به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، پایگاه خبری-تحلیلی «گلوبال تایمز» در گزارشی با اشاره به اوج گیری سازمان بریکس در عرصه معادلات بین المللی و به طور خاص افزایش اعضای دائم آن در جریان نشست اخیر این سازمان در آفریقای جنوبی، سعی کرده به این سوال عمده و محوری پاسخ دهد که چرا آمریکا و جریانهای متحد با آن، تا حد زیادی از توسعه و قدرت گیری بریکس هراس دارند؟
گلوبال تایمز در گزارش خود مینویسد:
«توسعه بریکس به مثابه نشانهای از اوج گیری قدرت کشورهای در حال توسعه و جنوبِ جهانی، نمودی عینی از سقوط و افول هژمونی آمریکا و ادعاها و ارزشهای ایدئولوژیک آن و مخصوصا «استثناگرایی آمریکا» را (اینکه آمریکا خود را کشوری جدای از همه تصور میکند) به نمایش میگذارد. استثناگرایی آمریکایی به این مساله اشاره دارد که آمریکا بهترین کشور در جهان است و عملا این کشور را به مثابه قدرت غالب و برتر در سیاست جهانی تصور میکند.
در این راستا، دوستان و دشمنانی که آمریکا برای خود در عرصه بین المللی در نظر میگیرد، همگی باید از آنچه واشینگتن در حوزههای سیاسی، اقتصادی و نظامی دیکته میکند، پیروی کنند و در این مسیر، آمریکا فقط و فقط تبعیت محض میخواهد و به این نکته توجهی ندارد که شاید برخی سیاستها و رویه ها، به ضرر کشورهای جهان و منافع آنها باشند. اخیرا پانزدهمین نشست بریکس در ماه آگوست و پس از چند ماه ابراز تمایل جهت توسعه اعضای بریکس در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی برگزار شد.
آرژانتین، اتیوپی، مصر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و ایران، به تازگی به عضویت بریکس درآمده اند. توسعه بریکس تا حد زیادی با واکنش منفی رسانههای غربی رو به رو شد. ۶ عضو جدید سازمان بریکس اعضای قدرتمندی هستند و میتوانند نقشی مهم در شکل گیری جهان چند قطبی بازی کنند. در حالی که بریکس کشورهای ثالث را هدف قرار نمیدهد، توسعه بریکس تا حدی واکنش به تهدیداتی است که هژمونی آمریکا بر جهان تحمیل کرده است. به عنوان مثال، ایران چندین دهه با تحریمهای گسترده دولت آمریکا رو به رو بوده است. تحریمهایی که چالشهای اقتصادی زیادی را برای مردم این کشور ایجاد کرده اند و البته که عاری از تاثیرات بین المللی نیز نبوده است. اینکه شاهدیم ایران به عنوان یک عضو دائم در تشکیلات بریکس ورود میکند، خود حامل این پیام است که بریکس سعی دارد تا نظام تحریمی یکجانبه را به چالش بکشد و البته که نسبت به توسعه صلح آمیز نیز کاملا متعهد است.
حضور آرژانتین در جمع کشورهای بریکس نیز بی ربط به رویکردهای منفی آمریکا نسبت به کشورهای منطقه آمریکای لاتین نیست. منطقهای که آن را سالها حیات خلوت خود در نظرگرفته و میگیرد. اصلاحات نئولیبرال که از سوی آمریکا و در قالب "اجماع واشینگتن" اعمال شده اند، نقشی قابل توجه را در فقیرکردن اقتصاد آرژانتین بازی کرده و میکنند. بسیاری از غولهای وال استریتی از بحران بدهی آرژانتین نهایت استفاده را برده اند و ثروت ملی این کشور را با حمایت رسمی دولت آمریکا به غارت برده اند. از این رو، عضویت آرژانتین در بریکس نشانی از تمرکز این تشکیلات بر اهمیت حاکمیت اقتصادی کشورهای در حال توسعه است.
