به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، «محمدرضا جعفرملک» روزنامهنگار؛ میخواهم از رابطه روابط عمومیها با خبرنگاران و روزنامهنگاران بگویم؛ تعاملی که گاهی به دلیل جابجایی مدیران و مسئولان ریز و درشت سازمانها و تغییر سیاستها و رویکردهایشان به بوته فراموشی سپرده میشود. چند سال پیش که مطلبی درباره خبرنگاران و چالشی به نام هدیه خبرنگاری نوشتم، فکر نمیکردم زوایای این مساله هر روز گستردهتر و پیچیدهتر شود.
اگر آن روز سخن از کارت هدیه و هدیه فرهنگی بود، اکنون صحبت از ستادهای خبری سفارشی و تولید اخبار آبکی و تکراری است. اگر آن روز سخن از افرادی به عنوان خبرنگارنما بود، امروز مساله فراتر از آن است که گاهی پیک موتوری هم خودش را خبرنگار جا میزند و صندلی نشستهای خبری را پر میکند!
شاید برخی بگویند در این آشفته بازار تورم و گرانیها چه کسی توجه به این مسائل ریز و بی ارزش میکند درحالی که مساله اصلی، فرهنگسازی و ارزش گذاری برای کار خبرنگاران است که گاهی از دید مسئولان و کارشناسان پنهان میماند و حتی دیدگاه بعضی از مسئولان و افراد را نسبت به خبرنگاران و کار خبری کاهش میدهد. به عنوان نمونه فقط به نشستهای خبری مسئولان سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی اشاره میکنم.
بارها در تلویزیون دیده اید که مسئولی در حال توضیح دادن یک رویداد خبری و ارائه آمار و گزارشهای مختلف است و خبرنگاران که تا دیروز قلم به دست بودند و هر چه میشنیدند، یادداشت میکردند، امروز با گوشی همراه، مطالب را ذخیره میکنند و به همراه تصویربرداران عکس هم میگیرند، ولی این، همه مساله نیست. مسئولان و خبرنگاران گاهی در بعضی از این نشستهای خبری و مطبوعاتی به صورت تخصصی به مسائل و موضوعهایی میپردازند که این موضوعها معمولا به صورت بنر یا تابلویی زیبا پشت سر مصاحبه شونده، به چشم میخورد و خبرنگاران با همان حساسیت و توجه حرفه ای، سوالات خود را مطرح میکنند و پاسخهای مسئولان را به گوش مردم میرسانند، اما در این میان گاهی برخی افراد به عنوان خبرنگارنما در چنین جلساتی حضور مییابند تا فقط از کارتهای هدیه این نشستها بهره ببرند و خبری از انتشار خبر و گزارش نیست.
کاری به خبرنگارنماها و تشکیل ستادهای خبری با پولهای هنگفت و بریز و بپاشهای آنها ندارم و میخواهم بر روی عملکرد مسئولان روابط عمومیها و تبلیغاتی نهادها متمرکز شوم. در واقع اگر برخی افراد خبرنگارنما با دریافت مبلغی ناچیز باعث آبروریزی سایر خبرنگاران شرافتمند و وظیفه شناس میشوند، ولی روابط عمومیها هم در این آبروریزیها سهم دارند و میتوانند با نظارت و دقت کافی از هدر رفت هزینههای سازمانهای دولتی و غیردولتی و همچنین تنزل جایگاه خبرنگاران جلوگیری کنند.
بعضی کارشناسان معتقدند مسئولان به دنبال دیده شدن به هر قیمتی هستند. شاید به همین دلیل است که گاهی نشستهای خبری با یک ساعت تاخیر برگزار میشود، تا خبرنگار تلویزیون برسد. یعنی سایر خبرنگاران، کشک. این مسئولان تاکید دارند که حتما خبر نشست خبری را باید شب از تلویزیون ببینند؛ هرچند این روزها میگویند صدا و سیما دیگر آن جایگاه قبلی را ندارد و کسی هم توجهی به تلویزیون ندارد!
از طرف دیگر پر کردن صندلیهای نشست خبری برای مسئولان روابط عمومی اهمیت دارد تا وقتی دوربین تلویزیون از روی مصاحبه شونده به سمت خبرنگاران میچرخد، همه شاهد پر بودن جلسه باشند. حالا چه خبرنگار روی آن بنشیند یا خبرنگارنما و یا حتی افرادی غیرمرتبط مثل پیک موتوری! با این حال برخی سازمانها برای پر کردن همین صندلیها هر روز، نرخ کارت هدیه را بالاتر میبرند. یعنی هرچه تورم سر به فلک میکشد، قیمتهای این نشستها نیز افزایش پیدا میکند. به عنوان نمونه به مصداقی که برای خودم پیش آمد، اشاره میکنم.
