به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، ۱۲ میلیون آواره واژه آشنا و البته غمباری برای سوریها و اوکراینیها میباشد؛ در اثر جنگ تحمیلی به سوریه ۱۲ میلیون نفر از جمعیت ۵/۲۳ میلیون نفری این کشور آواره شدند و در جنگ اوکراین نیز اعلام شده که همین میزان از جمعیت ۴۰ میلیون نفری آن آواره شده و اوکراین را ترک کرده اند.
هرچند دلیل آواره گی مردم سوریه و اوکراین جنگ میباشد، اما ماهیت آن با هم فرق دارد. مقامات و مردم اوکراین به غرب (ناتو) و به ویژه آمریکا دل بستند و آواره گی نصیبشان شد و برخی از مردم سوریه نیز به گروههای تروریستی که مورد حمایت همه جانبه غرب بودند اعتماد کردند و نتیجه آن آوارگی و ویرانی بود، هرچند سوریها در ادامه مسیر از توطئه جبهه غربی – عربی – صهیونیستی مطلع شدند، اما کار از کار گذشته بود و تروریستها بر بسیاری از خاک سوریه (حدود ۷۰ درصد) مسلط شده بودند، ولی بالاخره ارتش سوریه و رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی توانستند پس از سالها نبرد، تروریستهای مورد حمایت غرب را شکست دهند و امنیت را به سوریه بازگردانند.
در ایران نیز ما شاهد اعتماد برخی از مسئولان به غرب و به ویژه آمریکا بوده ایم، چه در دوران رژیم پهلوی و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی که نتیجه آن هم کاملا مشخص بوده و به جز ضرر و خسران دستاوردی برای ملت ایران نداشته که برجام نمونه بارز آن میباشد.
همانگونه که امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی در ترسیم راه انقلاب بارها فرموده بودند، انقلاب اسلامی نه شرقی و نه غربی است و این سیاست هم اکنون نیز ادامه دارد، تاریخ نشان داده که اعتماد به غرب و شرق چیزی جز خسران نصیب کشورها نمیکند، هرچند تعاملات اقصادی کنونی جمهوری اسلامی با شرق و رابطه دیپلماتیک با حفظ اقتدار ملی با وابستگی و دلبستگی کاملا فرق دارد.
اعتماد اوکراین به غرب (ناتو) بلایی سر این کشور آورد که در تاریخ ثبت خواهد شد؛ اوکراین، پهناورترین سرزمین را پس از قزاقستان در میان کشورهای جداشده از شوروی سابق داشته و با برخورداری از سطح علمی خوب در زمینه فناوری و صنعتی و همچنین داشتن ۱۷ کلاهک هستهای، صدها فروند موشک، ۲۸ فروند بمبافکن راهبردی و ۷۸۰ هزار نفر نیروی مسلح و جمعیتی بیش از ۴۰ میلیون نفر میتوانست یک قدرت منطقهای بعد از روسیه باشد، اما اعتماد به غرب سرنوشت دیگری برای آن رقم زد.
تصور غلط ناشی از سپری شدن دوران جنگها و امکان تأمین امنیت در اتکا به غرب، در بین جریان غربگرا در اوکراین و فرصتطلبی غرب برای استفاده ابزاری از خاک اوکراین برای مهار روسیه و گسترش ناتو به شرق و حضور در مناطق پیرامونی روسیه و تغییرات ژئوپلتیکی برای سلطه و چیرگی بیشتر، موجب پدید آمدن نگرانیهای امنیتی جدی مسکو و همچنین پدید آمدن شکاف در مردم اوکراین و جدایی بخشهایی از خاک اوکراین و جدایی دولت-ملت انجامید که با اصرار دولتمردان غربگرای اوکراین برای پیوستن به ناتو، بحران فعلی در این کشور را رقم زد. در واقع تصور غلط برخی دولتمردان غربگرای اوکراینی موجب شد که هم تسلیحات هستهای از کشور خارج و فناوریهای مربوط به آن نابود شود و هم سطح نیروهای نظامی و صنایع دفاعی کاهش یابد و هم شکاف و جدایی بین مردم تا حد جنگ داخلی و فرسایش توان داخلی کشور را از حمایت همهجانبه مردم و اتحاد داخلی محروم سازد.
بخش دیگر این تصور غلط هم این بود که این جریان که حمایت غرب و آمریکا از خود را در انقلابهای رنگی داشت، با استقبال از نفوذ غرب به تحریک روسیه پرداخت و انتظار داشت در روز حادثه و جنگ احتمالی، حمایت همهجانبه غرب و حضور نظامی ناتو را برای دفاع از خود به پاس آن همهخوشخدمتی به غرب داشته باشد.
زمینه اصلی بحران اخیر اوکراین که از پنج اسفند ماه سال گذشته (۱۴۰۰) آغاز شده، به رقابت آمریکا و روسیه باز میگردد، بحرانی که تاوان آن را مردم اوکراین میپردازند. بحران اوکراین نشان داد که اعتماد به غرب یک سراب میباشد و متأسفانه حتی پس از حمله روسیه هم همچنان ادامه داشته و تداوم آن به افزایش هزینههای بیشتر کشور اوکراین میانجامد.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/ ۹۱۱