گروه استانهای دفاعپرس- «ملیحه غیور» مسئول نشر آثار و ارزشهای مشارکت زنان در دفاع مقدس خراسان رضوی؛ سال ۱۴۰۱ مصادف با چهلمین سالگرد فتح خرمشهر است، شهری که با مشارکت نیروهای مسلح و بسیج مردمی آزاد شد و این درحالی است که بعد از گذشت بیش از چهار دهه از حماسه دفاع مقدس، هنوز به یک نهضت یا مکتب جامع برای ارائه فرهنگ این حماسه عظیم به جامعه و مراکز علمی و دانشگاهی نرسیدهایم، در حالی که در دنیا ثبت و نشر آثار مکتوب ایستادگی مردم به نسلهای بعدی دارای جایگاه ویژهای است؛ مخصوصاً این ایستادگی اگر در راستای حیات وطن و حفظ ناموس باشد.
دفاع مقدس بارزترین و واضحترین نمونه برای معرفی دلاورمردان خود بهعنوان الگو به نسلهای بعد است؛ بنابراین حوادث عظیمی که در آن دوران پرافتخار اتفاق افتاد، باید از زبان حماسهآفرینان و خانوادههای آنها به ثبت برسد.
با فرمان رهبر معظم انقلاب اسلامی به بازماندگان دفاع مقدس و جامعه نویسندگان و همچنین تأسیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، تلاشهای بسیاری در حوزه ثبت و ضبط خاطرات انجام گرفته است؛ اما مشکل اصلی که بعد از گذشت سالها در راستای ضبط خاطرات شهدا، رزمندگان و افراد موثر در پشت جبهه وجود دارد، این است که کسانی که در آن دوران نقشهای مختلف داشتند یا به شهادت رسیدند و یا جزئیات را به دلیل گذشت زمان از خاطر بردهاند.
برای ارتقای کیفی فعالیتهای ادبی پیشرو، لازم است اقدامات صورت گرفته در حوزه ادبیات دفاع مقدس و پایداری مورد بررسی قرار گرفته و آسیبشناسی شود.
اولین آسیب روایت دفاع مقدس به ۲ صورت قصه و گفتمان روایی است؛ در نوع قصه، از خاطرات شفاهی افراد استفاده میشود و بعضاً به دلیل مبالغهگویی نویسنده، به رشد شخصیت قهرمان قصه به درستی پرداخته نمیشود که در نتیجه قهرمانی به جامعه معرفی میشود که غیرقابل الگوگیری است.
در نوع گفتمان روایی نیز بازگویی قصه در روایت اتفاق میافتد و در قالب داستان، رمان، خودنگاشت و دیگر نگاشت است که در این حوزه نویسنده باید با فن نویسندگی و عناصر داستان آشنا باشد تا از داستانپردازی و تولید کتاب بیکیفیت جلوگیری شود.
شاخص نبودن همه شهدا بهعنوان آسیب دوم است؛ بهطوری که در خصوص یک شهید چندین جلد کتاب نوشته میشود؛ اما در مورد شهید دیگری حتی یک خط وجود ندارد.
پژوهشبخشی از ادبیات دفاع مقدس است که در این حوزه نیز بهطور مستقل چند آسیب قابل بررسی است.
تکبعدی بودن یکی از آسیبهای این حوزه است؛ در اکثر پژوهشها فقط به یک بعد جنگ مانند خاطرهگویی و یا تاریخنگاری پرداخته میشود، در حالی که جنگ چند بعدی است.
یکی دیگر از آسیبها، حاکمیت فضای عاطفی و احساسی است؛ اگرچه فرماندهان دفاع مقدس و رزمندگان افرادی هستند که میتوانند در حوزه ادبیات دفاع مقدس قلم بزنند؛ اما به دلیل داشتن واهمه نسبت به بیان واقعیتهای جنگ و متهم شدن به بیاعتقادی و یا زیر سوال بردن تقدس دفاع مقدس از فعالیت در این حوزه ابا دارند و همین امر باعث شده تا آنگونه که باید به سوالات و ابهامات پاسخ داده نشود. بهعنوان مثال آیا در طول دفاع مقدس اشتباهی صورت نگرفته؟ آیا تمام اصول جنگ بهکار گرفته شده؟ دلیل عدم فتح در برخی عملیاتها چه بوده است؟
کممحتوا بودن پژوهشها از جمله آسیبهای دیگر این حوزه است؛ اکثر پژوهشهای موجود تخصصی نیستند و فاقد جایگاه پژوهشی بوده و صرفا ارزش تاریخی دارند، بعد از گذشت سالیان دراز از دوران درخشان دفاع مقدس، پژوهشهای علمی و تخصصی مغفول ماندهاند و فقط به فعالیتهای جزئی و فرعی اکتفا شده است که این نقص در حوزه نقش زنان در دفاع مقدس بیشتر وجود دارد و بعضاً پژوهشی که در این حوزه انجام میشود، علاوه بر آسیبهای ذکر شده، عدم پشتیبانیها را نیز بههمراه دارد.
در این حوزه چند سوال مطرح میشود؛ آیا مدارس و ارگانها به منابع پژوهشی بهمنظور آشنایی مخاطبین با نقش زنان دسترسی ندارند؟ آیا عدم پشتیبانی از تولید کتب پژوهشی بهدلیل عدم انتفاع از چاپ و نشر است؟ با توجه به روند رو به افزایش جنگ نرم و عدم معرفی الگوهای شایسته به زنان و دختران جامعه، شاید موجب سقوط خرمشهر شود.
حمایت سازمانها از آثار مکتوب پژوهشی و تولیدات رسانهای که به نقش زنان در دفاع مقدس پرداخته، گامی در جهت معرفی این اسوهها به بانوان و دختران جامعه در راستای الگوپذیری در عصر حاضر است.
انتهای پیام/