به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، سردار شهید حاج صابر قطاع فرزند عباسعلی در سال ۱۳۳۷ در آبادان متولد شد و دوران کودکی و نوجوانی خود را در کنار خانواده در آبادان سپری کرده و در سال ۱۳۵۷ دیپلم خود را در رشته ریاضی فیزیک اخذ کرد.
او علاقه شدید به انقلاب اسلامی او را مصمم به پیوستن به سپاه پاسداران نپکرد و در مهر سال ۱۳۵۹ رسماً به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد. با شروع جنگ تحمیلی و تجاوز ناجوانمردانه بعثیون به میهن اسلامی، شهید قطاع در سپاه پاسداران آبادان در کنار سایر رزمندگان اسلام به دفاع از کیان اسلامی پرداخته و در جبهه نخلستانهای بهمن شیر در منطقه ذوالفقاری از ناحیه سر و دست چپ و پای راست مجروح شد.
وی بلافاصله بعد از بهبودی نسبی مجدداً دوشادوش سایر رزمندگان در جبهه حضور خود را تداوم بخشید و ایشان با توجه به رشادتهایی که در همان ابتدای جنگ از خود نشان داد از طرف سپاه آبادان برای مدت زمانی جهت حفاظت بیت امام خمینی (ره) اعزام شد.
شهید قطاع در دوران خدمت در سپاه آبادان به عنوان فرمانده گردان آماجیاب به انجام وظیفه پرداخت و در عملیاتهای فتحالمبین، رمضان و والفجرها به عنوان دیدبان توپخانه افتخار حضور داشت و با کسب تجارب جنگی و علاقه به تدریس، مقدمات انتقال ایشان به دانشکده علوم و فنون توپخانه نزسا فراهم شد.
وی بعد از طی دورههای آموزشی مربیگری تخصصی توپخانه و دوره مقدماتی و عالی توپخانه، به عنوان مدرس مشغول به تدریس گردید که در این راستا آثار و تألیفات متعددی از خود به یادگار گذاشته است.
او از سال ۱۳۷۲ به مدت دو سال به عنوان رئیس بازرسی دانشکده انجام وظیفه نموده و در فاصله بین سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۸ مسئولیت واحد برنامهریزی آموزش به عهده ایشان گذاشته شد و از اواخر سال ۱۳۸۰ به عنوان مسئول معاونت تحقیق و پژوهش دانشکده و مدیر مسئول و سردبیر فصلنامه صاعقه مشغول انجام وظیفه شد.
وی موفق به گذرندن مقطع کارشناسی ارشد (دافوس) در رشته مدیریت امور دفاعی از دانشگاه امام حسین (ع) در سال ۱۳۸۴ شد و پس از موفقیت در گذراندن این دوره به عنوان مدرس ارشد به تدریس دورههای مختلف در دانشکده توپخانه سپاه همت گمارد و بالاخره پس از عمری تلاش و مجاهدت در پاسداری از انقلاب اسلامی هنگام بازگشت از مأموریت نظامی و میدان تیر توپخانه دچار سانحه شدع و سرانجام پس از گذراندن یک ماه در حالت کما (بیهوشی) در سن ۴۸ سالگی در سحرگاه مهر ۱۳۸۵ مصادف با ایام ضربت خوردن امیر مومنان (ع) به لقاء ا... و دیدار محبوب پیوست و در ۲۱ رمضان سالروز شهادت حضرت در گلزار شهدای اصفهان در جوار دوستان و همسنگرانش مأوا گزید.
علی تاج از همرزمان این شهید درباره او نیگوید: حس قوی مسئولیت پذیری و وظیفه شناسی او باعث شده بود که همواره در مسئولیتهای محوله به صورت جدی و فعال وارد عمل شده و تا به نتیجه رساندن مأموریت سعی و تلاش کند. همچنین نوعدوستی و علاقه ایشان به امور خیر و عامالمنفعه باعث شده بود که در اینگونه امور پیشگام و پیشقدم باشد و این ویژگی انسانی و اخلاقی او زبانزد دوستان و آشنایان شد.
وی ادامه داد: شهید صابر قطاع اهل آبادان، جانباز و دارای آسیب جسمانی از ناحیه دست بود. اواسط جنگ به دانشکده توپخانه منتقل شد و، چون از تجارب دیدبانی بالایی برخوردار بود به عنوان کارشناس و صاحب نظر مطرح بود.
این همرزم شهید بیان کرد:صابر دارای روحیات خاص و فوقالعاده عجیب بود، پر شـور و خوش خنـده، با حـوصله، از همه دلجویی میکرد. همواره تلاش میکرد کسی از دست او آزرده نشود. به ندرت عصبانی میشد، روحیهی عذر خواهی عجیبی داشت، اگر با کسی درگیری لفظی میکرد همواره سعی داشت با خنده و شوخی ناراحتی را از دل او خارج کند. شهید قطاع با سخاوت و مشکل گشا بود. همواره بین بچهها افراد مشکل دار را پیدا میکرد و به هر شکل ممکن، قرض، کمک مالی، عیادت و حتی شوخی سعی در رفع مشکل و ناراحتی او را داش. از جمله روحیات عجیب او این بود که مدتی پای صحبت و درد دل یک سرباز مینشست تا ببیند در دل او چه میگذرد شاید بتواند مشکلی از او حل کند.
