به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، شهید «رضا اسماعیلی» یک جوان امروزی از جنس مردم عادی کوچه و بازار بود، جوانی که عاشق سرعت، موتورسواری، بدنسازی بود، دوبار قهرمان استان خراسان رضوی در رشته زیبایی اندام در وزن ۵۵ کیلوگرم شده بود. به زیبایی اندام و شیکپوشی خیلی اهمیت میداد. بعد از برگشت از سفر کربلا که با دوستانش رفته بود تصمیم میگیرد به نبرد با داعش در سوریه برود.
در اولین اعزام به سوریه ۱۹ سال داشت و بعد از دو سال فعالیت در جبهه نبرد حق علیه باطل در سن ۲۱ سالگی در حالی که هنوز فرزندش به دنیا نیامده بود ۸ بهمن ۱۳۹۲ در نبرد آزادسازی شهرک شیعهنشین زمانیه، اسیر دست پیروان یزید شده، سرش، به دست نیروهای جلاد تکفیری مظلومانه از بدن جدا میشود و لقب اولین شهید ذبیح لشکر فاطمیون به او داده میشود.
حالا کتاب زندگیاش به شیوه داستانی با عنوان «ذبیح» از سوی بهنشر (انتشارات آستان قدس رضوی) به زیور چاپ آراسته شده است.
کتاب «ذبیح» در ۱۴۳ صفحه به قلم نویسنده جوان مشهدی «بتول پادام» به رشته تحریر درآمده که فعالیتهای هنری و ادبی اش را در سال ۱۳۹۵ در کارگاههای داستاننویسی زنده یاد استاد سعید تشکری شروع کرده و حدود ۴ سال است که در حوزه خاطره نگاری، داستاننویسی شهدای مدافع حرم و رمان شهدای دفاع مقدس فعالیت میکند. انتشار کتابهای «روایت بیقراری» سرگذشت شهید مدافع حرم حسین محرابی و «خال هندو» در کارنامه ادبی این نویسنده دیده میشود.
در ادامه گفتوگوی بتول پادام را میخوانید:
«بتول پادام» در ابتدا با اشاره به چگونگی انتخاب روایت زندگی شهید رضا اسماعیلی اظهار داشت: من در حال حاضر در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی مشغول مصاحبه و تدوین کتاب و تحقیق در حوزه تاریخ شفاهی هستم. پیشنهاد نوشتن درباره شهدای فاطمیون را آقای امیرسعادتی به عنوان مدیر طرح از سوی انتشارات بهنشر به بنده مطرح کردند و از آن جایی که از مدتها پیش به سرگذشت شهید اسماعیلی به عنوان اولین ذبیح لشکر فاطمیون و از شهدای جوان مدافع حرم علاقهمند بودم، لذا تصمیم گرفتم در مورد زندگی ایشان اثری داستانی بنویسم.
وی که در این اثر همانند «روایت بیقراری» سراغ روایت داستانی زندگی یکی دیگر از شهدای مدافع حرم میرود؛ اما با این تفاوت که در «ذبیح» هر فصل را در قالب زوایه دیدهای متفاوت روایت کرده و اوصاف شخصیتهای داستان از جمله شهید رضا اسماعیلی، مادر، همسر، خواهر، دوست و از دیدگاه همان شخصیت بیان میکند، ادامه میدهد: این اثر ماحصل چند ماه گفتگو و مصاحبه با مادر، همسر، خواهر شهید است که نگارش داستانها ۴ ماه زمان برد.
نویسنده کتاب «ذبیح» با اشاره به اینکه این اثر دو خط روایت داستانی دارد، تصریح کرد: در این اثر من سعی داشتم علاوه بر روایت زندگی شهید رضا اسماعیلی، شخصیتهای جبهه مقابل و اعضای داعش را نیز بیان کنم از این رو شخصیت فاهم را براساس کتاب «من در رقه بودم» که شامل خاطرات واقعی محمد الفاهم (ابو زکریا) از اعضای داعش است، ساخته و پردازش کردم. در این بخش سعی کردم گوشهای از جنایات داعش، باورها، عقاید و شکنجههای آنان را بازگو کنم. «فاهم» اهل تونس است ازکودکی با مشکلات متعددی مواجه بوده با خانواده خود اختلاف دارد و در سن جوانی تصمیم میگیرد برای پیوستن به داعش راهی سوریه شود.
پادام با بیان اینکه زندگی شهید رضا اسماعیلی به لحاظ سبک زندگی از این جهت قابل توجه است که شاید به ظاهر، نمونه آن را در اطراف خودمان ببینیم؛ اما اینکه چطور این زندگی ختم به شهادت میشود، جای تامل و مداقه دارد، عنوان کرد: شهید رضا اسماعیلی جوان امروزی ورزشکاری بوده که مثل همه افراد جامعه دغدغه کار و زندگی داشته است و بعد از سفر به کربلا راهی سوریه میشود. در این اثر بخشهای مختلفی از زندگی شهید از جمله پیدا کردن کار، ازدواج، زندگی مشترک با همسرش، تلاشهای مادرش برای سرپرستی خانواده، امرار معاش و تربیت فرزندان و... برای مخاطب بیان میشود که در نوع خود میتواند برای مخاطب جذاب و خواندنی باشد.
روایت زندگی شهدای مدافع حرم در قالبهای مختلف
وی که مدتهاست شهدا را دستمایه فعالیت ادبی خود قرار داده، در خصوص لزوم نگارش داستانهایی پیرامون شهدای مدافع حرم و آشنایی نوجوانان و جوانان با زندگی این شهدا میگوید: شهدای مدافع حرم انسانهای بعید و دستنیافتنی نیستند؛ بلکه بسیاری از آنان از میان اقشار عادی جامعه برخاستهاند که با خودسازی به سمت راه حق و حقیقت شتافتند؛ البته در انعکاس سیره شهدا ما صددرصد نمیتوانیم به تمام ابعاد و ویژگیهای شخصیتی شهید دست پیدا کنیم؛ چرا که افراد دارای ویژگیهای درونی بسیاری هستند که گاه نمود بارز بیرونی ندارد؛ اما در انعکاس این سیره باید محقق و نویسنده تلاش کند با بهرهگیری از زبان جذاب، قلم روان و بهرهگیری از تکنیکهای داستاننویسی اثری را بنویسد که به شخصیت اصلی سوژه نزدیک باشد.
که نوجوانان و جوانان با مطالعه و خوانش داستانهای زندگی شهدا از آنان الگو بگیرند. میتوان زندگی شهدا را در قالبهای مختلف فیلم، سریال، کتاب، داستان و ... برای مخاطب نوجوان و جامعه بازگو کرد.
او ادامه میدهد: قالب این اثر رمان نیست؛ چرا که در رمان محتوا و وقایع و شخصیتها براساس تخیل شکل میگیرند؛ در حالی که کتاب «ذبیح» حول محور زندگی واقعی شهید است و وقایع و تعاملاتی که با مادر، همسر و خواهر شکل میگیرد تماما براساس واقعیت است و برگرفته از مصاحبه و صحبت با خانواده بوده است و هیچ دخل و تصرفی در آن صورت نگرفته، اما داستانِ محوری از جمله داستان فاهم و آنچه برای شخصیتهای محوری رخ میدهد برگرفته از تخیل است.
این نویسنده مشهدی در انتقاد به تصویر روی جلد کتاب گفت: انتخاب عکس شهید برای تصویر روی جلد کتاب به نظر من باعث میشود مخاطب از همان ابتدا بدون خوانش اثر و تورق صفحاتِ ابتدایی، نسبتِ به موضوعِ کتاب، دچار پیشداوری شود. به نظرم میتوانست عکس هنریتری انتخاب شود تا همه نوع مخاطب از قشر نوجوان، جوان و بزرگسال را به خود جذب کند؛ چرا که این اثر برای عموم نوشته شده و برای قشر خاص یا سن بخصوصی نیست و هر فرد بنابه میزان علاقه یا ارتباط با اثر میتواند از آن بهره یا لذت خود را ببرد.
انتهای پیام/ 121