به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، جنگ اوکراین در حالی وارد یکسالگی خود شده که چشماندازی برای پایان آن دیده نمیشود و شدت عملیاتهای روسیه روز به روز تشدید میشود و کشورهای غربی هم در حال افزایش کمکهای تسلیحاتی به اوکراین هستند.
جنگ روسیه و اوکراین از همان هفتههای ابتدایی پیامدهای منفی خود را در سطوح مختلف در سراسر جهان نشان داد که برجستهترین آن بحران مواد غذایی در کشورهای مختلف از جمله خاورمیانه بود. روسیه و اوکراین تامینکننده بیش از یک سوم گندم جهان هستند و بسیاری از کشورهای خاورمیانه نیز نیمی از گندم خود را از این دو کشور خریداری میکنند.
دولتها، کسبوکارها و خانوادهها در سراسر جهان، دو سال پس از همهگیری ویروس کرونا که تجارت جهانی را مختل ساخت اثرات اقتصادی جنگ را حس کردند. تورم رو به اوجگیری گذاشت و کشورهای اروپایی در آستانه رکود اقتصادی قرار گرفتند.
اقتصاد جهانی حتی پیش از اینکه ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه دستور حمله به اوکراین را صادر کند، تحت فشار بوده است. تورم به اوج کشیده بود و رکود ناشی از همهگیری کرونا، کارخانهها، بنادر و بارگیری را فلج کرده و موجب تاخیر، کمبود و قیمتهای بالاتر شده بود. در پاسخ به این وضعیت، بانکهای مرکزی به افزایش نرخهای بهره به منظور کاهش رشد اقتصادی و مهار افزایش قیمتها روی آوردند.
اما جنگ اوکراین از طرف دیگر، نشانههای تغییر نظم جهانی به محوریت آمریکا را هم بیش از پیش در معرض دید گذاشت. مارک میلی، رئیسستاد مشترک ارتش آمریکا چند وقت پیش در دیدار با نظامیان اذعان کرده بود که «اگر وضعیت جنگ اوکراین به همین منوال ادامه یابد، نظم جهانی که در ۷۸ سال گذشته ایجاد کردهایم، فرو میپاشد.» این گفتار، به خوبی حکایت از اهمیت نبرد اوکراین و تبعات آن دارد.
آنجلا استیت، متخصص روابط بینالمللی در حوزه روسیه که در لندن به دنیا آمده و سابقه فعالیت در وزارت خارجه امریکا را دارد، معتقد است «زمانی که حوزههای نفوذِ قدرتهای بزرگ پذیرفته شود، به جلوگیری از جنگ کمک میشود، اما آمریکا در اوکراین این حوزه را تغییر داد و نظم جهانی دوران بعد از جنگ سرد، اکنون به پایان رسیده است».
به همین قیاس، مایکل دوکلوس، مشاور ویژه فرانسوی در حوزه ژئوپلتیک، معتقد است «در خلال جنگ اوکراین، کشورهای درحال توسعه از نظم فعلی جدا شده و با چین و روسیه ارتباط نزدیکی خواهند داشت». او کشورهای جنوب جهانی را خشمگین نسبت به غرب و مایل به چالش کشیدن نظم جهانی میداند. (کشورهای جنوب جهانی، کشورهایی غیر از آمریکا و اروپا است).
از جمله نشانههای مهم تحلیل مایکل دوکلوس این است که آمریکا هنوز نتوانسته متحدانش در منطقه غرب آسیا را به موضعگیری در جنگ اوکراین وادار کند. از جمله مصداقهای آشکار این موضوع این است که در یک نمایشگاه بینالمللی تجهیزات نظامی در دوبی مقامهای نظامی و شرکتهای دفاعی از کشورهای مختلف اعم از روسیه و اوکراین و آمریکا و چین حضور دارند.
روسیه قبلاً هم در این نمایشگاه شرکت داشته، اما حضورش در سال جاری بیش از هر چیز از عدم تمایل امارات برای همسویی با متحدش آمریکا در جنگ اوکراین حکایت دارد و البته، رفتار امارات الگویی از رفتار کلی کشورها در این منطقه است.
