پیشکسوت دفاع مقدس در گفت‌وگو با دفاع‌پرس:

در مدارس بیشتر به یاد و خاطره شهدا پرداخته شود

حجت‌الاسلام «ضرغام‌زاد» گفت: در مدارس و مجموعه‌های فرهنگی بیشتر به شهدا پرداخته شود و در حلقه‌های صالحین آرمان‌هاس شهدا تبیین شود.
کد خبر: ۵۷۲۱۷۵
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۶:۰۹ - 08February 2023

در مدارس بیشتر به یاد و خاطره شهدا پرداخته شود/// عکس کیفیت ندارد لطفا اصلاح کنید.به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، اگر آمار نسبتی شهدا در اقشار مختلف را در نظر بگیریم، تعداد شهدا نسبت به جمعیت روحانی و طلبه در دوران دفاع مقدس در مقایسه با سایر اقشار در صدر قرار می گیرد.

این آمارها بیانگر آن است که قول و عمل روحانیون در دفاع از ارزش‌های انقلابی، یکی است و روحانیون طی هشت سال دفاع مقدس در مبارزه با کفر، نقش فرماندهی را نیز برعهده داشتند. رزمندگان روحانی در همه عرصه‌های سخت همچون دفاع مقدس، جنگ‌های اعتقادی و مبارزه با طاغوت روحانیت در خط اول بودند.

در ادامه گفت‌وگوی دفاع‌پرس با حجت‌الاسلام «محمدحسن ضرغام‌زاد» یکی از رزمندگان روحانی دوران هشت سال دفاع مقدس را از نظر می‌گذرانید.

دفاع‌پرس: لطف کنید خودتان را معرفی کنید.

اینجانب «محمدحسن ضرغام زاد» فرزند «محمود» متاهل و دارای سه فرزند، ساکن یزد و دارای تحصیلات حوزوی هستم. در حوزه علمیه «خان» مشغول تحصیل بودیم که به جبهه اعزام شدیم و نزد اساتیدی همچون حجت‌الاسلام صمدی، حجت الاسلام حسینی و مرحوم حجت‌الاسلام مفیدی‌فر بودیم و بعد از کلاس در حجره ها مشغول مطالعه  و مباحثه می شدیم.

در حال حاضر به فعالیت های تبلیغی اعم نماز جماعت، سخنرانی، پاسخگویی به مسائل شرعی و از این دست فعالیت ها مشغول می باشم و در مقطعی از این سال ها به شهرستان هایی از جمله بافق، بهاباد، هرات و یا به استان‌های دیگر مثل بندرعباس به فعلیت های تبلیغی پرداخته ام.

دفاع‌پرس: از اعزام خود به جبهه بگویيد.

بنده از یزد به صورت بسیجی داوطلب به مناطقی ازغرب و جنوب اعزام شدم.

دفاع‌پرس: از کدام ناحیه مجروح شدید و همین طور بفرمایید که در کدام منطقه بودید؟

از ناحیه ابرو در منطقه پاوه مجروح شدم.

دفاع‌پرس: در چه عملیاتهایی شرکت کردید و در کدام مناطق و خطوط مقدم حضور داشتید؟

عملیات نصر 7 و کربلای 4، مناطقی از جمله دریاچه ماهی، کردستان و شلمچه حضور داشتم. منطقه شاخ شمیران کردستان سرمای وحشت ناکی داشت و به خاطر دارم که پاهایمان تا زانو در برف میرفت، از چکمه بجای پوتین استفاده می کردیم. زیر تانکر آب آتش روشن می کردند تا آب یخ نزند و قابل استفاده باشد.

دفاع‌پرس: نام چند تن از فرماندهان و مسئولین دفاع مقدس را بفرمایید.

«سیدمحمد حسینی» فرمانده گردان، «دهستانی» فرمانده گردان، آقای آقابابایی

دفاع‌پرس: لطف کنید برخی از همرزمان و شهدایی را که به خاطر دارید نام ببرید.

از همرزمان حجج الاسلام عباس جعفری، ولی ا... بابایی، محمدرضا و علیرضا خراسانی و از شهدا شهیدان اکبرهاشمی، کاظم حسینی، علی محمد محبی. شهید موسوی ساغندی از طلاب مدرسه مصلی شخصی با ایمان و اخلاق نیکو بود مادرش فوت کرده بود و پدر پیری داشت با این حال همراه ما به جبهه آمد و در عملیات نصرهفت با گلوله تیر بار به شهادت رسید.

دفاع‌پرس: برای ادامه راه شهدا چه پیشنهاداتی دارید؟

در مدارس و مکان های فرهنگی بیشتر به یاد و خاطره شهدا پرداخته شود و از این عزیزان درس بگیرند حلقه های صالحین با شور و نشاط بیشتر برگزار شود در هر محفلی جهاد و دفاع و زحمات شهدا تبیین شود.

دفاع‌پرس: هدف از حضور شما در جبهه چه بود؟

پاسخ به ندای ولی امر مسلمین حضرت امام خمینی (ره) و احساس تکلیفی که در بنده و دیگر دوستان وجود داشت برای حفظ اسلام و ناموس و وطن.

دفاع‌پرس: مهم ترین عامل پیروزی از نظر شما.

داشتن وحدت کلمه و گوش به فرمان امام خمینی (ره) بودن و اخلاصی که رزمندگان داشتند برای حفظ اسلام و وطن. طلاب و روحانیون هم با گفتار و عمل خویش مردم را تشویق به جبهه می کردند و در کنار سخنرانی و حمایت در پشت جبهه خودشان هم در جبهه نبرد حق علیه باطل حضور پیدا می کردند.

دفاع‌پرس: در پایان از شما تقاضا می شود خاطره ای از آن دوران برایمان تعریف کنید.

در یکی از مناطق کردستان به نام ارتفاعات شاخ شمیران عملیات نصر 7 را توسط تیپ الغدیر انجام دادیم سرمای استخوان سوزی بود بعد از صحبت های فرمانده آقابابایی به سمت ارتفاعات حرکت کردیم یادم هست نمازمان را به صورت نماز خوف خوانیم چون در حال حرکت بود بودیم ودشمن هم مقابل ما.

تاریکی هوا باعث شده بود بند کوله نفرجلویی را بگیریم تا از مسیر خارج نشویم  یکی از دوستان پایش روی مین رفت و به شدت مجروح شد چاره ای نبود ماند تا به عقب برگردد. سنگ ها به قدری لغزنده بودند که از آنها سُر می خوردیم و به پایین می رفتیم باید در سکوت دوباره بالا میرفتیم و خود را به نفرات جلویی می رساندیم.

کوه های صعبب العبوری بود که با قاطر تدارکات را حمل میکردیم زمزمه آیه ( وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ) برلبانمان بود تا دیده نشویم عملیات با موفقیت انجام شد در حال برگشت فرمانده سنگرهای دشمن را نشانمان میداد و میگفت ما از زیر پای دشمن عبور کردیم و خداروشکر متوجه نشدند و این را به برکت آیه ای که تلاوت کرده بودیم می دانستیم.

گفت‌وگو از: علی ضرغام‌زاد

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها