دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

حماسه‌آفرینی بزرگ‌مردان کوچک جنگ/ رهبران ۱۳ ساله امام خمینی (ره)

۳۶ هزار دانش‌آموز در دوران دفاع مقدس شهید شدند که بسیاری از آنان پیش از پایان درس و مدرسه به جبهه‌ها رفته بودند.
کد خبر: ۶۲۶۴۱۹
تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۴۰۲ - ۰۴:۳۵ - 30October 2023

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، دفاع مقدس میدان حضور مردان بزرگی بود که فارغ از سن و سال و موقعیت و جایگاه، به واسطه تکلیفی که در برهه‌ای حساس کیان کشور و مرز‌های اسلام را در خطر دیدند به جبهه رفتند. جوانان و نوجوانان و مردان پابه‌سن‌گذاشته‌ای با همه دلبستگی‌های مادی و معنوی خود به زندگی و دنیایشان، دست از همه چیز کشیدند و برای ماندن در ابدیت، راه مبارزه و ایمان را انتخاب کردند. در این میان، اما نوجوانانی هم بودند که با وجود سن کم بزرگتر از عدد ثبت شده در شناسنامه راهی را رفتند که یک عارف و عالم در طول دهه‌ها طی می‌کند.

آن‌ها جبهه را دانشگاه دیدند و سنگر‌ها را کلاس درس و در مبارزه و نبرد در میدان حق به جایی رسیدند که جز همرزمانشان کمتر کسی به آن رسیده بودند. نوجوانانی که علیرغم سن کم اغلب با دستکاری شناسنامه و با اصرار و ترفند‌های دیگری خود را به جبهه رساندند. بعضی از آنان حتی جثه کوچکشان نشان از سن کمشان داشت با این حال صحنه را خالی از حضور پر صلابت و پر یقین خود نکردند. ۳۶ هزار دانش آموز در دوران دفاع مقدس شهید شدند که بسیاری از آنان پیش از پایان درس و مدرسه به جبهه‌ها رفتند.

بزرگمردان کوچک جنگ

مثل قاسم

از نوجوانان دانش آموزی که ماجرای اعزامش به جبهه یکی از صحنه‌های زیبای دفاع مقدس را خلق و تا ابد ماندگار کرده است شهید «مرحمت بالازاده» است. پسر ۱۳_۱۲ ساله اهالی یکی از روستا‌های اردبیل که وقتی بعد از اصرار‌های زیاد مانع اعزامش به جبهه می‌شوند خودش را از اردبیل به تهران می‌رساند و به سختی راهی پیدا می‌کند تا حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که آن زمان رئیس‌جمهور بود را ببیند، زمانی موفق می‌شود ایشان را ببیند که حضرت آقا در حال عزیمت به یک ماموریت بودند و صدای نوجوانی که ایشان را صدا می‎زد توجهش را جلب می‌کند، آیت‌الله خامنه‌ای از محافظان می‌‎خواهد ماشین را متوقف کنند، نوجوان خود را به ایشان نزدیک می‌کند و بعد معرفی خود از آیت‌الله خامنه‌ای تقاضا می‌کند که به مداحان و خطبا بگوید دیگر روضه حضرت قاسم (ع) را در مجالس نخوانند! او در ادامه می‌گوید: «حضرت قاسم (ع) ۱۳ ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم ۱۳ ساله‌ام، ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم هر چه التماسش می‌کنم، می‌گوید ۱۳ ساله‌ها را نمی‌فرستیم، اگر رفتن ۱۳ ساله‌ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا می‌خوانند؟»

بعد از این آیت‌الله خامنه‌ای دستور می‌دهد تا با امام جمعه وقت تبریز تماس گرفته و مرحمت را برای اعزام به جبهه ثبت‌نام کنند. مرحمت از طریق لشکر ۳۱ عاشورا به جبهه می‌رود. سه سال مقابل دشمن بعثی به عنوان نیروی داوطلب بسیجی می‌جنگد و در نهایت روز ۲۱ اسفند ۱۳۶۳ در جزیره مجنون در عملیات بدر به شهادت می‌رسد.