وی ادامه داد: صابر خیلی رئوف بود اگر در جمع ناراحتی به وجود میآمد سعی میکرد با شوخی و حتی فیلم بازی کردن افراد را از نگرانی و ناراحتی خارج کند (البته در این زمینه مهارت کافی نداشت و معمولاً به صورت ناشیانه و تابلو اقدام میکرد).
تاج در خاطرهای گفت: فراموش نمیکنم در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ هنگام بازگشت از مأموریت دچار سانحه تصادف شدیم تریلر نفتکش آتش گرفت، نفت سیاه شعله ور در خیابان جاری و خاوری که در تصادف چپ کرده بود را نیز به آتش کشید، خودروهای شعله ور، تاریکی هوا، هیاهوی مردمی که از راه میرسیدند و ... صحنهی غم انگیز و وحشتناکی را ایجاد کرده بود. در همین لحظه صابر که از دهانش خون جاری بود بالای سر یکی از دوستان آمد و به منظور تسکین او گفت فلانی دلواپس اسلحه و ... نباش ببین همه را برداشتم تا به دست نا اهلان نیفتند و ... سپس بالای سر دیگری که خونریزی داخلی کرده بود و از شدت درد ناله میکرد رفت و برای آرام کردن او با خنده و فریاد میگفت: خب، حالا مگه چی شده! دست بالاش میری و شهید میشی، این همه سر و صدا نداره، ببین دندان من هم برای رضای خدا شکست مگر حرفی زدم؟ و ...
همرزم شهید ادامه داد: قطاع یک روحیه خود تنبیهی داشت و برای سرکوب نفس خود به صورت عملی وارد صحنه میشد. در اردوی تیراندازی در هوای گرم تابستان هنگام توزیع شربت، از خوردن آن امتنا کرد، علت را جویا شدم، خیلی خودمانی و با لبخندی متین بیان کرد، وقتی چشمم به فلاکس شربت افتاد یک لحظه یاد صحرای کربلا و روز عاشورا افتادم و با خودم گفتم آنها چه کشیده اند، کودکان چگونه تشنگی را تحمل کردند و ... به همین خاطر تصمیم گرفتم توزیع شربت را به چشم ببینم، ولی نخورم تا شاید درصدی از مصائب کربلا را عملاً درک کنم.
این همرزم شهید بیان داشت: صابر رفتارهای این گونه بسیار داشت. مثلاً هنگام افسر جانشینی در سرمای زمستان بدون اورکت بیرون میرفت و علت را این طور بیان میکرد، من تا حالا در اتاق گرم بودم، ولی نگهبان، بیرون و در سرمای شدید ساعتها ایستاده، پس شاید بدینگونه درک کنم و بفهمم او چه میکشد.
وی تصریح کرد: فراموش نمیکنم در اردوی تیراندازی با وجودی که از ناحیه دست چپ مجروح و دارای محدودیت جسمی بود هنگام تخلیه مهمات با مشقت فراوان چند جعبه را از خودرو تخلیه کرد، سپس علت را این گونه بیان کرد: وقتی در دیدگاه درخواست تیر میکنم گاهی معطل میمانم و از ذهنم میگذرد که بچهها سستی و تنبلی میکنند و لذا بدین شکل میخواهم تلاش و زحمات بچهها را با زور بازو احساس و به خود بفهمانم که کار پرمشقتی را انجام میدهند، تا از این به بعد هنگام معطلی در دیدگاه، فکر بد نکنم.
تاج تصریح کرد: شهید قطاع روحیه کاری خاصی داشت هر کاری در توان داشت انجام میداد و اهمیتی نمیداد کار مربوط به او است یا خیر، مدتی مسئول واحد پژوهش دانشکده توپخانه بود هر گاه برای خرید اقلام در حد محدود مشکل بودجهای وجود داشت از جیب شخصی خرج میکرد و میگفت کار نباید روی زمین بماند، من با خدا حساب دارم و بعد از او خواهم گرفت.
گفتنی است؛ شهید صابر قطاع در مورخ ۱۳۸۵/۰۶/۲۲ هنگام بازگشت از مأموریت، در جاده رامشه بر اثر سانحه تصادف به حالت اغماء فرو رفت و جان شیرین خود را همچنان کشان کشان به مدت یک ماه به دوش کشید تا این که در مورخ ۱۳۸۵/۰۷۲۲ مصادف با شب شهادت اسوه تقوی و سخاوت، حضرت علی علیه السلام جان به جان آفرین تسلیم کرد.
انتهای پیام/ ۱۴۱