«کریستین اولریچسن»، پژوهشگر علوم سیاسی در موسسه بیکر در دانشگاه رایس آمریکا به سیانان میگوید: «از زمان آغاز جنگ در یک سال پیش مشخص شده که شریکای منطقهای آمریکا در خاورمیانه قصد خروج از بیطرفی و همسویی با یک طرف و یا درگیر شدن در رقابت قدرتهای بزرگ ندارند.»
یادآوری این نکته نیز شایان توجه است که امارات چندی پیش از امضای قطعنامهای در محکومیت روسیه خودداری کرد. مصر اندکی بعد از رأی مثبت به آن قطعنامه بیانیهای منتشر کرد که نگرانیهای مشروع امنیتی روسیه را تأیید و تحریمها علیه این کشور را محکوم میکرد. اینها نشان دهنده حرکت به سمت تغییر نظم جهانی است.
به موازات این چشمانداز برای تغییر نظم جهانی نظام تحریمهای آمریکا هم در معرض سوالهای جدی قرار گرفته است. ایالات متحده، اتحادیه اروپا و برخی از دیگر کشورهای غربی از زمان آغاز عملیات نظامی روسیه در اوکراین، مجموعهای از تحریمها را علیه اقتصاد روسیه و نهادهای مالی این کشور معرفی کردند.
بر خلاف تحریمهای هدفمندی که در سالهای گذشته علیه روسیه به کار گرفته شدند تحریمها این بار دامنه گستردهای داشتند. تحریم سوئیفت علیه برخی از بانکهای روسیه و ممنوعیت واردات نفت روسیه از سوی انگلیس و آمریکا شدیدترین اقداماتی بودند که علیه روسیه به کار گرفته شدند.
با این حال، هدف قرار گرفتن روسیه در تحریمها به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اتفاقی است که قدرت اقتصادی آمریکا و نظام مالی به محوریت غرب را هم تحت تأثیر قرار میدهد و در نهایت ممکن است به فروپاشی رژیم تحریمهای غرب منجر شود.
به گفته این کارشناسان، استفاده بیش از اندازه از تحریمها موجب خواهد شد اقتصاد کشورهای دنیا به دنبال جایگزین کردن نظام تجارت آمریکامحور با سیستم دیگری برای تسهیل مبادلات مالیشان باشند. تحریمهای غرب اثرگذاری بالقوهشان را مدیون این اصل هستند که بیشتر تجارت بین المللی با دلار آمریکا انجام میشود، نقل و انتقال پرداختها از طریق سیستم تراکنش سوئیفت صورت میگیرد که آمریکا در آن نفوذ بیاندازهای دارد، در عین حال، تامین مالی از سوی بانکهای سرمایه گذاری تحت رهبری آمریکا انجام میشود، بدهیها توسط آژانسهای این کشور رتبه بندی میشوند و حتی متولی کارهای اعتباری مهم و اصلی آمریکایی هستند.
اما استفاده مفرط از تحریمها در سالهای گذشته موجب شده که استفاده از این نظام مالی برای تاجران خطرناک شود و آنها به دنبال نظامهای جایگزین دیگری باشند، همانطور که چین و روسیه در حال حاضر سامانههای پیامرسان مالی جایگزینی طراحی کردهاند و علاقهشان برای استفاده از ارزهای دیجیتال را افزایش دادهاند.
این واقعیت که تحریمهای جامع اقتصادی قرار نیست فقط به عنوان ابزاری علیه کشورهای جهان جنوب به کار گرفته شود احتمالاً احساس اضطرار بیشتری را برای تضعیف سلاح تحریمها در میان مجموعهای از کشورهای ثروتمندتر و حتی شاید متحدان آمریکا ایجاد خواهد کرد.
احتمالاً سختترین بخش نظام مالی غرب محور که در برابر روند فروپاشی تحریمها مقاومتر خواهد بود دلار آمریکا است. همانطور که تحلیلگران خاطرنشان کردهاند ارز ذخیره جهانی تنها یک بار در تاریخ جهان جایگزین شده است. هنگامی که بحران مالی سال ۲۰۰۸ اتفاق افتاد بسیاری از کارشناسان از جمله «جورج سوروس» پیشبینی میکردند که جایگاه مرکزی آمریکا در تجارت جهانی رو به زوال خواهد بود، اما در واقعیت، آنچه رخ داد عکس این بود.
