به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، «علی زاکانی» از رزمندگان تخریبچی دوران جنگ تحمیلی در خاطرهای از رجوع همرزمش به قرآن روایت میکند: دوستی داشتیم به نام «مصطفی مبینی»، او در گردان تخریب لشگر۱۰ سیدالشهداء (ع)، آدم ویژهای بود. در مجموع بچههای گردان تخریب، ویژگیهای خاصی داشتند. در تخریب اخلاص بسیار بالایی بود. چون بچهها سر و کارشان با مین بود آن هم در شب، در عملیات با آن استرس و فشار خیلی اخلاص میخواهد با مین کار کردن؛ چون هر لحظه ممکن است مین منفجر شود و طرف را تکه تکه کند.
از ویژگیهای مصطفی مبینی این بود که ما هر بار عملیات میشد، میگفتیم: «مصطفی در این عملیات حتماً شهید میشود». قبل از عملیات خیبر یکی از رفقای ما به نام ناصر در خواب دیده بود چند نفر از بچهها از جمله مصطفی، شهید میشوند. آمد و رو به بعضی بچهها گفت شما شهید میشوید. مصطفی گفت: «اجازه بدهید من به قرآن رجوع کنم!» او به قرآن رجوع کرد، بعد لحظاتی گفت: «نه من در این عملیات شهید نمیشوم».
عملیات بدر شد. ما میخواستیم حرکت کنیم. آقای «جعفر طهماسبی» رو به مصطفی گفت: «مصطفی تو این بار دیگر حتماً رفتنی هستی!» مصطفی قرآن را باز کرد، آیه ۱۲ سوره طه آمد. «إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی» مصطفی گفت: «من این بار رفتنی هستم». مصطفی ظهر روز ششم عملیات در شرق دجله کنار ما نماز میخواند که خمپاره آمد و منفجر شد و ترکشی خورد به پهلویش. در حال جان دادن بود که ما آوردیمش عقب و شهید شد.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/ ۱۳۴