گروه استانهای دفاعپرسـ هوشنگ نوبخت؛ این روزها فضای حاکم بر افکار عمومی و بستر جامعه دچار بحران و چالش هایی است که محصول سال ها غفلت است. غفلت هایی که خارج از احساسات و عواطف در حال افراط و تفریط باید به صورت منطقی، اصولی و در فضایی آرام مورد بررسی و واکاوی قرار بگیرد.
شناخت اولیه از علوم اجتماعی، مخاطب شناسی و تحلیل روانشناسانه وقایع، شفافیت در گفتار و کردار، دوری از افراط و تفریط در عملکرد، بررسی چاله ها و ضعف های فرهنگی موجود، داشتن حداقل سواد مطلوب رسانه ای برای اقناع، مدیریت منطقی بحران و بصیرت کافی جهت تجزیه و تحلیل اصولی وقایع از ابتدایی ترین مواردی هستند که باید مدیران ارشد و تاثیرگذار نظام در هر جایگاهی بدان آگاه بوده و یا تسلط نسبی داشته باشند.
در جامعه و جغرافیایی با تنوع فرهنگی، قومی و نسلی مثل ایران که در محرز لحظه ای هجوم گاه و بیگاه دشمنان شناخته شده و ناشناخته است، تسلط مدیران ارشد در حاکمیت به داشتن شناخت و سواد اولیه در موارد مطرح شده را به یک ضرورت اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است.
وقتی رهبر یک کشور استراتژیک مثل ایران، سال ها به صورت پیوسته در سخنان خود به کلید واژه هایی همچون اقتصاد، فضای مجازی، شبیخون فرهنگی و بصیرت عمومی اشاره و تاکید می کند اما در لایه های میانی و گاه تاثیرگذار از آن ها غفلت می شود و یا به صورت شعارگونه از کنار آن می گذرند، نتیجه اش این می شود که جامعه و به خصوص نسل جوان ما با کوچکترین بهانه ها و تلنگرهای شیطنت آمیز چند رسانه از امپراطوری استکباری به وضعیتی همچون امروز دچار شوند.
نسل نوجوان و جوانی که در طول سال ها حاکمیت کرونا در جهان از آنها غافل شدیم و هدایت آن ها را به فضای مجازی سپردیم بی آن که به عواقب ناخوشایندش بیندیشیم و این در حالی بود که دشمن حتی یک لحظه از حاکمیت مطلق بر این فضا شانه خالی نکرد و تولید محتوا نمود برای این که در شرایطی و به بهانه ای بتواند افکار خود را به جامعه ما انتقال دهد.
سیستم معیوب آموزشی ما در مدارس به خصوص در مقطع ابتدایی و عدم استفاده از معلمان، مربیان و راویان تخصصی حوزه رسانه جهت تبیین و روشنگری نسل نوجوان ما و شناخت از آسیب ها و معرفی ظرفیت های بستر مجازی و دیگر رسانه ها همچون ماهواره و محدودیت های ناکارشناسانه رسانه ملی باعث می شود که هر روز فاصله بین نسلی بین جامعه ما عمیق تر شود و این شکاف، همان سنگرهای سستی هستند که به دشمن اجازه می دهند از آن طریق به داخل کشور نفوذ کند و ضربه بزند.
دنیای امروز بدون رسانه شبیه به یک سلول انفرادی بزرگ است و سواد رسانه ای مانند نوعی تغذیه است. کسی که مهارت خوبی در تحلیل رسانه کسب کرده، میتواند نوع تغذیه دریافتی و رژیم خود را انتخاب کند. در واقع همه اطلاعات و اخباری که امروزه از طریق موبایل، تلویزیون و شبکههای جهانی به فکر و ذهن مردم تزریق میشود، ترکیبی از انواع تغذیههایی است که برای همه مناسب نیست.
تنها سواد رسانه ای میتواند به فرد در تشخیص درست نوع تغذیه کمک کند. در غیر این صورت فرد دچار مسمومیتهای ذهنی و فکری میشود و قدرت تشخیص درست و نادرست را از دست میدهد.
افرادی که سواد رسانه ای پایینی دارند دچار انتخابهای نادرست و هیجانات تلقینی رسانه میشوند. این گونه افراد کنترل تصمیمات و هیجانات خود را به رسانه واگذار میکنند و این موضوع تبعات خطرناکی برای جامعه و به صورت کلان کشور دارد. تاثیری که در آشوب ها و بحران های اجتماعی اخیر شاهد آن بودیم.
راهکار این است که در فضایی آرام و منطقی نسبت به تغییر عملکردها اقدام کنیم. رسالت رسانه ها و نهادهای فرهنگی را تغییر داده و خواهان عمل گرا بودن آن ها در تزریق افکارشان به جامعه باشیم از سوی دیگر همچون دیگر موارد موفق کشور مثل اقتدار نیروهای مسلح در ساخت و تجهیز انواع موشک، ماهواره و پهباد با کمک موسسات دانش بنیان و مراکز علمی و رسانه ای به تقویت نرم افزارهای رسانه ای استاندارد جهانی و البته ملی پیش برویم تا بتوانیم ضمن اعتمادسازی جامعه به این بسترهای رسانه ای، هدایت افکار عمومی را منطبق با فرهنگ ملی و دینی و تولید محتوای مطلوب پیش ببریم.
انتهای پیام/