شهید «حمزه پیغمبری قره باغ»:

مرگ خونین بهتر از زندگی در زیر چکمۀ اجانب است

شهید حمزه پیغمبری قره باغ در وصیت نامه خود آورده است: شهادت و جهاد در راه ایزد تعالی برای امت اسلامی به عنوان الگو و سرمشق می‌باشد چرا که مرگ خونین بهتر از زندگی در زیر چکمۀ اجانب است.
کد خبر: ۶۱۷۷۳۲
تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۴۰۲ - ۰۲:۲۴ - 25September 2023

مرگ خونین بهتر از زندگی در زیر چکمۀ اجانب است

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ارومیه، «حمزه پیغمبری قره باغ» در ۸ آبان ۱۳۴۳ در روستای قره‌باغ واقع در ۷۱ کیلومتری شمال شهر ارومیه متولد شد.

او فرزند موسی با شغل کشاورز و مدینه حسنی بود و هفت خواهر و برادر داشت.

حمزه در سال ۱۳۵۰ در دبستان اسدی روستا به تحصیل مشغول شد. بعداز اتمام دوره ابتدائی در مدرسة راهنمایی طرزی همان روستا، به تحصیل ادامه داد و دوران راهنمایی را هم با موفقیت به اتمام رساند. حمزه همزمان با تحصیل در مزرعه کار می‌کرد و در برنامه‌های مذهبی روستا شرکت داشت. بعد از اقامه نماز جماعت در کلاس‌های قرآن مسجد جامع روستا حضور فعال داشت.

پیغمبری در زندگینامه دست نوشت خود اعلام کرده‌است: «در سال  ۱۳۵۸ در هنرستان کشاورزی (شهید بهشتی فعلی) ارومیه ثبت‌نام کردم. تحصیل من در هنرستان با توجه به علاقه‌ای که به درس کشاورزی داشتم؛ با مطالعة کتب غیردرسی همراه بود. در تعطیلات سه ماهه تابستان آموخته‌های تئوری خود را به صورت عملی بکار می‌بردم. سال چهارم هنرستان به عنوان شاگرد ممتاز شناخته شدم و از طرف مدرسه جایزه و تقدیرنامه‌ای دریافت نمودم.

در سال ۱۳۶۲ در کنکور دانشگاه و آزمون تربیت معلم شرکت کرده و در رشته حرفه روستایی از دانشگاه ارومیه و تربیت معلم قبول شدم؛ ولی به خاطر علاقه به رشتة تحصیلی‌ام در دانشگاه ارومیه ثبت‌نام کردم و بعد از اخذ مدرک کاردانی برای تکمیل تحصیلاتم دوباره در کنکور شرکت نمودم تا مراحل عالی را طی کنم. اما چون اعلام نتایج کنکور به طول انجامید؛ در ۱۳۶۴ ش جهت خدمت سربازی خود را به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارومیه معرفی کردم».

وی در پاییز ۱۳۶۴ در پادگان آموزشی حرّ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واقع در شهرستان خوی دوره آموزش نظامی را سپری کرد؛ بعد از اتمام دوره آموزش سربازی به جهاد سازندگی شهرستان پیرانشهر اعزام شده و در آن منطقه ناامن به سمت مسئول کمیته کشاورزی منصوب شد. تلاش او در آن کمیته حتی در روز‌های تعطیل برای کمک به کشاورزان پیرانشهر ادامه داشت؛ به همین جهت رفتار صمیمانه و دوستانه‌ای بین آن‌ها برقرار بود.

با توجه به علاقه‌ای که به جنگ و شهادت در راه خدا داشت بطور داوطلب از جهاد سازندگی پیرانشهر درخواست اعزام به جبهه جنوب کرد.ولی به جهت مسئولیتی که داشت با اعزامش موافقت نشد. سرانجام شورای مرکزی ناگزیر با درخواست حمزه موافقت نمود تا وی بتواند در مناطق دهلران، اهواز و جزیره مجنون حضور پیدا کند.

او در تاریخ ۲۶/۱۱/۱۳۶۵ از پیرانشهر به همراه برادران رزمنده جهادگر به اهواز اعزام شد. پس از استقرار در مقر پشتیبانی جهادسازندگی آذربایجان‌غربی در موقعیّت شهید ناصری به طرف موقعیت شهید ابوالفتحی در جزیره مجنون عراق رفته و در تاریخ ۰۲/۱۲/۱۳۶۵ ش برای اولین بار به محل فعالیت گردان مهندسی رزمی ابوطالب جهاد سازندگی استان آذربایجان‌غربی رفت؛ آن‌ها در دو محور کار می‌کردند که خط یک و خط دو نام‌گذاری شده‌ بود؛ خط یک خیلی حساس بود و درست در خط مقدم جزیره مجنون مشغول احداث راه بودند؛ که حمزه مسئول آن محور بود.

پیغمبری در ۱۳/۱۲/۱۳۶۵ در رشتۀ کارشناسی فرآورده‌های صنایع کشاورزی دانشگاه شیراز قبول شد و با اخذ مرخصی از جبهه در آن دانشگاه ثبت‌نام کرد و بنا شد از اول مهر ۱۳۶۶ تحصیل را شروع کند. با توجه به اعزام فرمانده گردان مهندسی رزمی ابوطالب به سفر حج، او با سمت جانشین گردان در منطقه عملیاتی بدر و جزایر مجنون مشغول خدمت شد. سرانجام پس از دو سال‌ها تلاش و مجاهدت، ۲۴/۰۵/۱۳۶۶ پیغمبری در جبهه دهلران، جاده بیات به همراه جهادگر شهید سعید، ولی زاده بر اثر سانحه رانندگی دچار ضربه مغزی شد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

در بیست و ننهم مرداد ۱۳۶۶ پیکر پاک این شهید با شرکت جمع کثیری از مردم مسلمان و انقلابی ارومیه همچنین با حضور جمعی از سپاهیان و سنگرسازان بی‌سنگر و اهالی روستای قره‌باغ در ارومیه تشییع شد و در مزار شهدای روستای قره‌باغ آرام گرفت.

شهید حمزه پیغمبری فرد با اخلاقی بود؛ همه او را دوست داشتند. در دوران تحصیل جزو افراد برتر کلاس بود. جوانی فعال و پرتلاش بود و در شهر ارومیه خرجی تحصیل خود را از راه کارگری بدست می‌آورد. با توکل بر خدا و خونسردی بر مشکلات فائق می‌آمد. به پدر و مادر خویش در کار کشاورزی و دامداری کمک می‌کرد. به ورزش تنیس روی میز علاقمند بود و اوقات فراغت خود را صرف امور مذهبی و فرهنگی می‌کرد.

در جبهه با نیرو‌های زیر دست خود مثل برادر رفتار می‌کرد. دوستان و اهل خانه را با عمل و نه با سخن، امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد. از حقوق دریافتی به اهل خانه می‌داد و در پایگاه مقاومت مسجد روستا فعال بود. در مدیریت امور گردان فردی حساس و پیگیر بود. به نیروهایش ارزش قائل بود و برای انجام وظایف محوله شبانه روزی تلاش می‌کرد.

در فرازی از وصیت نامه شهید چنین آمده است:

«شهادت و جهاد در راه ایزد تعالی برای امت اسلامی به عنوان الگو و سرمشق می‌باشد چرا که مرگ خونین بهتر از زندگی در زیر چکمۀ اجانب است. ما همان وظیفه‌ای را که اولین پاسدار اسلام حضرت امام حسین (ع) برایمان تعیین کرده است؛ در راه پاسداری از اسلام برای خود تعیین کرده‌ایم...

بارالها! پروردگارا! گناهان ما را بیامرز و قدم‌های ما را استوار فرما و ما را بر قوم کافر یاری بخش. برادران جهادگر، نقش شما در جنگ کمتر از نیرو‌های نظامی نیست. لیکن وظیفه اصلی خودمان را که همانا سازندگی است فراموش نکنیم و در کنار جهاد اصغر به جهاد اکبر پرداخته و بر هوای نفس خود غلبه کنیم و از فرصت بد‌ست آمده حداکثر استفاده را نموده و در این دانشگاه جبهه خودسازی نماییم».

پیغمبری قره‌باغ، حمزه جانشین فرمانده گردان مهندسی رزمی ابوطالب جهاد سازندگی استان آذربایجان‌غربی بود.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها