گروه سایر رسانههای دفاعپرس: «محمود گبرلو» منتقد و مجری پیشین برنامه سینمایی «هفت» در یاداشتی با انتقاد از برخی شیوههای مدیریتی که نشان از وجود فاصله میان مدیران سینما و سلیقه مردم دارد، به حریانهایی اشاره کرد که گویی از سینما میترسند، چون احتمالا منافعشان را به خطر میاندازد.
او امیدوار است که افراد متوهم واقعیتهای جامعه را درک کنند چرا که سینما میتواند بزرگترین رسانه تبلیغی برای عقاید دینی و انقلابی باشد.
متن کامل این یادداشت را با عنوان "سینما؛ بازی «چپ راست» و «ملاقات خصوصی»" در ادامه میخوانید:
آمار فروش و استقبال تماشاگر از فیلمهای سینمایی (چپ راست و ملاقات خصوصی) در سالنهای سینما، قبل از هر چیز به اشتیاق مردم به این نوع موضوع و قصه مرتبط هست؛ نکتهای که معترضین به سینما از آن غافل هستند. فیلم «چپ راست» مدتها ممنوع بود و «ملاقات خصوصی» هم سوژه باب میل نبود و مدتها برای نمایشاش دچار شک و تردید بودند. این موضوع نشان میدهد بین سلیقه مردم و مسولین فاصله بسیار زیادی است که اگر این قصه حل نشود مشکلی حل نخواهد شد و دوباره سینما به ورشکستگی خواهد افتاد.
معلوم نیست چرا متولیانی که در رأس سیاستهای سینمایی قرار دارند، نمیخواهند واقعیتها را بفهمند و یا میفهمند و نمیتوانند در مقابل فشارها کاری کنند. چرا عدهای فکر میکنند برخی فیلمها برای تماشاگر مضر است در حالیکه تماشاگر برداشت درست و سالمی از آن دارد؟ معتقدم چند دلیل میتواند داشته باشد. یک اینکه افرادی متولی سینما هستند که ته دلشان با سینما نیست و فقط برای تزئین و آمار سینما را اداره میکنند و یا اینکه اصلا "تو باغ" اهمیت سینما نیستند و شاید هم اصلا فیلمها را با مردم نمیبینند تا احساس آنها را درک کنند. یک انتظار توهمی از سینما دارند و از آن هم کوتاه نمیآیند.
اصولا علما و فقها برای صدور فتوا به کارشناسان نخبه اعتماد میکنند و بر اساس آن نظریه میدهند، طبیعتا در سینما هم اینگونه باید باشد، اما آن کارشناسی که گزارش برای مراجع و علما و یا مثلا ائمه جمعه میبرد بعید میدانم واقعا کارشناس واقعی سینما باشد. تجربه و شناختی که از مدیران سینمایی وجود دارد نشان از بیکارشناسی و عدم تخصص آنان دارد مثل انتظامی که روزنامه نگار بود و یا ایوبی رایزن فرهنگی بود، حیدریان و پزشک و جعفریجلوه و فریدزاده و رجبی و حتی کلهر و انوار مدیران فرهنگی متدین بودند، اما به معنای واقعی سینما را نمیشناختند و شاید در عمرشان بیست فیلم خارجی ندیدند و اصلا اطلاعاتی از شناسنامهی سینمای جهان نداشتند که بتوانند بر اساس یک دانش و سواد سینمایی به تحلیل و ارزیابی و برنامهریزی بپردازند. حتی هیچکدام شان به یک جشنواره خارجی نرفتند که از نزدیک با فضای سینمای جهان آشنا شوند مگر این مدیران با مدیران متخصص دیگر چه فرقی دارند؟ طبیعی است برای پیشرفت و توسعه اول باید ابزار کار را شناخت و بعد با دنیا تعامل داشت، اما یقین دارم این مدیران اصلا اینگونه نبودند، فقط دو یا سه نفر اهل سینما بودند مثل شمقدری و سیفالله داد و در حال حاضر خزاعی که انصافا در مدیریتشان خوب عمل کردند. چرا اینها واقعیتها را نمیگویند و یا میگویند، اما دیگران سکوت اختیار کردند؟ با این توصیف چگونه انتظار داریم تحول بزرگی در سینمای ایران مطابق با تکنولوژی و پیشرفت سینمای جهان ایجاد شود و از این رسانه قدرتمند خوب استفاده کنیم؟
