زندگی‌نامه و وصیت‌نامه شهید «سید محمدتقی مقدس نیاکی»

«سیدمحمدتقی مقدس نیاکی» فرزند «اسماعیل» ۲۶ فروردین ۱۳۴۰ در آمل به دنیا آمد و در تاریخ بیست‌وهفتم مهر ۱۳۵۹ در سرپل ذهاب به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۱۶۴۸۹
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۴۰۱ - ۲۳:۳۴ - 15April 2022

زندگی‌نامه و وصیت‌نامه شهید «سید محمدتقی مقدس نیاکی»به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، دفاع مقدس گنجینه‌ای ماندگار از حضور عارفانه انسان‌های برگزیده خداست که شهادت‌طلبی، ایثارگری، گذشت، شجاعت، رشادت، مردانگی و جوانمردی را می‌توان از جمله خصوصیات بارز شخصیتی و اخلاقی‌شان نام برد.

همانان که جان برکف برای دفاع از دین و ناموس، ارزش‌ها و آرمان‌های این نظام دل به جاده زدند و در کربلای ایران حماسه‌های بی‌بدیل خلق کردند و بر دشمن بعثی پیروز شدند. شهیدانی که هر کدام‌شان نمونه و الگوی ایستادگی و مقاومت هستند.

«سیدمحمدتقی مقدس نیاکی» یکی از ۱۰ هزار و ۴۰۰ شهید استان مازندران و اهل شهرستان «آمل» است که در ادامه زندگی‌نامه و وصیت‌نامه این شهید را از نظر می‌گذرانیم.

زندگی‌نامه شهید

طلوع آفتاب زندگانی‌اش در تقدیر «اسماعیل و اختر»، شادی مضاعفی برای دل این زوج متدیّن بود که با پیشه کشاورزی، روزگار می‌گذراندند؛ نورسیده‌ای با نام «محمّدتقی» که در ۲۶ فروردین ۱۳۴۰ در آمل به دنیا آمد.

محمّدتقی بعد از اَخذ مدرک دیپلم در دبیرستان «محمد طبری» زادگاهش، به حرفه لوله‌کشی روی آورد. سپس، به روستا‌ها می‌رفت و در کار فنّی، به روستائیان خدمت می‌کرد. او حتی، بخشی از پس‌انداز خود را نیز، صرف افراد بی‌بضاعت می‌نمود. محمّدتقی، علاوه بر دستگیری از دیگران، در خوش‌خلقی و فروتنی نیز زبانزد بود.

«فاطمه» در مورد خصوصیات اخلاقی برادرش می‌گوید: «بسیار منظم بود. اگر جایی تمیز نبود، خودش دست به کار می‌شد. وابسته به هیچ حزب و گروهی نبود. می‌گفت: خودتان را از وابستگی‌ها پاک کنید و مطیع محض ولایت‌فقیه باشید. صبور بود و در سختی‌ها خم به ابرو نمی‌آورد. بسیار به پدر و مادر احترام می‌گذاشت. آن‌قدر که یک روز پدرم خواب بود و برای مغازه، بار برنج آمد، دلش نیامد پدر را بیدار کند. او با آن‌که سنی نداشت، کلید مغازه را آرام از جیب پدرم گرفت و به مغازه رفت، بار را به تنهایی خالی کرد و برگشت. پدرم که از خواب بیدار شد و فهمید، با ناراحتی گفت: کیسه‌های برنج سنگین بود! چرا بیدارم نکردی؟ سرش را پایین آورد و گفت: دلم نیامد!».

تحولات فکری محمدتقی، تحت‌تأثیر شخصیت‌هایی چون، دکتر شریعتی و آیت‌الله مدرّس بود؛ تا جایی که، کتابخانه‌ای با نام ایشان دایر کرد. شرکت در تظاهرات ضدّ رژیم، توزیع اعلامیه­‌های امام‌خمینی و ترغیب جوانان به حضور در محافل انقلابی، از جمله فعالیت‌های این نوجوان بابصیرت در آن روز‌ها به شمار می‌رود. او همچنین در سرکوب عوامل ضدّ انقلاب، در به آتش کشیدن کتابخانه «شهید محّله» هم حضور فعال داشت. محمّدتقی در بیستم اردیبهشت ۱۳۵۹ با پوشیدن جامه پاسداری، در واحد تحقیقات سپاه آمل مشغول به خدمت شد. سپس به عنوان فرمانده دسته، راهی میادین جنگی شد.