وقتی به یکی از برنامههایی دعوت شدم که با حوزه کاری ام یعنی قرآن و معارف ارتباطی نداشت، موضوع را به خبرنگار مربوط حواله دادم تا از او دعوت کنند، ولی یکی از خبرنگاران یک خبرگزاری با اصرار خواست تا خودم برای پوشش نشست خبری حضور پیدا کنم و برای ترغیب یا بهتر بگوییم تطمیع بیشتر اعلام کرد مبلغ کارت هدیه این نشست ۵۰۰ هزار تومان است؛ یعنی حقوق چند روز یک خبرنگار!
یکی از مشکلات خبرنگاران این است که بارها از سوی روابط عمومی تماس میگیرند و آمار شرکت کنندگان اعم از خبرنگار، تصویربردار و فیلمبردار را در نشست یا همایش میخواهند و زمانی که علت اصرار را جویا میشویم؛ به این نتیجه میرسیم که تعداد کارتهای هدیه را مشخص کنند تا کسی از قلم نیافتد. نکته بدتر آن است که گاهی در نامههای رسمی یک سطر در انتهای دعوتنامه اضافه میکنند که حضور خبرنگار با کارت شناسایی الزامی است!
این سوال برای بسیاری از خبرنگاران مطرح است که چرا با وجود انگشت نما بودن خبرنگارنماها، همچنان این افراد به محافل و نشستهای خبری دعوت میشوند یا وقتی در نشستها حضور پیدا میکنند، از مواهب جلسات برخوردار میشوند. برخی معتقدند که شاید میان افراد دعوت کننده با دعوت شده ارتباط یا نفعی وجود داشته باشد که نمیتوان در این زمینه قضاوت کرد، اما ادامه این ارتباط را میتوان با انتشار مطالب و خبرهای فاقد ارزش از سوی خبرنگارنماها پیدا کرد. انتشار مطالب سفارشی و فاقد ارزش خبری از سوی برخی خبرگزاریها و رسانهها در حالی همچنان ادامه دارد که گاهی نظارتی بر آن وجود ندارد و از طرف دیگر ضرورت دارد تا با ساماندهی، به روز رسانی و پالایش خبرنگاران و ارتباطات آنان، راه سودجویی افراد نفوذی را پیدا کرد و راه سوء استفاده را بر آنان بست.
نکته بعد درباره خبرنگارنماهای در سایه است. یعنی کسانی که حتی به خود زحمت نمیدهند در نشستها و محافل خبری حاضر شوند و منتظرند تا اخبار را برای آنان ارسال کنند و در قبال ارسال پبوندواره (لینک) خبر، هدیه موردنظر را برای آنان ارسال کنند یا همان مبلغ ناچیز را به شماره کارت افراد واریز کنند.
مساله دیگر تشکیل ستادهای خبری بدون ارائه اطلاعاتی مبنی بر تعیین معیارهای انتخاب این ستادها برای همایشها و برنامههای مختلف است که گاهی دیده میشود، همواره یک گروه مسئولیت ستاد خبری را به عهده گرفته و به دیگران میدان نمیدهند. برخی از خبرنگاران میپرسند آیا رابطه جای ضابطه را گرفته است؟
سال هاست که این روند ادامه دارد و همانگونه که روابط عمومیها ردیف بودجهای برای برنامههای خبری دارند، بسیاری از سازمانها هر سال در نشستهای خبری و برنامههای مناسبتی این بودجهها را هزینه میکنند و البته گزارش این نشستها و همایشها را در یک جزوه یا یک برنامه نرم افزاری به مسئولان بالاتر ارائه میدهند در حالی که مسئولان روابط عمومیها میتوانند به راحتی از هدر رفتن این بودجهها جلوگیری کنند مگر این که فقط به دنبال ارائه گزارشهایی باشند که نشانگر پر بودن صندلیهای نشستهای خبری و استقبال خبرنگاران از برنامههای آنان است.
برخی خبرنگاران سوال میکنند چرا روابط عمومیها اجازه نمیدهند صفر تا صد برنامههای یک رویداد خبری مهم مانند نمایشگاهها و جشنوارههای مختلف فرهنگی، اقتصادی، ورزشی و اجتماعی به ویژه حوزه شهری و شهرداریها به پایان برسد و آنگاه مسئولان روابط عمومیها بر اساس عملکرد و کارکرد خبری و رسانهای خبرگزاری ها، تجلیلی هر چند کوچک به صورت رسمی داشته باشند نه این که در پایان نشست خبری به هر شرکت کنندهای یک کارت هدیه دهند یا شماره کارت بانکی آنان را درخواست کنند.
