران است و همانطور که خودت گفتی بدون من زندگى برایت غیر ممکن است ولى عزیزم تو باید به فکر بچه‌هایمان باشى و سعى کن جاى خالى مرا براى آن‌ها پر کنى و نگذارى غم نداشتن پدر این دو نوگل عزیزم از پژمرده کند، زیرا بعد از خداوند متعال همه امیدم براى به ثمر رساندن آن‌ها تو هستى، پس باید به من قول بدهى که مثل تمام مادران از خود گذشته برایشان فداکارى کنى تا در آینده انسان شایسته‌اى شوند تا من و خداى من از تو راضى باشیم، از تو می‌خواهم همچنانکه تا حالا مادرم را عزیز داشته و براى او مثل یک دختر بامحبت و باشرف بوده‌اى از این پس هم او را دوست بدارى تا خداى نکرده رنجشى از تو پیدا نکند، همچنین به مادرم هم سفارش مى‌کنم که مبادا خداى ناکرده حرفى بزند که دل همسر عزیز من بشکند.

و، اما تو شکوفه عزیزم، شکوفه درخت زندگیم و یادگارى زندگى پر از اندوهم شکوفه عزیزم آرزو داشتم و دارم آنچنان که وظیفه یک پدر شایسته و مسئول است به تو خدمت کنم و طورى تو را تربیت کنم که خودم دلم می‌خواهد تا تو جاى خالى همه کمبودهاى زندگی‌ام را پر کنى و به همین منظور براى تو امید دلم چیزهایى نوشتم در دفترى به نام «خطى ز دلتنگى».

و، اما تو على عزیزم که تو را به حد زیادى و بیش از همه پدر‌ها دوست دارم ولى افسوس که هنوز کوچکى و نمی‌توانم برایت حرف نزنم ولى على جان انشاءالله اگر بزرگ شدى سعى کن یادگار خوب پدرت باشى و این را بدان که من در راه مقدسى شهید شده‌ام و میهن و ایران را نیز به حد پرستش دوست داشته‌ام و به تو هم سفارش مى‌کنم اگر بزرگ شدى و در جامعه مسئولیتى داشتى هیچ گاه وطنت و دینت را از یاد مبر، زیرا این دو از همه چیز مقدس‌ترند.»

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۹۱۱

نظر شما
پربیننده ها