دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

انیمیشن و ظرفیت قوی ایران در معرفی جهانی شهید سلیمانی

توان فنی گروه‌های تولید کننده انیمیشن کشورمان چندسالی است که با درخشش آثار مختلف نمایان شده است که می‌توان این ظرفیت را در جهت معرفی سردار شهید سلیمانی به کار بست.
کد خبر: ۵۶۶۶۶۰
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۴۰۱ - ۰۲:۱۷ - 11January 2023

گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، پیشینه پیشرفت در انیمیشن‌سازی کشورمان را باید در سال‌ها پیش زمانی که جوانانی همت به ساخت انیمشن‌های «شاهزاده روم» و «فیلمشاه» کردند، دانست. گروه‌هایی کاملاً مردمی که چند سال عمرشان را گذاشتند و بدون هیچ حمایتی سرمایه‌ و داشته‌های شخصی و خانوادگی را به میدان آوردند تا امروز به یک خودباور در حوزه تولیدات مهم انیمیشن برسیم.

حالا بعد از چند سال انیمیشن «پسر دلفینی» که در سال ۱۳۹۹ به کارگردانی و نویسندگی محمد خیراندیش و تهیه‌کنندگی محمدامین همدانی تولید خود را آغاز کرده بود اکران موفقی را در روسیه و آسیای میانه تجربه کرد؛ تجربه‌ای موفق برای فیلمی که طی دو هفته سقف فروش یک و هفت دهم میلیون دلار را لمس کرده است.

این انیمیشن قرار بود برای اولین بار در سی و نهمین جشنواره ملی فیلم فجر اکران شود اما به دلیل قرار گرفتن در بخش غیررقابتی از حضور در جشنواره انصراف داد و حالا بعد از اکران در کشور روسیه، قرار است. اکران بین‌المللی این فیلم به منزله ظرفیت مهم سینمای ایران در صدور مفاهیم ارزشمند خود است. 

به باور منتقدین سینما، سینمای ایران برای پرداختن به شخصیت‌های معاصر هنوز به پختگی لازم نرسیده است لذا وقتی این سینما به سراغ شخصیت مهمی و ملی همچون «غلامرضا تختی» می‌رود انتظارات را برآورده نمی‌کند و مخاطب با آن ارتباط برقرار نمی‌کند. شناخت مردم از قهرمان سختی پرداختن به چنین شخصیت‌هایی را برای سینماگر دشوارتر می‌سازد اما ظرفیت انیمیشن بخاطر تصویرسازی نزدیک به شخصیت می‌تواند کمبودهای این حوزه را جبران کند. 

سید رضا اورنگ کارشناس و منتقد سینما معتقد است نباید سینمای ایران به سراغ قهرمانان ملی معاصر برود چراکه هنوز به توانایی ساخت آثار برای این افراد نرسیده‌ایم.

دفاع‌پرس: ظرفیت سینمای ایران در ژانرهای مختلف سینمایی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

وقتی فیلم ترسناک می‌بینید، بازیگر و صحنه حس ترس به شما القاء می‌کند. حالا در ایران فیلم ترسناک ساخته می‌شود اما همه می‌خندند! فیلم درست می‌کنند که معجزه نشان دهد و همه می‌خندند! نمی‌شود با بشکن زدن معجزه را نشان داد. در فیلم‌های خارجی یک آدم که می‌خواهد تغییر کند، کم کم تغیر می‌کند؛ چه به سمت بدی و چه به سمت خوبی.

سال‌ها پیش یکی از بچه‌های تلویزیون به من پیشنهاد داد که فیلمنامه‌ای درخصوص شهید علم‌الهدی بنویسم. گفتم شهید علم‌الهدی را می‌شناسم و آن اتفاقی که رخ داده را می‌دانم اما من اتفاقاتی می‌خواهم که دیگران نمی‌دانند. من اگر این پشتوانه را ندانم، نمی‌توانم شهید علم‌الهدی را قوی نشان دهم. این تضادها باعث ساخته شدن قهرمان می‌شود؛ اینکه نشان بدهیم که یک فرمانده جلو می‌رود و می‌جنگد، اتفاقی رخ نداده، بلکه باید نشان دهم که این فرد چه کسی بوده که این کارها را انجام داده است. این دو دلی‌ها و دو راهی‌ها باید همیشه باشد؛ چراکه این‌ها نقطه عطف سینماست.