تاکنون چند بار به دست اندرکاران برخی نهادهای دولتی و غیردولتی پیشنهاد دادم که چگونه میتوانند از این ریخت و پاشها جلوگیری کنند، ولی سال بعد دوباره همان آش و همان کاسه. شاید جابجایی مسئولان روابط عمومی یا اجرای سیاستهای نمایشی سازمانها باعث میشود تا همچنان شاهد این مساله باشیم که دست اندرکاران روابط عمومیها این گونه تصور میکنند که هر خبرنگاری یک قیمت دارد و به راحتی میتوان با کمی بالا و پایین کردن کارتهای هدیه یا پیشنهادهای چرب و نرم تر، صندلیهای نشستهای خبری را پر کرد، ولی این افراد خبر ندارند که خبرنگار، قیمت ندارد و حاضر نیست برای کار شرافتمندانه خود بهایی تعیین کند. خبرنگار همچون معلمی است که از روی عشق و احساس وظیفه به این حرفه رو آورده است و دلش به کارش خوش است نه حقوق و مزایایی که آخر ماه دریافت میکند که آن را هم گاهی با تاخیر به حسابش میریزند تا بخشی از زخم زندگی اش را التیام بخشد.
گاهی شاهد هستیم افرادی خود را به عنوان خبرنگار فلان نیوز و بهمان خبر معرفی میکنند تا فقط در نشست خبری حضور یابند، ولی دریغ از یک خبر که بازتابی مناسب داشته باشد و نکته جالب این که روابط عمومیها هم معمولا کاری ندارند که چه کسی در جلسه به عنوان خبرنگار حضور دارد، ولی بعضی از نهادها به صورت دقیق بر این نشستها نظارت دارند و سره را از ناسره تشخیص میدهند. برخی از همین خبرنگارنماها به صورت گروهی و باندی و حتی خانوادگی عمل میکنند و با هم در ارتباط هستند تا یک نشست خبری از دستشان در نرود.
این افراد به خوبی میدانند که در کدام نشست خبری، به صورت بی حساب و کتاب به افراد حاضر در جلسه، کارت هدیه میدهند و کدام نشستها حساب و کتاب و برنامه دارد.
بخشی از این مساله به مسئولان و بخشهای نظارتی سازمانها و نهادها به ویژه در بدنه دولت برمی گردد که چگونه بر نشستهای خبری نظارت دارند. در بعضی از سازمانها برگزاری نشستهای خبری بیرون سپاری میشود و برخی افراد به عنوان مسئول طرح اقدام به توزیع اخباری میان خبرنگاران میکند و برای انتشار هر خبری مبلغی دریافت میکند، بدون این که از پول دریافتی به خبرنگار بدهد و برخی هم که کمی انصاف داشته باشند مبلغی ناچیز را به انتشاردهنده اختصاص میدهند. چرا باید برخی سازمانها به دنبال انتشار اخباری باشند که دردی از مردم را دوا نمیکند و فقط گزارشی تشریفاتی محسوب میشود در حالی که هزینههای بسیاری را میبلعد؟ برخی معتقدند این مشکل در شهرستانها نیز رواج دارد و حتی در سطحی وسیع تر، ولی محدودتر از نظر جغرافیایی دنبال میشود.
ارزش کار خبرنگاران وقتی بیشتر دیده میشود که برخی مدیران در هنگام بحرانهای خبری مثل آن زمانی که مساله خودروهای شاسی بلند لو رفت، به خبرنگاران توهین میکنند که نمونه آن را در گفتار یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی دیدیم که دیواری کوتاهتر از دیوار خبرنگاران پیدا نکرد و آنان را بازجو خطاب کرد، ولی این نماینده مجلس و افرادی که چنین تفکری دارند، باید بدانند خبرنگاران واقعی از جایگاه و ارزشی برخوردارند که کسی نمیتواند برای آنان قیمتی تعیین کنند؛ اگر چه چند ماه دیگر که فصل تبلیغات انتخاباتی فرا میرسد، همین طیف از نمایندگان به دنبال خبرنگاران میگردند تا برنامه هایشان را پوشش خبری بدهند.
مشکل دیگر در تعداد خبرگزاریها و پایگاههای خبری است که در سالهای اخیر رشد قارچ گونه داشته و حتی رسانههایی که با یکی دو نفر تاسیس میشود و خودشان را به عنوان خبرگزاری قالب میکنند. البته اخیرا دولت برنامهای برای کم کردن تعداد خبرگزاریها و یا ادغام برخی از آنها دارد که اگرچه ابهام در جزییات این طرح، باعث شده تا فعالان این خبرگزاریها دلواپس آینده خود باشند. اگر معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بداند که کدامیک از پایگاههای خبری فقط به دنبال گرفتن مجوز هستند تا از منافع آن بهره ببرند و مهر باطل شد بر آنان بزند، شاهد کاهش مشکلاتی همچون رشد خبرنگارنماها و انتشار اخبار بی خاصیت خواهیم بود.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/ ۱۳۴