بزرگمردان کوچک جنگ

عارف کوچک

خودش می‌گفت من عاشقم، ولی به حق «رضا» عارف بود، ۱۲ ساله و بزرگ مرد، نمونه‌اش را در کربلا شنیده بودیم که به یاری عمویش راهی میدان جنگ شد و وقتی از او پرسیدند شهادت در نزد تو چگونه است گفته بود احلی من العسل. «رضا پناهی» هم‌قبیله عاشق‌ترین عارفان زمانه‌اش بود، ۱۲ سال بیشتر نداشت و جثه‌اش هم کوچک بود، به اصرار از مادرش خواسته بود برود جبهه، گفته بود من عاشقم، مادر به شوخی گفته بود دوست دارم این سن داماد شوی، ولی رضا جدی پاسخ داده بود من شوخی نمی‌کنم، میخواهم به جبهه بروم. می‌گویند وقتی از هفت خوان رستم برای رسیدن به جبهه رد شد، چندباری خواستند برش گردانند، ولی نتوانستند، دست آخر فرمانده رضایت به ماندنش داد، کوچ‌ترین لباس را برایش آوردند، با این حال آستینش را چند تا زدند تا اندازه‌اش شد.

وصیتنامه صوتی شهید رضا پناهی که خودش به صورت نوار ضبط کرده بود که در آن به زیبایی دلیل رفتنش به جبهه را توضیح می‌دهد.

رهبر ۱۳ ساله امام

«محمد‌حسین فهمیده» از معروف‌ترین شهدای جنگ تحمیلی است، نوجوانی که امام خمینی از او به عنوان رهبر ۱۳ ساله خود یاد کرد و نامش را برای همیشه جاودانه کرد. روایت همرزم شهید درباره چگونگی شهادتش اینگونه می‌گوید «عملیات که شروع شد در کوچه هشت‌متری در خرمشهر «محمدرضا شمس» دوست حسین زخمی شد و حسین او را به عقب کشاند. شمس به رزمندگان گفت: «حسین ریزه را بگیرید.» آن‌ها برگشتند و دیدند حسین به طرف تانک با نارنجک‌هایی که به کمر بسته است، می‌دود. زانوهایش زخمی شده بود با زانو به زمین خورد و بعد از ۶ دقیقه ناگهان تانک آتش گرفت و از کار افتاد.

نیرو‌های دشمن که گمان کردند نیرو‌های کمکی آمده است عقب‌نشینی کردند و در این میان دوستان حسین به کنار تانک رفتند تا جنازه‌اش را پیدا کنند. شهید «بختیاری» که آن زمان فرمانده گردانشان بود، کنار چرخ‌های تانک زانو زد و شروع کرد به گریه کردن. پیکر سوخته حسین را جمع‌آوری کردند و بازگرداندند.»

بزرگمردان کوچک جنگ

مدرسه اسارت

داستان آن ۲۳ نفر ماجرای ۲۳ دانش آموزی بود که از کرمان راهی جبهه‌های نبرد دفاع مقدس شدند و به اسارت دشمن درآمدند، کتاب و فیلم این ۲۳ دانش آموز اتفاقات جذاب حضور آنان در اسارت و مبارزه آنان را در اردوگاه‌های رژیم بعث عراق نشان می‌دهد. یکی از صحنه‌های پررنگ و پر صلابت این نوجوانان مربوط به حضور یک زن هندی برای مصاحبه با اسرای نوجوان است، «مهدی طحانیان» یکی از همین اسرا که در آن زمان ۱۳ ساله بود از مصاحبه با زن هندی امتناع می‌کند و از وی می‌خواهد تا ابتدا سرپوشی روی سرش بیاندازد. دشمن در تمام طول مدت اسارت این چند نوجوان تلاش کرد این‌طور وانمود کند که ایران برای جنگ با صدام از کودکان استفاده می‌کند، اما رفتار و کردار این اسرا در زندان‌های بعثی چنان بزرگ‌منشانه و پر صلابت بود که اجازه این سوء استفاده را نداد.

انتهای پیام/ ۱۴۱

نظر شما
پربیننده ها