مرحله تصمیم‌گیری در فیلمنامه و فیلم خیلی مهم است؛ اگر این اتفاقات نباشد و مخاطب این وجه از شهید همت را نبیند، شخصیت او شکل نمی‌گیرد؛ ما این وجه را در سینما نشان نداده‌ایم.

دفاع‌پرس: شما تمام مشکلات سینمای قهرمان محور را همین مسئله می‌دانید؛ اینکه وجه جدید و تازه‌ای از شخصیت قهرمان نشان داده نشده است؟
یکی از مسائل مهم این است که فیلمنامه‌نویس و کارگردان قهرمان را نمی‌شناسند درحالی که برای ساخت یک قهرمان، لازم است تمام وجوه زندگی او را بشناسند البته جنبه‌هایی که ممکن است روی ببیننده تاثیر بد بگذارد و شخصیت قهرمان را خدشه‌دار کند را نشان ندهیم. اینکه قهرمان نقطه ضعف داشته باشد مهم است چراکه قهرمان در سینما شکست می‌خورد و پیروز می‌شود و در انتها قهرمان در صورتی که کشته شود و یا بکشد، قهرمان خواهد ماند. به شرطی که فیلمساز قهرمان را درست شکل داده باشد.

همه قهرمانان در هالیوود پشتوانه و سرگذشتی دارند و او را در مرحله تصمیم‌گیری قرار می‌دهند؛ این تصمیم‌گیری‌ها برای مخاطب جالب است. اینکه قهرمان چه تصمیمی‌ می‌گیرد؛ آیا خانواده‌اش را که دوست دارد رها می‌کند و به جنگ می‌رود؟ ما این‌ بخش را در سینما نداریم.

کارگردانانی که بتوانند این حس را القا کنند را نداریم. یعنی منِ فیلمنامه‌نویس هم واقعیت را می‌دانم و هم اینکه از تخیل خودم استفاده می‌کنم تا یک قصه شکل بگیرد؛ تا اینجا وظیفه من است. وظیفه بعدی برعهده کارگردان است که بتواند آن را تصویرسازی کند. من باید درباره شخصیت کمل توصیف صحنه را بنویسم و او تفسیر و دکوپاژ می‌کند. او بازیگر را هدایت می‌کند تا بتواند حس را منتقل کند. این بازیگر است که باید کار نهایی را انجام دهد و اگر موفق نشود گفته می‌شود کارگردانی، فیلمنامه و فیلمبرداری و ... همه بد است. قاب‌بندی‌های یک قهرمان هم فرق دارد؛ اینکه چه زمانی چه قابی از او بگیریم.

نتوانسته‌ایم در سینما قهرمان واقعی بسازیم

ما نتوانسته‌ایم در سینما قهرمان واقعی بسازیم؛ نمونه‌های آن وجود دارد که هرکسی قهرمان ساخته، خراب کرده است. در فیلم «سفر به چذابه» مرحوم ملاقلی‌پور، این حس منتقل می‌شود؛ درست مثل «پرواز در شب»، ملاقلی‌پور خودش در چذابه حضور داشته است. چذابه‌ای که شاهد بدترین جنگ‌های دوران دفاع مقدس بوده است که فقط 11 پاتک را به فرماندهی شخص صدام حسین را متحمل شده است.

حالا فکر کنید در این فیلم یک نقش فرمانده وجود دارد و فردی به اسم بهروز که نابینا است. بهروز خیلی برای ما جذاب است چراکه یک قهرمان شیرین است. شاید او را در فیلم کمتر از بقیه ببینیم با اینکه بازیگر حرفه‌ای نبوده، ولی کارگردان طوری او را راهنمایی کرده که ما او را قبول می‌کنیم. قبول می‌کنیم با اینکه نابیناست اما با بی‌سیم و یک‌سری از اتفاقات آشناست چون تجربه دارد و بچه‌ باهوشی است. این‌ها پیش‌زمینه‌هایی است که ما از این آدم داریم و بخاطر همان کارهای دیگر او را قبول می‌کنیم. چراکه ملاقلی‌پور زمان را می‌شکند و وارد زمان جنگ می‌شود؟ خیلی‌ها می‌گویند این تکنیک است، اما تکنیک نیست. ملاقلی‌پور می‌خواهد بگوید آن آدم‌های آن دوره چیز دیگری بودند که تکرار نمی‌شوند.

