گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ سیدرضا اورنگ، رسانههای مکتوب و فضای مجازی، صدها خبر بیارزش درباره شبه هنرمندانی که در عالم هنر، جایی از اعراب ندارند، منتشر کرده و جنجالسازی میکنند، اما یک مطلب یا خبر درباره مردان و زنان بزگ با آثار سترگ، ننوشته و رسانهای نمیکنند.
هرچند که این بزرگان عاشق بودند و عاشقانه هنرنمایی کرده و اهل خودنمایی نبوده و نیستند، اما تکلیف و شرف رسانهای هر روزنامهنگار و خبرنگاری است که از آنان بگوید و بنویسد.
چنین مردان و زنانی باعث آبروداری هنر ایران بوده و هستند، نه عدهای بیهنر و پر ادا که مدام در فضای مجازی و کذایی خود نمایی کرده و میکنند.
این مدعیان پر سر و صدا، اگر کوچکترین هنر یا توانایی در وجودشان جلوهگر بود، باید جرات پیدا میکردند تا مقابل هنرمندان اصیل و توانای این مملکت هنرخیز عرض اندام کنند. هرگز نتوانسته و نمیتوانند، زیرا نه هنر دارند و نه توانایی. برای همین است که فقط در صفحات کذایی خود را به معرض تماشا گذاشته و انگشت نمای خاص و عام کرده و میکنند.
زنده یاد ابراهیم کیهانی، یکی از بزرگان عرصه تلویزیون و سینما بود که بی ادعا و عاشقانه هنرنمایی کرد تا چون ماه رخشان قابل اشاره شود، نه چون بیهنران، انگشتنمای این و آن.
نسل امروز ما تا چه حدی بزرگان و تاثیرگذارانی مانند استاد کیهانی را می شناسند؟ در کدام محفلی از آنان یاد کردهاند تا جوانان با آنان آشنایی پیدا کنند؟ در کدام دانشگاه یا آموزشگاهی نامی از آنان بردهاند تا هنرجویان هنر و سینما این هنرمندان عاشق و بی ادعا را بشناسند؟
ابراهیم کیهانی ذوالفنون عرصه سینما و تلویزیون بود، افرادی مانند او و زنده یاد خسرو سینمایی، نه در ایران، بلکه در جهان نیز نادر بوده و هستند.
وی در عرصه تهیه کنندگی، کارگردانی، تدوین، صدابرداری، فیلمبرداری، صداگذاری، آهنگسازی و...،از دور دستی بر آتش نداشت، بلکه چون ققنوس در متن آن بود.
چند نفر را در ایران و جهان سراغ دارید که دارای چنین توانایی های شگرفی باشد؟ آیا قدر این بزرگان شناخته شده و میشود؟ آیا فرصتی ایجاد کردند تا این بزرگان، سواد هنری و دانش سینمایی شان را به نسل جدید منتقل کنند؟ آیا افرادی زانو به زانوی آنان نشستند تا با رموز کار آشنا شوند؟ اگر این چنین بود، اکنون باید لااقل یک نفر مانند زنده یاد ابراهیم کیهانی و استاد خسرو سینمایی داشتیم، اما نداریم و شاید نخواهیم داشت.
زنده یاد حاج ابراهیم کیهانی، در کنار شهید مرتضی آوینی، یکی از راویان تاثیرگذار «روایت فتح» بود. اگر همین یک اثر در کارنامه کاریاش بود، برای اینکه در دلها و یادها بماند کافی بود، اما بعد از شهادت دوست و همکارش، همچنان به هنرنمایی ادامه داد.
همیشه برایم سوال بوده و هست که چرا هیچ گاه زمام امور سینما، تلویزیون و هنر کشور را به دست امثال حاج ابراهیم ندادند که مورد وثوق خاص و عام بود؟ همه دانسته و میدانیم مدیرانی که به اشتباه مسندهای هنری و سینمایی را اشغال کرده و میکنند، حتی یک در هزار توانایی آنان را نداشته و ندارند.
چرا هیچگاه بزرگان و کاربلدانی ذوالفنونی مانند استاد خسرو سینمایی و ابراهیم کیهانی را به عنوان دبیر جشنواره فیلم فجر انتخاب نکردند؟ چون ناتوان بودند یا به این دلیل که بسیار دانا و توانا بودند؟!
جانباز عرصه دفاع مقدس مردم وطن دوست ایران بزرگ و ذوالفنون سینما و تلویزیون این مملکت سترگ، باید غریبانه از دنیا برود و مظلومانه به خاک سپرده شود؟
حاج ابراهیم کیهانی، خفتن در کنار همرزمان جانبازش در قطعه صالحین را به خوابیدن در قطعه هنرمندان ترجیح داد. او عاشق وطن بود و باید در کنار صالحان از جان گذشته ایران به آرامش ابدی می رسید که رسید.
درگذشت این هنرمند بزرگ را،نه به دولتمردان، بلکه به هنرمندان اصیل این آب و خاک و مردم شریف و قدردان ایران تسلیت میگویم.
خدایش بیامرزد و در بهترین حجله گاه بهشت جای دهد.
انتهای پیام/ 121