در کنار این ها، عضویت اتیوپی، مصر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در سازمان بریکس از تغییری قابل توجه در محاسبات ژئوپلیتیکی قاره آفریقا و غرب آسیا حکایت دارد. پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا ایده "پایان تاریخ" را مطرح کرد و خیلی زود به سمت حراست از منافع و منابع هژمونیک در مناطق ثروتمند دنیا حرکت کرد. این مساله سبب حمله این کشور به کشورهای مختلفی در اقصی نقاط جهان شد و البته که آمریکا در این دوره سعی کرده روابطی عمیق و نابرابر را هم با دوستان خود تعریف کند.
روابط ژئوپلیتیکی آمریکا با عربستان سعودی یکی از مهمترین روابط خارجی برای آمریکا بوده که در قالب آن واشینگتن تا حد زیادی بازار جهانی انرژی به واسطه خرید گسترده نفت عربستان به دلار آمریکا را در کنترل خود داشته است. در این میان توجه داشته باشیم که دلار آمریکا اصلیترین و مهمترین ارز جهت مراودات و تجارت بین المللی از زمان پایان جنگ جهانی دوم بوده است. موقعیت و معادلهای که دیگر چندان بادوام به نظر نمیرسد.
مصر، اتیوپی و امارات متحده عربی هم در چهارچوب منافع کلانتر ِآمریکا در زمینه حراست از قدرت خود در شمال آفریقا و غرب آسیا، از اهمیت فراوانی برخوردار بوده اند. مداخله آمریکا در امور داخلی این کشورها و مناطق مختلف، محرکهای قابل ملاحظهای را به آنها جهت پیوستن به سازمان بریکس ارائه کرده است. به طور خاص در مورد کشور اتیوپی، دولت بایدن تهدید به اِعمال تحریم علیه این کشور به دلیل تنش و درگیریها در منطقه "تیگرای" کرده است.
دولتهای آفریقایی و غرب آسیا نیز تهدیدهای فراوانی را از ناحیه آمریکا دریافت کرده اند که در قالب آنها هشدار داده شده که تجارت ادامه دارِ آنها با روسیه در بحبوحه جنگ اوکراین میتواند منجر به تحمیل تحریم و دیگر اشکال مجازات علیه آنها و منافعشان شود. با این حال، واقعیت این است که بریکس صرفا تشکیلاتی که سیاستهای آمریکا را رد میکند، نیست. کشورهای جنوب جهانی منافع مشترکی دارند و در بسیاری از موارد، اقتصادهای آنها ماهیتی مکمل دارد.
سازمان بریکس نه فقط آلترناتیوهای برد-برد را در قیاس با نظام مالی و تجاری تحت رهبری آمریکا ارائه میکند، بلکه همچنین سیاست عدم مداخله در امور دیگر کشورها را نیز در دستورکار دارد. از این رو، به نفع کشورهای جنوب جهانی است که روابط خود را فارغ از ترجیحات و اولویتهای آمریکا توسعه بخشند. در واقع، این مساله در چهارچوب حق و حقوق آنها بر پایه حقوق بین الملل نیز است.
بریکس تنها یکی از نمونههای قدرت و اوج گیری نظم جهانی چندقطبی است. مکانیسمهای چندجانبه در تمامی حوزههای توسعهای نیز به نحو قابل ملاحظهای در حال رشد و پیشرفت هستند. از سازمان همکاری شانگهای گرفته تا پروژههای تحت رهبری چین نظیر ابتکار "یک کمربند یک راه"، همه و همه نمودهایی از این مساله هستند.
توسعه و گسترش تاریخی بریکس امید و الهام بخشی بیشتری را به نظم جهانی که شاهد ویرانیهای فراوان از جانب آمریکا بوده تزریق میکند. ویرانیهایی که محصول نظم هژمونیک و تک قطبی آمریکا و بنیادهای ایدئولوژیک و فکری استثناگرایی آمریکایی بوده و هست.»
منبع: الف
انتهای پیام/ ۱۳۴