فرهاد اصلانی و خانم کرامتی به عنوان بازیگر چیزهایی را از ماجرا می‌بینند اما هنوز بیرون قرار گرفته‌اند و آن آدم‌ها نیستند. فضای جنگی که ملاقلی‌پور درآورده، روی ببیننده تاثیرگذار است؛ چیزی که در فیلم‌های دیگر نمی‌بینید. الان تکنیک و نرم‌افزاهای زیادی در سینمای ایران وجود دارد ولی این ابزارها طوری استفاده می‌شود که شبیه به بازی‌های کودکانه کامپیوتری می‌ماند. ما هنوز طراحی درستی از انفجار و صحنه‌های جنگ نداریم، این بخش فنی آن است. بخش محتوایی و معنوی آن نیز این است که ما این آدم‌های بزرگ را باید بزرگ‌تر نشان دهیم و حرمتشان را داشته باشیم. ما نباید حرمتشان را بشکنیم. اگر مخاطب بگوید چمران و بابایی همین بود؟ یعنی ما شان آن آدم را گرفته‌ایم.

باید نقاط ضعف قهرمان را نشان دهید

احمد متوسلیان فرمانده شهید همت و همه فرماندهان بوده است؛ همه آدم‌ها از او حساب می‌بردند، شما در یک فیلم چه چیزی از او نشان داده‌اید؟ فوقش یک وجه او را در عملیات علی بن ابی طالب و آزادسازی خرمشهر نشان داده‌اید که نیروهایش محاصره است و با کسی تعارف ندارد اما شما اصلاً نشان نداده‌اید که این احمد متوسلیان چه کسی است که این کارها را انجام می‌دهد اما وقتی یک فیلم مستند درباره شهید باقری ساخته می‌شود، قابل قبول است ولی در فیلم داستانی شما نمی‌توانید تنها یک وجه از قهرمان را نشان دهید. حتی باید نقاط ضعف قهرمان را نشان دهید تا برای بیننده سوال به‌وجود آید که این قهرمان این کار را می‌تواند انجام دهد یا نه.

باید نفر روبروی قهرمان خیلی قوی باشد و به راحتی تسلیم نشود. هرقدر او ضعیف باشد، قهرمان نیز ضعیف خواهد شد. در تاریخ اسفندیار را داریم، او خیلی از رستم پهلوان‌تر است و خصلت‌های پهلوانی دارد و فردوسی برای اسفندیار نقطه ضعف قرار می‌دهد بنابراین اگر قهرمان نقطه ضعف نداشته باشد، جذابت هم ندارد. سینما کُنش و واکُنش است، فقط کنش نیست؛ باید هردو کنار هم باشند.

دفاع‌پرس: شما معتقدید که برای هر انتقاد باید راه‌کار هم ارائه شود، شماکه مشکل سینمای دفاع مقدس را عدم توانایی در معرفی قهرمان می‌دانید، باید برای معرفی شخصیت‌ها و قهرمانان دفاع مقدس چگونه عمل کرد؟
من درباره قهرمانان ملی، مذهبی و فرماندهان دفاع مقدس بارها مطلب نوشته‌ام و تاکید دارم که ما نمی‌توانیم بسازیم بلکه سرمایه را هدر می‌دهیم. باید این سرمایه‌ها را بدهیم و کارگردان و بازیگر از هالیوود بیاوریم، آن‌ها بهترین قهرمان را برای ما می‌سازند. آن‌ها فوق‌العاده حرفه‌ای هستند و وقتی کاری را قبول کنند، کارشان را دقیق انجام می‌دهند و از زیرکار در نمی‌روند و اصلاً مسائل مذهبی ما برایشان فرقی ندارد چراکه آن‌ها یادگرفته‌اند حرفه‌ای عمل کنند.

