به گزارش خبرنگار ساجد دفاعپرس، شهید «محمودرضا عندالله» ۲۳ خرداد سال ۱۳۴۴ در «نظام آباد» تهران متولد شد. وی اول بهمن سال ۱۳۶۶ در حالی که مسئولیت تبلیغات گردان عمار لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) را برعهده داشت، در عملیات «بیتالمقدس ۲» به شهادت رسید. این شهید والامقام جزو یکی از افراد تأثیرگذار فرهنگی در منطقه نظامآباد به شمار میرفت و تعدادی از شاگردانش نیز به شهادت رسیدند.
شهید «محمودرضا عندالله» در فرازی از وصیتنامه خود به راه تداوم انقلاب اسلامی اشاره کرده و گفته است: توجه داشته باشید [که] تنها راه تداوم انقلاب، در حفظ خط ولایت حضرت امام، تحت سایه وحدت میباشد.
وصیتنامه شهید «محمودرضا عندالله»
با اهدای سلام بر حضرت، ولی عصر و نایب بر حقش و سلامی گرم بر فقیه عالیقدر قائم مقام رهبری، امید امت امام و درود بیکران به روان پر فتوح شهدای گرانقدر که با اهدای خون خود، شجره اسلام و خط ولایت رهبری را آبیاری و تقویت میکنند و آخرین سلام بر شما امت حزبالله لازم دانستم مطالبی را چند بهعنوان وصایا و آخرین صحبتها حضورتان عرض بنمایم. مطالبی که شاید هشدار و زنگ خطری است که آینده انقلاب را شاید تهدید کند. خدایا شروع صحبتهایم را با آیه شریفه:
«ربِّ اشْرَحْ لی صَدری و یَسِّرْ لی أمری و احْلل عُقدةً مِنْ لسانی یَفقَهوا قَوْلی»
خدایا گواه باش بر من که در این دقایق آخر، سخنی جز رضای تو بازگو نکنم.
عزیزان حزبالله! میخواستم بگویم که قدر انقلاب و امام را بدانید و با حضور خود در صحنه جنگ و اجتماع و جامعه اسلامی، انقلاب را تداوم برسانید و در این راه مطالب و مشکلات زیاد گریبان گیرتان میشود؛ چون بهقول معروف انقلاب کردن راحت است؛ ولی انقلابی ماندن مشکل. در این راه باید زجر بکشید، مشقت بکشید، مگر از فاطمه زهرا (س) بالاتر هستیم، برای تعالی اسلام سیلی میخورد و خون دل میخورد.
راستی صحبتی از خون دل شد که دامنه صحبت وسیع هست. من در یکسال اخیر عمرم بر صحبت گرانمایه شهید مظلوم بهشتی رسیدم که میگفت خون دل خوردن از خون دادن مشکلتر است. باور کنید چقدر در این یکسال اخیر بعد از شهادت دوستانم زخمزبان از مدعیان حافظ انقلاب خوردیم و برای بقای انقلاب و حفظ وحدت تحمل کردیم. میدانید چرا؟ همواره همین بوده است؛ عامل لغزش انقلابها و نیروهای اسلام این بوده که در زمانی و موقعیتی افرادی پیدا میشوند و با توجه به نفوذی که در اماکن پیدا کردند، در قالب نفس خود غرق شدهاند، کاسه داغتر از آش میشوند و سعی میکنند از جملات گرانمایه امام و قائم مقام رهبری بهنفع شخص خود تحت لوای اسلام و قرآن و بسیج و حزبالله استفاده کنند؛ حال از عمق جان فریاد میزنم حزبالله
چشم و گوش خود را باز کنید، گرگهای در لباس میش را زیرکانه از یکدیگر جدا کنید حواستان را جمع کنید بزرگترین ضربه را در صدر اسلام منافقین زدهاند و افراد دو چهره بودند و موقعیت فعلی انقلاب از زمان سال ۶۰ و ۵۹ گذشته است. الان حزبالله را ترور نمیکنند، الان ترور فکری و شخصیت میکنند، الان نیروهای انقلاب را افرادی پیدا میشوند خراب کنند و همواره در این فکر هستند مشکلی که از عمق جانم بلند میشود و باید بگویم عقده بر دلم نشسته همین است که... خود را دلسوز .. میداند در حالی که بزرگترین ضربه را ... زده است. آهای سر عقل بیایید و بهدرگاه خدا توبه کنید چرا بهخاطر آنکه شخص، بنده شما نمیشود بهواسطه آنکه شما نفسانی برخورد میکنی نیروهای حزبالله را ضایع میکنید چرا به شهید تهمت میزنید چرا میگوئید که شهید احتمال دارد اشتباه کند و بهر نحو سعی میکنید اعمال خود را توجیه کنید میدانی از قدیم و ندیم این حرف را گفتهاند که تفرقه بیانداز و حکومت کن.
بدان که سخن حضرت علی مصداق شما میباشد و مقام اگر ماندنی بود به شما نمیرسید در جامعه امروز اگر فردی بخواهد نفوذ کند خود را بهصورت امامزاده در میآورد، دلسوز انقلاب خود را وانمود میکند مقلد امام و پیرو رهبر، دلسوز سپاه و بسیج و جنگ خود را نشان میدهد؛ لکن خون جوانان حزباللهی را در شیشه میکند.ای مسئولین! قدر نیروهای خدمتگذار را بدانید مگر یکسرى (مثل بچههای مظلوم مسجد فاطمیه) فقط ساخته میشوند که بروند و شهید شوند تا بعضیها سنوات و گذشته حزبالله را خدشهدار کنند. شاید اشتباه باشد من مطلب را اینقدر صریح بازگو کنم؛ ولی خدا شاهد است الان که در منطقه هستم میخواهم بروم عملیات میگویم اگر دشمن صدام هست؛ پس این مدعیان بظاهر دوست اسلام در پشت جبهه چه میگویند.ای بابا شهید را زیر سئوال میبرد. میگوید شهید اشتباه کرد در واقع، چون خلاف مسائل نفسانی ایشان صحبت کرده، به اسیر میگوید شما مطلبی داشتی که آزاد شدی، به حزباللهی میگوید تو منحرف هستی، به خانواده شهید میگوید تو بدخواه اسلام هستی؛ تو را بهخدا نگذارید افکار شخصی ایشان را جزو ضوابط در بیاورند. با استدلال میگویم جانباز و بسیجی و خانواده دو شهید و حزبالله را ضایع کرده است و میگوید مسئله دارند میگوید باید توبه کنی، الله اکبر از این حزباللهینماها. من میدانم حالا که شهید شدم، چون بر خلاف سخن آقای... حرف زدم ضدولایت فقیه شدم و انجمن حجتیه و هزار مسائل دیگر شدم؛ ولی مولا شاهد باش من عاشق امام هستم من هیچ نهادی را به اندازه بسیج دوست ندارم. بسیج معبد عاشقان الله است. بسیج میدان عمل جهاد و مبارزه در راه رسیدن به معشوق است. بسیج قلب امام است. من قلب امام را میبوسم. همه باید در همه جهت بسیج را تقویت کنند. انقلاب مرهون بسیجیهاست. بسیجیها انقلاب را بیمه کردند. همه بسیجیها را دعا کنیم که ما مدیون بسیجیها هستیم. بسیجی مرد عمل است، لکن از اخلاص آنها باید به نحو احسن استفاده کرد. الان ساعت ۴ بعدازظهر جمعه است و از خدا میخواهم آخرین کلماتم باشد که بهروی ورق میآورم. بار خدایا خود توفیق بده که لحظات بعد پایم نلغزد و از این دنیای فانی هجرت کنم.
در خاتمه میخواهم تمامی برادرها در جهت تقویت بسیج که ارگان انقلاب اسلامی میباشد گام بردارید؛ انشاءالله. بهعنوان آخرین خواهش من از مسئولین محترم و بزرگوار میخواهم بزرگی کنند و انصاف بدهند و این مشکل را در جهت اسلام حل نمایند. نهایت تشکر را از حضرت آیةالله غروی دارم که بهواسطه بزرگواری خودش همواره سعی داشت که بچههای حزباللهی مسجد ضایع نشوند.
توجه داشته باشید تنها راه تداوم انقلاب در حفظ خط ولایت حضرت امام تحت سایه وحدت میباشد دیگر سرتان را درد نمیاورم. التماس دعا دارم. نمیخواستم مطالب را به صراحت عرض نمایم؛ ولی خوب بسی جای صحبت بود.
انتهای پیام/ 113