به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، عملیات طوفان الاقصی (۱۵ مهر۱۴۰۲) در غزه و حوزههای اشغالی پیرامونی آن رویدادی کمنظیر در تاریخ فلسطین است. این عملیات افزون بر تاثیرات منطقهای و فرامنطقه ای، واجد ویژگیهایی است که میتواند بر ساختار و نظم منطقهای و بین المللی نیز تاثیر بگذارد.
نوار غزه به عنوان نقطه آغاز این عملیات چندلایه و پیچیده، یک قطعه جغرافیایی کوچک با مساحت ۳۶۴ کیلومتر مربع است که با توجه به جمعیت دو میلیون و دویستوسی هزار نفری آن (آمار ۲۰۲۳)، متراکمترین نقطه جمعیتی جهان (با بیش از ۶ هزار و صد نفر در هر کیلومترمربع) محسوب میشود. همین واقعیتها نوار غزه را در مقایسه با دیگر مناطق اشغالی فلسطین (به ویژه کرانه باختری) به کانون اصلی مقاومت گرایی فلسطینی تبدیل کرده است.
یکی از این نقاط ابهام و جغرافیای پرآشوب برآمده از توافق سایکس- پیکو (۱۹۱۵) و توافقهای پسینی منطقه فلسطین است که در فرایند دولت- ملت سازی دوران پساعثمانی تا جنگ جهانی دوم (۱۹۴۰م) به دلیل وضعیت ایجاد شده توسط انگلیس در اعلامیه بالفور مبهم باقی ماند.
این منطقه توسط قدرتهای بزرگ تعییت تکلیف شد و به جهت ساختار نظام بین الملل منطقه پیچیدهای محسوب میشود. درکنفرانس سن رمو، دو قدرت مداخله گر منطقه یعنی انگلیس و فرانسه بدون توجه به مرزهای هویتی منطقه، در چارچوب اقدامات و برنامههای دیپلماتیک خود، مرزهای جغرافیایی را تعیین کردند که به نحوی بنیانهای تعارضات منطقهای آینده و چشم انداز آشوب منطقهای را تعیین کرد.
بحران در فلسطین دربرگیرنده دو طیف از بحران میشودکه اولی بحران فلسطینیان-اسراِئیل و دوم بحران اعراب و اسرائیل در طول هفت دهه تکوین پیدا کرده است. بحران فلسطین و اسرائیل به عنوان نخستین بحران هویتی- امنیتی منطقه از همان دوران آغاز مهاجرتهای یهودیان اروپا و دیگر نقاط جهان به منطقه فلسطین آغاز شد. یهودیان در یک روند تاریخی بین سالهای ۱۸۸۳ تا ۱۹۳۹میلادی از یک روند کمینه به بیشینه، میزان قابل توجهی از مهاجرت را در این منطقه شکل داده اند. در همان زمان جمعیت بومی فلسطین که در برخی منابع حدود ۳/۱ میلیون نفر تخمین زده میشود در یک برنامه زمانبندی شده خالی از سکنه شد تا با حذف تصاعدی فلسطینیها و حضور مرحلهای یهودیان، شکل هویتی این منطقه تغییر بنیادینی داشته باشد.
پیامد این دگردیسی هویتی- ملیتی ابتدا به یک بحران واکنشی و سپس در بلندمدت به جتکهای مرحلهای انجامید که برای دههها بحران را در این منطقه عمیقتر کرد. ظرف چند ساعت پس از اعلام موجودیت اسراِئیل، پنج ارتش عربی از مرزهای اعلامی اسرائیل عبور کردند؛ این نیروها شامل ارتشهای مصر، لبنان، سوریه، اردن و ارتش آزادیبخش (فلسطین) بود. ارتشهای عربی پس از موفقیتهای مقطعی و اولیه دچار شکستهای بزرگی شدند که حتی طرح تقسیم سازمان ملل متحد را نیز از دست دادند. واقعیت این است که پیروزی اسرائیل در جنگهای عربی - اسرائیلی بیش از آنکه نتیجه قدرت استثنایی اسرائیل باشد، نتیجه ضعف مفرط ارتشها و تاکتیکهای نامتناسب بوده است.
واقعیتهای میدانی در منطقه نیز نشان میدهد که معادله پیچیده و ترکیبی از معماهای امنیتی برای حل مساله فلسطین شکل گرفته؛ به نحوی که شکلبندیهای رویکردی و نظامی برای حل این معادله ایجاد شده که خاورمیانه را به کانون آشوب امنیتی تبدیل کرده است. از یک سو، رویکرد مقاومت گرایی فعال با محوریت گروههای مقاومت در جریان است، از دیگر سو، اسرائیل و ایالات متحده امریکا با محوریت مقابله راهبردی با این گروهها قرار دارند و همچنین کشورهای عربی که در میانه این رویکردها تلاش دارند تا با یک مصالحه راهبردی، بحران را مدیریت کنند.
اما ورای ریشههای تاریخی- هویتی، رویکردی و امنیتی بحران فلسطین، پرسش اساسی این است که آیا بحران و جنگ غزه پس از نزدیک به ۴ماه درگیری به پایان میرسد؟ بحران فلسطین از همان نخستین روزهای آغازین تبدیل به یک معادله یا معمای امنیتی پیچیده شد و با وزن یابی ساختار نظام بین الملل در معنای نقش یابی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای این بحران شکل پیچیده تری به خود گرفت. درهم آمیختگی هویتی و تعارض منافع بازیگران منطقهای و بین المللی در این بحران برای دههها باعث شده است که نه تنها بحران فروکش نکند بکه به مولفههای تصاعد بحران افزوده شود.
بحران ۲۰۲۳ غزه با تغییر رویکرد گروه حماس در ورود به فاز تهاجمی، شرایط بحران را وارد وضعیت جدیدی کرد. این روند جدید در میدان باعث بازآرایش ائتلافها و نهایتا تقابل چندسویه میان موافقان حماس و مخالفان آن گردید. اگرچه درک بنیادین از وضعیت ویژه تاریخی فلسطین در میان مراکز تصمیم سازی جهانی مورد پذیرش قرار گرفته است، اما اصولا جامعه جهانی اقدامات تقابلی فلسطینی را نیز مورد پذیرش قرار نداده است. در این قالب، سیکلی از تقابل راهبردی و تاکتیکی در موضوع غزه ایجاد شده که پایان فرایند منازعه را طولانی میکند. برای حل یک منازعه طولانی نیاز است که طرفهای منازعه با محدودسازی درگیری، رویکرد شاتل دیپلماسی (دیپلماسی رفت- برگشت) را با محوریت کاهش تنش و سپس ایجاد ثبات موقت درپیش گیرند.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/ ۱۳۴