بجای اینکه بودجه 10 فیلم را هدر دهیم، این بودجه را جمع کنیم و بازیگر و کارگردان از هالیوود بیاوریم تا قهرمان ما را آن طور که هست و حتی بالاتر نشان دهند. با این کار ما هم یک فیلم قوی خواهیم داشت که می‌توانیم خارج از ایران آن را نشان دهیم و هم اینکه در داخل ببیننده‌ها آن را خواهند دید.

در جنگ‌های دنیا قصه زیاد است اما دفاع مقدس قصه‌های خاص دارد که با این روش ما یک فیلم خوب خواهیم داشت و در کنار این اثر فیلمسان ما یادمی‌گیرند که فیلم خوب درخصوص قهرمانان ساختن چگونه است. من دین فروش و وطن‌فروش نیستم و اگر یک درصد احتمال می‌دادم که یک ایران می‌تواند درخصوص قهرمانان ملی فیلم بسازد، با افتخار می‌گفتم این آدم انجام دهد. به نظرم این مهمترین راه‌کار است چراکه وقتی یک کاری را بلد نیستیم باید آن را یاد بگیریم.

ما وقتی فیلم جنگی خوب نداریم باید از کسی که این کار را بلد است بخواهیم فیلم برایمان بسازد. شما اگر زندگینامه «صیاد شیرازی» را به یک کارگردان هالیوودی بدهید، بهترین فیلمنامه و فیلم را تحویل خواهد داد و همه او را دوست خواهند داشت. هالیوود به مخاطب اهمیت می‌دهد چراکه مخاطب سینما را زنده نگه می‌دارد و فیلمساز را وادار به پیشرفت می‌کند اما ما مخاطب را پول می‌بینیم.

راه‌کار ساخت فیلم قهرمان محور استخدام بازیگر و کارگردان از هالیوود

راه‌کار ساخت فیلم قهرمان محور برای معرفی فرماندهان دفاع مقدس، استخدام بازیگر و کارگردان از بیرون از کشور است. در سینمای جهان به مخاطب احترام می‌گذراند درحالی که در ایران به مخاطب توهین می‌شود. در سینمای دفاع مقدس وقتی خودی و غیرخودی می‌کنیم، ضربه می‌زنیم چراکه خودبه خود یک‌سری آدم‌ها سواستفاده‌گر وارد می‌شود. هنوز جنازه شهید حججی پیدا نشده بود که یک‌سری‌ها پیشنهاد ساخت سریال داده بودند.

شما وقتی می‌خواهید درباره شهید صیاد شیرازی فیلم بسازید اصلاً می‌دانید عظمت او چقدر است؟ می‌دانید او از یک شهر مرزی آمده و سپس نظامی شده و در شیراز خدمت کرده و افسر درجه یک شده و چه پشتوانه و خانواده‌ای دارد؟ چطور می‌شود که یک افسر جوان به این اندازه پیشرفت می‌کند درحالی که ژنرال‌های آمریکا رفته‌ بسیاری وجود دارند و او در میان آن‌ها می‌درخشد. او یک آدم خیلی بزرگ است و وقتی او خیلی بزرگ باشد، من مجبور می‌شوم واکنش نشان دهم که درباره او سریال نسازید؛ چراکه شک نکنید او را خراب می‌کنند. حتی اگر نیت خوبی در ساخت این فیلم وجود داشته باشد، آخر ختم به خیر نمی‌شود؛ چون این فیلم را خراب می‌کنند.

صیاد شیرازی مهم و بزرگ است و مردم او را قبول دارند. شخصیتی دلاور و فوق‌العاده باهوش، سیاست‌مدار و خطیب که وقتی صحبت می‌کند، همه را مجذوب می‌کند. شما وقتی می‌خواهید یک آدم نابغه مانند شهید ستاری را نشان دهید، باید چکار کنید؟

یکی از ضعف‌های بزرگ ما سینمای اقتباسی است
حتی وقتی یک کتاب درباره شهدا نوشته می‌شود باید کاری شود که این کتاب‌ها دست به دست شود تا مردم آن‌ها را بخوانند. رمان باید جذاب باشد درحالی که برخی تنها کفایت به گزارش کار می‌کنند. یکی از ضعف‌های بزرگ ما سینمای اقتباسی است.

دفاع‌پرس: شما مطلبی درخصوص سریال شهید صیاد شیرازی در فضای مجازی منتشر کرده بودید که نباید این فیلم ساخته شود! ماجرا از چه قرار است، چرا باید فیلم ساخته نشود، اگر فیلمی قرار باشد ساخته باشد چطور باشد که بتواند ابعاد شخصیت صیاد شیرازی را نشان دهد؟
یک چیزی وجود دارد به نام توانمندی؛ یعنی من یک چیزی از شما می‌خواهم که اگر شما صادق باشید خواهید فهمید که در حد توانایی شما نیست بنابراین می‌گویید که این کار را نمی‌کنم. اگر بخواهید این کار را انجام دهید، سواستفاده کرده‌اید چراکه کاری که بلد نیستید را قبول کرده‌اید. تا زمانی می‌توانید کاری را انجام دهید که توانایی آن را داشته باشید. امروز سینما و تلویزیون ما ظرفیت ندارد که درباره شهید صیاد شیرازی و شهید بابایی فیلم بسازد. مرحوم صمدی سینما را می‌شناخت اما با چارچوب تلویزیون بیگانه بود البته شهید بابایی را هم نمی‌شناخت.

حالا این تهیه کننده‌ای که برای سریال شهید صیاد شیرازی انتخاب شده است چقدر صیاد شیرازی را می‌شناسد؟ اینکه یک کتاب از او خوانده باشد کافی است؟ ستاد کل نیروهای مسلح به چه نتیجه‌ای رسیده که باید این سریال ساخته شود؟ آیا با سینماگران، متخصصین و بچه‌های دفاع مقدس مشورت کرده‌اند؟ تاکید می‌کنم که سینما و تلویزیون ما هنوز ظرفیت ندارد که برای شهید صیاد شیرازی، شهید چمران، متوسلیان، شهید بروجردی، شهید آبشناسان و شهید همت فیلم بسازد. ما نمی‌توانیم بسازیم و با این آثار، آدم‌ها را خراب می‌کنیم. در فیلم «حمله به اچ3» با اینکه فیلم ضعیف است اما ما آن را قبول می‌کنیم چراکه شخصیت خلبان شاخصی در آن وجود ندارد و شما شهید اردستانی و شهید بابایی را در آن نمی‌بینید و تنها نشان داده می‌شود خلبان قوی و باهوش ما در یک طراحی به نقطه مرزی می‌روند و به اچ 3 حمله می‌کنند و قدرت نظامی ایران نشان داده می‌شود و چون چهره شاخصی نداریم مردم آن را قبول می‌کنند.

بجای اینکه قهرمان بسازیم، قهرمان می‌سوزانیم

اگر اسم شهید اردستانی و شهید بابایی در این فیلم مطرح شود، سطح توقع مخاطب بالا می‌رود و اگر چنین فیلمی ساخته شود ذهنیت مثبتی که در ذهن مردم وجود دارد را از بین برده‌ایم. ما بجای اینکه قهرمان بسازیم، قهرمان می‌سوزانیم. این خیلی مهم است و برای این است که می‌گویم ما ظرفیت نداریم و تا زمانی که نتوانیم قهرمان پروری کنیم، پس نباید کاری انجام دهیم که قهرمان سوزی شود. یعنی باید اینقدر اعتقاد داشته باشیم که دغدغه قهرمان را داشته باشیم و از لحاظ فنی به یک درجه برسیم.

ظرفیت ساخت فیلم درخصوص شهید صیاد شیرازی وجود ندارد

مطمئناً اگر با یک سینماگر بی‌طرف درخصوص ساخت سریال و فیلم درباره شهید صیاد شیرازی مشورت شود پاسخ خواهد داد که فیلم و سریال نسازید اما کسی که اهل سوءاستفاده باشد خیلی با روی باز از فیلمنامه هم تعریف می‌کند؛ ما از این آدم‌ها سوءاستفاده می‌کنیم و نمی‌‌خواهیم آن‌ها را معرفی کنیم؛ چرا که ظرفیت ساخت فیلم درخصوص این شخصیت‌ها در سینما و تلویزیون ایران وجود ندارد.