اما نشانههایی وجود دارند که اثبات میکنند جایگاه دلار هم مصون از آسیب نیست. طبق گزارش صندوق بینالمللی پول سهم دلار از ذخائر ارز جهانی به ۵۹ درصد رسیده که پایینترین رقم در ۲۵ سال اخیر است. بر همین اساس است که برخی از تحلیلگران معتقدند که ارز ذخیره جهانی ممکن است به سرعت اتفاق بیفتد. چنین اتفاقی هم اقتصاد آمریکا و هم تحریمها را تضعیف خواهد کرد.
درس دیگر در تجربه جنگ اوکراین این بود که آمریکا در شرایطی که منافعش در خطر باشد پشت متحدانش را خالی میکند. اوکراین با چراغ سبز و حمایتهای لفظی آمریکا با وعده عضویت در ناتو وارد این درگیری شد، اما بعد از آغاز جنگ کشورهای غربی به بیان اظهارات ضد و نقیض درباره عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا یا ائتلاف ناتو روی آوردند.
به عنوان مثال، «آنا کلیر لگندر» سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه حدود دو هفته پیش گفت که پیوستن اوکراین به پیمان آتلانتیک شمالی در حال حاضر مورد بحث قرار ندارد.
وی که با شبکه RTVI روسیه صحبت میکرد درباره عضویت اوکراین به اتحادیه اروپا نیز گفت که تصمیم اتحادیه اروپا برای دادن وضعیت نامزدی پیوستن به اتحادیه اروپا به اوکراین، بسیار مهم بوده و پیام «حمایت سیاسی جدی» به کییف ارسال کرد.
چند ماه پیش، «ینس استولتنبرگ»، دبیرکل ناتو در واکنش به درخواست زلنسکی برای عضو کردن اوکراین در این ائتلاف گفت که «تمرکز اصلی کنونی ما، ارائه حمایت فوری به اوکراین برای دفاع از خود در برابر حمله روسیه است» و بار دیگر تاکید کرد ناتو بخشی از جنگ روسیه با اوکراین نبوده و تنها نقش حمایتی دارد.
مسئله انفجار در خط لوله نورداستریم که اکنون با افشاگریهای رسانههای آمریکا مشخص شده کار سازمان سیا بوده نیز مورد دیگری است که نشان میدهد واشنگتن حتی آنجا که پای منافع در کار باشد حتی به متحدان اروپاییاش هم رحم نمیکند.
برای آمریکا بمبگذاری در این خط لوله دستکم از سه جهت حائز منفعت بود. نخست، اینکه انجام این کار در بحبوحه تنشآفرینی نظامی ناتو علیه روسیه در اوکراین به ترویج بیشتر تبلیغات علیه روسیه کمک میکرد.
دوم، آمریکا از این طریق به دنبال وابسته کردن بیشتر اروپا به واردات گاز طبیعی از آمریکا بود. انجام این کار با هدف اصلی آمریکا در جنگ اوکراین از آغاز تطابق داشت: اینکه اروپا بیشتر از قبل تحت کنترل آمریکا درآید. واشنگتن در نگاه حداکثری خواستار جایگزینی گاز خود به جای روسیه در بازار اروپاست و چنانچه این امر با سوپرتانکرهای آمریکایی میسر نشود، مقامات کاخ سفید در نگاه حداقلی خود خواستار کاهش نفوذ روسیه در بازار انرژی اروپا هستند.
انگیزه سوم اینکه آمریکا از طریق خرابکاری در این خط لوله انتقال گاز به دنبال اثرگذار کردن تحریمهای اقتصادی علیه روسیه بود. مشخص است که اخلال در منابع درآمدی روسیه از این خط لوله میتوانست تحریمها علیه این کشور را گزندهتر کند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/ ۱۳۴