مادر در مورد اعزام به جبهه فرزندش می‌گوید: «یک بار به او گفتم که مریضم و نمی‌توانم کاری انجام دهم. پدرت دست‌تنهاست. دیگر نرو و نزد ما بمان. گفت: به دستور رهبرم باید بروم. گفتم: رفتی و شهید شدی، چه خاکی به سرم بریزم؟ چه کار کنم؟ خندید و گفت: هیچی! شعار بده: «این گل پر پر من، خمینی رهبر من! و دوباره خندید و رفت.»

در نهایت، محمدتقی در ۱۳۵۹/۷/۲۷ در سَرپل ذهاب، به ضیافت حق پیوست و با تشییع اهالی قهرمان‌پرور آمل، در «امام‌زاده ابراهیم» این شهر به خاک سپرده شد.

وصیت‌نامه شهید

شهادت، به راستی اگر این واژه را بشکافیم بدانید از یک اقیانوس بیشتر معنا و مفهوم دارد. چه سعادتی بالاتر از شهادت که به شهادت که نصیب من می‌­شود. من از خدا در این سفر یک چیز را می­‌خواهم و آن یک چیز شهادت است که به من ارزانی بدارد. بالاترین مقام‌­ها را شهیدان دارا می‌­باشند «وَلا تَحسَبَنَّ الذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ الله أمواتا بَل اَحیاء عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون»

مپندارید آنان که در راه خدا کشته می­‌شوند، مردگانند بلکه زنده‌­اند و روزی­‌شان در نزد خدای­‌شان محفوظ است. شهادت راهی است که حسین (ع) آن را رفته است و ما که فرزندان او هستیم باید راهش را ادامه دهیم.

یک پاسدارم، پاسدار انقلاب اسلامی و باید از این انقلابی که شهیدان بی­شمار در راه خدا ارزش داشته است پاسداری کنم تا مرز شهادت. می­‌خواهم وقتی که شهید شده‌­ام تمام وجودم و امت اسلامی راه اسلام اصیل خمینی آن بت­‌شکن تاریخ را ادامه دهند تا بتوانند روح شهیدان را شاد کنند و نگذارند که شرک و کفر بر ما مسلط شود.

من دوست دارم وقتی که شهید شده­‌ام، برای من عزاداری تشریفاتی برپا نکنید و مخارج آن را به تهیدستان و بی­چاره­گان ببخشید. حقوق ماهیانه مرا به صندوق سپاه واریز نمایید. از تمام مردم می­‌خواهم که فقط به حرف­های امام خمینی و فقط راه امام را بروند زیرا فقط راه او راه مستقیم و راه خداست. به تمام ضد انقلابیون و منافقین هشدار می‌دهم که از کار‌های ضد اسلامی و منافق­گرانه دست برندارند و اگر برنداشته‌­اند ملت مسلمان ایران مواضع آن­ها را درهم می­‌کوبند آن­ها را نابود خواهند کرد.

به گفته آیت‌­الله طالقانی هر کسی که سد راه انقلاب شود و در مقابل این انقلاب بایستد، هلاک خواهد شد چه ضد انقلاب باشد، چه منافق (مجاهدین خلق) و به تمام دوستانی که از سازمان مجاهدین و خلق طرفداری می­‌کنند که این سازمان به قول امام منافق است و منافقین سعی می­‌کنند روحانیتی که به شاه و آمریکا و شوروی نه گفته‌اند، آن­ها را از بین ببرد و از میان بردارد. برادران شما به چهره منافق­گرانه این سازمان پی نبرده­‌اید. خود می‌­زنند بعد می­‌گویند که شهید سازمان است. یکی دیگر با موتور به تیر برق می­‌خورد و می­‌میرد بعد می­‌گویند این شهید سازمان است. خوب به کار‌هایی که می­‌کنند فکر کرده و دست از این منافقین بردارید.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها