گروه فرهنگ و هنر دفاعپرسـ رسول حسنی ولاشجردی؛ «ظلمستیزی» داستان همیشگی انسان از ابتدای تاریخ تا همیشه است. انسان یا خود دست به مبارزه با ظلم میزند و یا داستان آن را در صورتهای گوناگون روایت میکند تا اگر نمیتواند قهرمان میدان جهاد باشد، لااقل با قهرمانی حقیقی همزادپنداری کند. به همین دلیل بخشی عظیم از میراث درامنویسان جهان از سوفوکل و آریستوفان تا فردوسی و هومر و... به اسطورههای بیبدیلی اختصاص دارد که هنوز تازگی دارند.
اما در کنار این قهرمانان، شخصیتهای بزرگی چون امام حسین (ع) را داریم که در محیط محدود اساطیر تراژیک نمیگنجند، تراژدی کاراکترهای تراژیک دارند و اشتباه بارزترین ویژگی شخصیت تراژیک است. مانند هملت که دچار تردید میشود، یا ادیپ شهریار که دچار شک میشود و یا رستم و اسفندیار که هر دو دچار غرور هستند؛ اما شخصیتی چون امام حسین (ع) فراتر از چنین شخصیتهای دراماتیکی هستند که برای عبرت مخاطب آفریده شدهاند.
رفتارها و گفتارها و اندیشههای امام حسین (ع) سبب خلق بزرگترین حماسه همه اعصار شد؛ حماسهای جریانساز و نامیرا به نام «عاشورا» که بعد از ۱۴ قرن همچنان زنده است. به همین دلیل هنوز مخاطبان بسیاری مستمع روایت عاشورا هستند. این ظرفیت نهفته در واقعه عاشورا بستری شد برای حضور بدون انقطاع هنرمندان در گونهها و در این میان هنرمندان نمایش بیش از هنرمندان دیگر دست به طبع آزمایی زدند. به همین دلیل تعزیه، پردهخوانی، ابتهال و... سربرآوردند و در سبکها و مکاتب مختلف گسترش یافتند تا جایی که هنوز از شکل سنتی تا مدرن آن در سالنها و فضاهای مختلف اجرا میشود.
عامه مردم اصلیترین مخاطبان هنر تعزیه هستند و پدیدآورندگان آن نیز به خوبی میدانند تعزیه هنری نیست که با آزمون خطا برای قشر روشنفکر و آرتیست اجرا شود؛ چرا که این مردم هستند که در نهایت اثری را واجد ارزش میدانند یا آن را رد میکنند.
این روزها نمایش «تنهاتر از مسیح؛ فصل راه سرخ» در بوستان ولایت در حال اجرا است که به بخشی از تاریخ صدر اسلام میپردازد. ویژگی ذاتی نهفته در اینگونه آثار که منشعب از هنر تعزیه است، فی نفسه برای مخاطب جذاب است. اما عوامل این نمایش پا را فراتر گذشته و با تغییر در شکل اجرا که مخاطب از سه وجه شاهد اجرای نمایش است و استفاده از نور، موسیقی، پخش روضه و سایر جلوههای ویژه محیطی اثری را خلق کردهاند که میتواند بستری برای بیان روایتهای ناگفته باشد.
همین نکته در کنار آنکه میتواند حسن نمایش «تنهاتر از مسیح؛ فصل راه سرخ» باشد، میتواند به پاشنه آشیلی برای از هم پاشیدن اثر نیز تبدیل شود؛ البته «حسن برزا» در استفاده از این ویژگی دچار ارعاب نشده و توانسته به اصطلاح گلیم خود را از آب بیرون بکشد. اگر کسی تجربه کار در چنین فضایی ولو محدود را داشته باشد، میداند تا چه میزان سخت و دشوار است. با این حال این دلیل نمیشود تا چشم به روی کاستیهای آن بندد.
«تنهاتر از مسیح؛ فصل راه سرخ» تا همین جای کار در جذب مخاطب موفق بوده است. نکته قابل اشاره آن است که روایتهای این اثر که بازه ۵۰ ساله از غدیر تا عاشورا را شامل میشود، بیش از حد خلاصه است و مخاطبی که با تاریخ اسلام آشنایی نداشته باشد، نمیتواند متوجه موضوع باشد.
با این همه، کارگردان سعی نکرده مانند آثاری مشابه «تنهاتر از مسیح؛ فصل راه سرخ» به هر ترتیب از مخاطب اشک بگیرد. به همین دلیل باید گفت این اثر در مقایسه با آثار مشابه آن در پلهای بالاتر ایستاده است؛ چرا که هدف انتقال اصل وقایع تاریخی است نه احساساتگرایی صرف و حسن کار در همین است که بدون اصرار به گریه درآوردن مخاطب، نمایش اثرگذار است.
کاش در اجراهای بعدی کارگردان دقت نظر بیشتری در مسند کردن روایتها داشته باشد. مثلاً واقعه غصب فدک بعد از آتش زدن خانه امیرالمومنین (ع) اتفاق افتاد، یا اینکه ابن ملجم، امام علی (ع) را در نافله صبح به شهادت رساند و نماز جماعت صبح، حضرت عباس (ع) در هنگام آوردن آب به هیچ عنوان نجنگید؛ چرا که اذن میدان نداشت و قاتلان آن حضرت، ایشان را ناغافل و از پشت سر به شهادت رساندند و مثالهای دیگری که از آن صرف نظر میکنیم.
با همه این نکات «تنهاتر از مسیح؛ فصل راه سرخ» در زمانهای که صحنههای تئاتر عاری از معارف عاشوراست، پنجرهای است که میتواند ما را به وجود تئاتر آیینی امیدوار کند و انتظار داشته باشیم در آینده علاوه بر اجراهای بعدی «تنهاتر از مسیح؛ فصل راه سرخ» آثار دیگری از این جنس متولد شوند.
انتهای پیام/ 161