به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی در روزهای اخیر مواضع قابل تأملی در زمینه ماهیت فعالیتهای هستهای کشورمان بیان کرد و مدعی شد، کشورهای جهان که تمام توجهشان را به موضوع غزه معطوف کردهاند، خطرات برنامه هستهای ایران را نادیده نگیرند. باید به دنبال چارچوب جدیدی غیر از برجام در حل و فصل پرونده هستهای ایران بود، زیرا معادله قبلی دیگر پاسخگو نیست.
درباره مواضع اخیر گروسی سه نکته اساسی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت.
نخست، اینکه گروسی به لحاظ حقوقی در جایگاهی قرار ندارد بخواهد در زمینه مذاکرات رفع تحریمها اظهار نظر کند. برجام قالب سیاسی-مذاکراتی است و ارتباطی با مأموریت و کارویژههای فنی آژانس بین المللی انرژی اتمی ندارد. وی صرفاً مأمور است گزارشهای نهاد متبوع خود را (با استناد به واقعیت و نه شانتاژهای همیشگی) تنظیم و ارائه کند.
موضع گیری گروسی درباره چارچوب و مدل مذاکرات، بار دیگر انحراف عمیق آژانس را از مسئولیت هایش در نظام بین الملل نشان میدهد. در مدت برگزاری سلسله مذاکرات رفع تحریمها از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ نیز آژانس بارها در کسوت بازیگر سیاسی وارد عرصه شد و با مواضع سلبی و بازدارنده، نقش مهمی در جلوگیری از ازسرگیری توافق هستهای ایفا کرد. اکنون گروسی بار دیگر مشغول بازآفرینی همان نقشه قبلی است.
دوم، اینکه مواضع گروسی در قبال جنگ غزه ریشه در تازهترین خواسته پشت پرده رژیم اشغالگر قدس از آژانس بین المللی انرژی اتمی دارد. تل آویو از سویی تاکتیک تمرکززدایی افکار عمومی دنیا را نسبت به جنایت هایش در نوار غزه دنبال میکند و از سوی دیگر، این گونه میپندارد تشدید فشارهای آژانس بر ایران به افزایش ضریب احتیاط تهران در قبال حوادث جاری در منطقه و نظام بین الملل منجر خواهد شد.
با وجود این، گروسی بار دیگر بدترین نوع بازی در زمین بدترین بازیگران ممکن (تل آویو و واشنگتن) را بر درک حقایق جاری در جهان ارجحیت داده است؛ چه اینکه اصل حضور مشکوک و غیر متعارف وی در مسند مدیر کلی آژانس پس از مرگ مشکوک یوکیو آمانو، مدیرکل سابق آژانس معلول لابی گریهای خاص آمریکا و انگلیس با اعضای شورای حکام بوده است. در چنین شرایطی گروسی خود را بدهکار مطلق غرب تلقی میکند.
سوم، اینکه گروسی در ترسیم نقشه راه مناسبات خود با آژانس بین المللی انرژی اتمی نباید دچار خطای محاسباتی و شناختی شود. بخش مهمی از این نقشه راه معطوف به ماهیت غیر حقوقی و غیر مستقل آژانس است. در چنین چارچوبی (که کاملاً واقع بیانانه است)، نباید این نهاد ظاهراً بین المللی را بازیگری مستقل از واشنگتن، اتحادیه اروپا و حتی تل آویو قلمداد کرد.
مدنظر قرار دادن این پیش فرض واقعی منجر خواهد شد حتی در تعاملات خود با آژانس، مشت خود را در هیچ شرایطی باز نکنیم و کاملاً محاسبه گرایانه و دقیق در مراودات و توافقات خود با این سازمان غیرحقوقی وارد عمل شویم.
منبع: راهبرد معاصر
انتهای پیام/ ۱۳۴