گروه بینالملل دفاعپرس، مهدی اصغری؛ صلح و ثبات در افغانستان به عنوان کشوری که دارای همسایگان فراوانی از جمله ایران و پاکستان است نقش غیرقابل انکار و بسیار واضحی بر امنیت پایدار در منطقه و همینطور بسط و گسترش آرامش در میان کشورهای همسایه دارد. بر این اساس اگر این کشور بعد از سالها با جنگ و خونریزی خداحافطی کند شاهد حاکم شدن بیش از پیش صلح و امنیت در منطقه خواهیم بود.
افغانستان بعد از چندین دهه جنگ و خونریزی هم اکنون در مقطع تاریخی قرار گرفته است که با حاکم شدن طالبان بر آن شاهد انجام بیشترین تلاشها برای ایجاد و گسترش صلح و ثبات بر آن هستیم. از طرف دیگر طالبان در حال حاضر به عنوان تنها قدت اصلی و مطلق این کشور با قدرتهای بزگ جهانی و منطقهای وارد مذاکرههای مستقیم و غیرمستیم شده است تا ضمن مشروعیت بخشی به خود نسبت به ایجاد رابطه با جهان خارج اقدام کند.
البته آن چیزی که بسیار واضح و روشن است اینکه این فقط افغانستان نیست تنها بازیگر تاثیرگذار و اصلی در برقراری صلح و امنیت در منطقه و جهان هستند بلکه کشورها و قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای هم دارای نقش و جایگاه مهم و غیرقابل انکاری در بسط و گسترش صلح و آرامش در جهان هستند. به خصوص اینکه ازجمله مهمترین این کشورها آمریکا و روسیه هستند که خواست سران و مقامات آنها تاثیر کاملا مستقیم و روشنی در این ماجرا دارد.
از طرف دیگر با توجه به اینکه سالهاست دخالتهای کشورهای خارجی در افغانستان موجب شده تا امنیت و آرامش از این کشور رخت بربندد این مهم به روشنی نشان میدهد که کشورهای فراوانی دارای منافع قابل توجهی در این کشور هستند و از این روی به راحتی هم چشمان خود را بر روی از دست دادن منافع خود در این کشور حتی در صورتی که موجب افزایش و گسترش صلح در این کشور شود نبسته و نخواهند بست.
اما موضوع مهم و بااهمیت دیگری که نمیتوان و نباید از آن غافل شدن این است که همسایگان افغانستان هم نمیتوانند به تلاش جمعی خود زمینه ساز ایجاد و گسترش صلح و ثبات در این کشور شوند. زیرا اول و آخر این حاکمان فعلی این کشور هستند که با عملکرد درست و یا نادرست خود میتوانند با خارج کردن افغانستان از چرخه معیوب ناامنی و جنگ، این کشور و مردم مظلوم آن را به سمت و سوی دنیایی سرشار از آرامش و امنیت هدایت کنند.
بر این اساس حاکمان فعلی افغانستان به خوبی میدانند و آگاه هستند که تنها از طریق فراهم کردن زمینه مشاکت حداکثری مردم این کشور در سیاست و اجتماع است که میتوانند این کشور را به ساحل امنیت و آرامش بازگردانند. ضمن اینکه حکمرانان فعلی افغانستان باید با مشارکت دادن تمامی اقوام و نژادهای مختلف و متنوع این کشور اجماعی ملی در حرکت این کشور به سمت بسط و گسترش آرامش شکل بدهند.
نکته مهم دیگری که همسایگان افغانستان از زمان روی کار آمدن طالبان در این کشور به آنها یادآور شدند این است که آنها باید به عنوان حاکمان فعلی افغانستان تلاشهای بسیار بیشتر و جدیتری را در مسیر مهار و گسترش فعالیتها و اقدامات تروریستها در داخل و خارج از این کشور انجام بدهند. در واقع این اقدامات را میتوان به مثابه خواست و اراده حاکمان این کشور به منظور برقراری رابطه با دنیای خارج و کشورهای منطقهای و فرامنطقهای تعبیر کرد.
این در حالی است که با توجه به شرایط فعلی افغانستان اگر شاهد بروز تاخیری بیش از این در پیگیری و دنبال کردن سازوکارهای سیاسی و اجتماعی به منظور مشارکت تمامی اقوام و نژادها در حاکمیت و آینده سیاسی این کشور باشیم نه تنها به صلح و ثبات آن کمکی نخواهد کرد که زمینهساز آغاز دور تازهای از تنشها و ناامنیها را در این کشور فراهم خواهد کرد که بیشک اثرات مخربی را بر منطقه و کشورهای همسایه آن خواهد گذاشت.
اما باید بدانیم که اگر کشورهای خارجی اقدام به تحمیل دستورات و برنامههای سیاسی در افغانستان کنند و یا اینکه بخواهند هر نوع نظام سیاسی را در این کشور بر روی کار بیاورند نه تنها هیچ کمکی به گسترش صلح و امنیت در این کشور نمیکنند بلکه این دخالت خارجی آنها فقط بیثباتی و ناامنی بیشتری را نصیب مردم افغانستان خواهد کرد. البته این موضوع هم به خودی خود موجب تنش و درگیری را در سطح منطقه به شدت افزایش میدهد.
در پایان باید گفت بسط و گسترش امنیت و حرکت به سوی صلح و ثبات در افغانستان به مجموعهای از فعالیتها و اقدامات داخلی توسط طالبان و همینطور همسایگان و بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بستگی دارد که اگر همه این طرحها و برنامهها با نیات خیر و انسان دوستی و مبتنی بر حسن همجواری و عرف بینالملل همراه باشد میتواند این کشور را به ساحل امنیت و آرامش برساند.
انتهای پیام/ ۱۳۴