مدیریت در سینما در وهله اول شهامت و جرأت میخواهد و بعد تخصص واقعی که بتوان با مخالفین کج فهم مقابله کرد و نا آگاهان را آگاه کرد. احساس میکنم متاسفانه یک جریان مافیایی فرهنگی وجود دارد که تاب تحمل سینما را ندارند. احساس میکنم از سینما میترسند. فکر میکنند قدرت فکری سینما جای آنان را خواهد گرفت و یا منافع آنان را به خطر میاندازد به همین دلیل با استفاده از احساسات مذهبیون از سینما و یا هنرمندان سینما به گونهای توصیف میکنند که سراسر فساد و فحشا هستند. شاید به همین دلیل است که هنوز برخی متدینین از رفتن به سینما و فیلم دیدن حتی در جمع خانواده خودداری میکنند! (در یک مقطع درجایی کار میکردم که برخی متدینین از رفتن به سینما با فرزندان خود خودداری میکردند و از من میخواستند فرزندانشان را به سینما ببرم)
در سال میانگین حدود ۱۰۰ فیلم ساخته میشود یعنی در این چهل سال حدود پنج هزار فیلم سینمایی ساخته شده، اما چرا حتی الان هیچ مسول و عالم و نمایندهای نمیتواند با جرأت بگوید این فیلمها نمایندهای از اندیشه سینمای دینی و انقلابی هستند و به آن افتخار میکنیم. البته بجز تعداد محدودی از فیلمها که در توصیف مثبت رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است. واقعا از چه میترسند؟ بدون شک همه این فیلمها از کانال شوراهای معتقد به ارزشهای دینی و انقلابی عبور کرده و بدون استثنا همه این فیلمها (که خوشبختانه من دیدهام) در جهت هدایت تماشاگر به سمت خوبیها و ارزشهای اخلاقی است. حال برخی خیلی سطحی، برخی معمولی و برخی عمیق و در این میان برخی فیلمها به دیدگاه برخی ارزشیها و انقلابیها و متدینین نزدیکاند و برخی فاصله دارند، اما امکان ندارد فیلم کثیف و مبتذلی ساخته شده باشد و از کانال شوراها هم رد شده باشد و مردم هم ببینند و دم نزنند.
پس چرا هدایتگران جامعه بخصوص علما و مراجع و روحانیون که هدایتگر فکری جامعه هستند هیچوقت درباره فیلمی بجز به تعداد انگشتان دست حرفی و یا تعریف و تمجیدی نکردند؟ تنها عالمی که با صراحت درباره سینما نکاتی را مطرح فرمودند یکی امام راحل بود و دیگری مقام رهبری که ایشان درباره فیلم «مارمولک» نکات مثبتی داشتند، ولی حدود ۱۵ سال بعد علنی شد، در صورتیکه بارها در توصیف قدرت سینما نکات ارزندهای فرمودند و حتی سینما را یک "قدرت برتر " معرفی کردند یعنی سینما از هر تربیون و رسانه و منبر و هنری بالاتر است و با استفاده از این ابزار میتوان به توسعه فکری و فرهنگی رسید.
در دنیا و ایران امروز فیلم و سینما حرف اول را برای تفریح و سرگرمی مردم میزند. آنقدر که فیلم در میان جوانان اشتیاق دارد هیچ رسانه مکتوب و تصویری دیگری استقبال (کننده) ندارد. نباید مثل کبک سرخود را زیر برف کنیم. واقعیتها روزبهروز آشکارتر میشود و کسی ضرر میکند که با تکنولوژی روز همراه نباشد.
خداکند روزی افراد متوهم دست از لجبازی بردارند و واقعیتهای جامعه را درک کنند. سینما میتواند بزرگترین رسانه تبلیغی برای عقاید دینی و انقلابی باشد و جهان را با آن تسخیر کرد.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/ ۱۳۴