به گزارش گروه سایر رسانهها دفاعپرس، بطور سنتی این رویداد باید بحرانهای بین المللی همانند جنگ اوکراین و یا موضوعات بین المللی مهم مانند احیای برجام که درآن رفع تحریمها در قبال نظارت بر برنامه اتمی ایران مدنظر قرار گرفته شده است را در یک فضای باز و در مسیر حل و فصل، در قالب گفتوگو به بحث و تبادل نظر بگذارد.
اما اکنون شاهد آن هستیم که از روسیه و ایران اصلا دعوت به عمل نمیآید.
برخلاف یک مراسم دیپلماتیک که در آن بنا به خواسته میزبان، دعوتهایی شخصی ارسال و یا مهمانانی با دلایلی مشخص و طبیعتا خارج از عرف دیپلماتیک از فهرست به اصطلاح خط میخورند، تا از این طریق یک حرکت نمادین از سوی میزبان صورت پذیرفته باشد، یک کنفرانس امنیتی با سابقهای طولانی، همانند کنفرانس امنیتی مونیخ جای مناسبی برای «سیاست کاریهای نمادین» نیست.
با پس گرفتن دعوت از مهمانانی خاص نه تنها وجهه این کنفراس در صحنه بین الملل دچار آسیبی جدی میشود، بلکه «فرهنگ بحث و جدل» که از نمادهای نظام سیاسی در آلمان محسوب میشود، نیز زیر سؤال میرود.
آنچه از «هتل بایریشر هوف» انتظار میرود یک بحث و گفت وگوی جدی با و میان مواضع مختلف موجود در دنیای سیاست خارجی است، بویژه رویارویی با مواضع آن کشورهایی که بخش بزرگی از راه حل را در چالشهای امنیتی کنونی در سیاست جهانی، شکل میدهند.
اینکه با این رفتار دیدگاه واقع بینانه در برخورد با آنچه در جهان میگذرد، کاملاً مغفول میماند، بسیار دلسرد کننده مینماید.
کنفرانس امنیتی مونیخ هیچگاه «بی طرف» نبوده و همواره نام «فراآتلانتیک» را با خود به همراه داشته، اما با این وجود اغلب در این کنفرانس پلتفرمی برای مباحث جدی در اختیار نمایندگان کشورهای مختلف قرار میگرفته است.
اما این بار، رویداد امسال بیشتر شبیه نشستهای سالانه یک حزب است که در آن اغلب حضار و مدعوین کم و بیش یک نظر مشابه را نمایندگی میکنند و قرار است از این فرصت برای نمایش انسجام خود استفاده کنند، انسجامی که در حال حاضر و در «رقابت سیستمی» امروز، از سوی صحنه گردانان ضروری تلقی شده است.
این مسئله بی شک به عمیقتر شدن دوقطبی در جهان سیاست خارجی میانجامد و نمیتواند جلوهای از فضای جهان کنونی که درآن صلح بیش از هر زمانی متزلزل شده است، باشد.
با نگاه به موضع نقادانهای که سیاست خارجی آلمان در ماههای اخیر در قبال ایران و روسیه از خود نشان داده، قبل از بروز این حرکت هم بسیار محتمل بود که مدیران کنفرانس امنیتی مونیخ، متأثر از سیاست رسمی یادشده، این دو کشور را کنار بگذارند.
گرچه طرف ایرانی نیز به احتمال فراوان، وقوع این رفتار را بسیار محتمل میدانسته، اما علی الظاهر باز هم کورسوی امیدی برای پیروزی دیپلماسی وجود داشته است.
از سر طنز میتوان اینگونه گفت: هوشمندانهتر و در عین حال دیپلماتیکتر این بود که برگزارکنندگان، تنها ساعاتی قبل از شروع کنفرانس، دعوت خود را پس میگرفتند و آنها را از فهرست کنار میگذاشتند. در این صورت سیاست کاری نمادین شان کاملتر میبود!
اکنون این خطر جدی وجود دارد که دیگر هیچ مانعی در مقابل افراد پشت پرده این تصمیم برای تبدیل این کنفرانس به صحنه نمایش تک بعدی، استدلالهای یکسویه و کف و سوت برای یکدیگر، وجود ندارد.
گزارش ۲۰۲۳ کنفرانس امنیتی مونیخ نیز به وضوح بیانگر تناقضات «غرب» است. از طرفی اینگونه القا میشود که بدنبال خلع سلاح (هسته ای) هستیم، ولی همزمان در راستای سیاستهای «چرخش دوران» تسلیح گستردهای صورت میپذیرد و از این موضوع ابراز خوشحالی میشود که «قدرتهای اتمی دموکراتیک» در شرایط کنونی اهتمام خود بر بازدارندگی هستهای را مورد تاکید قرار میدهند.
این موارد تناقضاتی هستند که واقعیت امروز را شکل داده و بسیاری را در دنیای امروز، به یافتن مسیرهای جایگزین ترغیب کرده اند.
اینکه از یک نظام ارزشی خاص از این طریق استفاده ابزاری شود که تعهد به معیارهای خود آن نظام تنها در صورت برآورده شدن منافع صورت پذیرد، نیز واقعیتی است که روز به روز بیشتر کنجکاوی افکار عمومی را بر میانگیزد.
کشورهایی نظیر ایران در چنین فضایی بدنبال یک سیاست خارجی پویا هستند تا بتوانند بوسیله آن از خود در مقابل سیاست تحریمی چندین ساله دفاع کنند، سیاستی که برگرفته از خودبرتربینی «دموکراسی غرب» است.
دیدار رسمی رئیس جمهور ایران از چین در این هفته خود نشانه و اشارهای است به همین موضوع.
از این رو میتوان از این رفتار، یعنی خارج کردن از فهرست مهمانان کنفرانس امنیتی مونیخ، به عنوان یک خودانزوایی از ترس روبروشدن با این واقعیتها تعبیر کرد.
بدون دیپلماسی و گفتوگو - و با سلاح و تحریمِ بیشتر که صدالبته هرگز - مسائل امنیتی حل شدنی نیستند.
امنیت از طریق گفتوگو و نه از طریق سیاست کاریهای نمادین محقق میشود.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/ ۱۳۴