در ایام دفاع مقدس ظرفیت دفاعی و هجومی ما در یک حدی بود و بیش‌تر از ‍‌آن نمی‌توانستیم و با فداکاری بچه‌ها یک‌سری‌ کارها انجام می‌شد چراکه ظرفیت نظامی ما محدود بود. تعداد زیادی از هواپیماهای عراق را می‌زدیم و می‌دیدیم که دوباره آن‌ها هواپیما دارند و ما ظرفیت محدودی داریم.

ما نیز امروز در سینما و تلویزیون ظرفیت ساخت این فیلم‌ها را نداریم؛ حاضرم با کسی که مدعی ساخت فیلم های شخصیت های بارز دفاع مقدس است درخصوص شهید صیاد شیرازی و سایر فرماندهان دفاع مقدس بنشینیم و مناظره کنیم و بگوییم چرا توان اینکار را داریم و یا نداریم. من سال‌ها پیش در بهشت زهرای تهران مشغول تصویربرداری بودم که صدای گریه‌ای ما را به کنار مزار شهید چمران کشاند. کنار مزار شهید چمران رسیدیم؛ گریه همسر شهید چمران بعد از 30 سال او را به ما معرفی کرد. آن صحنه به ما نشان داد که چمران چه بُعد دیگری دارد که همسر او چگونه بعد از 30 سال با تمام وجود بر مزار او گریه می‌کند. چنین اتفاقاتی نشان می‌دهد که یک انسان چگونه است و همان‌جا بود که من فهمیدم نمی‌توان درباره چمران فیلم ساخت.

قهرمان کشته می‌شود اما خودکشی نمی‌کند

آدم‌هایی که امروز با عنوان کارگردان و تهیه کننده به دنبال ساخت سریال از شهید صیاد شیرازی هستند تنها به پول فکر می‌کنند درحالی که حرفه‌ای هم نیستند. ما جهان پهلوان تختی را داریم که همه مردم و حتی نسل جوان امروز بعد از سال‌ها او را می‌شناسند و من با ساخت فیلمی از او مخالف بودم. من موافق ساخت فیلمنامه علی حاتمی درباره تختی بودم. علی حاتمی اهل تحقیق بود و تختی را شناخته بود. امکان خودکشی تختی خیلی کم است و مطمئن باشید اگر علی حاتمی، تختی را می‌ساخت به این قسمت نمی‌آمد؛ چراکه قهرمان کشته می‌شود ولی خودکشی نمی‌کند. این یک چیز ساده است که سازندگان فیلم تختی نفهمیده‌اند. قهرمان بخاطر مردم و به خاطر آرمانش بالای دار می‌رود؛ قهرمانی که آرمان داشته باشد خودکشی نمی‌کند. قهرمانی در تاریخ سینما وجود ندارد که خودکشی کند.

سه سال از شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی می‌گذرد و آثار مستند بسیاری پیرامون ابعاد زندگی این شهید و مجاهدت‌هایی که انجام داده است تولید شده است و خبرهای مختلفی پیرامون ساخت آثار سینمایی رئال از ایشان وجود دارد اما باید به این سوال مهم پاسخ داد، آیا سینمای ایران توان نزدیک شدن به این قهرمان ملی را خواهد داشت و انتظار مردم از این فیلم برآورده می‌شود؟

پاسخ به این سوال ابعاد مختلفی خواهد داشت؛ شرایط ساخت فیلم، تیم تهیه و تولید و فیلم نامه در تولید این اثر و موفقیت آن نقش مهمی خواهند داشت. البته ظرفیت سینمای ایران در انیمیشن می‌تواند گزینه بهتری برای پرداختن به این قهرمان ملی باشد؛ ظرفیتی که طی این سال‌ها با تولید چندین انیمیشن توانسته در کشورهای مهمی به فروش قابل توجهی دست پیدا کند و انتظار بسیاری از کارشناسان را برآورده کند.

انتهای پیام/ 121

 

نظر شما
پربیننده ها