دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

روایتی از عنایت حضرت عباس (ع) به شهید «عباس واعظی»

جامعه قرآنی در سری دیدار‌های هفتگی خود با خانواده شهدای قرآنی که به نیابت از قاریان، حافظان، فعالان و اساتید قرآنی انجام می‌شود این هفته به دیدار خانواده شهید عباس واعظی رفتند و با همسر این شهید گفت‌‍وگو کردند.  
کد خبر: ۶۴۸۸۴۸
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۴:۵۲ - 09February 2024

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جامعه قرآنی در سری دیدار‌های هفتگی خود با خانواده شهدای قرآنی که به نیابت از قاریان، حافظان، فعالان و اساتید قرآنی انجام می‌شود این هفته به دیدار خانواده شهید عباس واعظی رفتند و با همسر این شهید گفت‌‍وگو کردند.  

فاطمه حاجی واحدی همسر شهید در صحبت‌های خود با اشاره به شخصیت و منش شهید واعظی اظهار داشت: شهید در هر رشته و فعالیتی چه در زمینه قرآنی چه روابط عمومی و رسانه می‌درخشید. دو هفته قبل از شهادت برای انجام کار‌های مانور به ماموریت چابهار رفته بود. من تازه عمل کرده و از بیمارستان مرخص شدم وقتی فهمیدم قصد رفتن دوباره به چابهار را دارد، گفتم شما این‌بار نرو و با تلفن هماهنگ کن، گفت ایندفعه اگر نروم همه زحماتم از بین می‌رود. همه امکانات خانه را هم فراهم کرد و رفت.

روایتی از عنایت حضرت عباس (ع) به شهید «عباس واعظی»

وی ادامه داد: ما آشنایی محلی داشتیم و دورادور خانواده‌ها همدیگر را می‌شناختند. قبل از ازدواج به جمکران رفته بودم و از امام زمان (عج) خواستم کسی را قسمتم کند که ایمان و تقوایش بالاتر از من باشد که چند شب بعد آقای واعظی برای خواستگاری آمد.

همسر شهید در ادامه گفت: مادرش در روز خواستگاری تعریف کرد وقت به دنیا آمد عباس_که به قمری روز تاسوعا بود و برای همین اسمش را عباس گذاشته بودند_من خواب عمیقی رفتم و خواب سواری را دیدم که داخل اتاق آمد دستی روی صورت بچه کشید و رفت. برای همین مادرش می‌گفت این بچه نظرکرده حضرت عباس است.

حاجی واحدی با اشاره به دیگر ویژگی‌های شهید گفت: دخترم که دانشگاه قبول شد می‌گفت بگذار من دنبالش بروم و او را ببرم و بیاورم، چون خیلی در خانه نیستم در طول راه کمی باهم صحبت کنیم و ارتباط بگیریم. از چیزی به خصوص در زندگی کم نمی‌گذاشت.  

مطالب بیشتر:
تصاویر/ امیر سرتیپ شهید عباس واعظی

وی درباره حضور معنوی شهدا در زندگی با بیان خاطره‌ای گفت: خودم شهادتش را از تلویزیون شنیدم. پسرم به خاطر برف در کوچه با پسر همسایه در حال بازی بود غروب برای عرض تسلیت دوستان و آشنایان آمده بودند که محمد هراسان آمد خانه و گفت در حال بازی بودم که چشم دوستم را کور کردم. فقط به عباس سپردم که این موضوع را خودش حل کند، دخترم با با ان بچه و مادرش به بیمارستان فرستادم و خداراشکر که فقط پلک بچه آسیب دیده بود. چند روز بعد مادر پسر برایم تعریف کرد که خواب دیده بود برای ما آش آورده و آقای واعظی هم در خانه بوده که کاسه آش را تحویل گرفته.  

روایتی از عنایت حضرت عباس (ع) به شهید «عباس واعظی»
امیر سرتیپ شهید عباس واعظی 

آقامحمدی از همکاران شهید بیان کرد: شهید عباس واعظی باعث افتخار ارتش بود و پشتیبانی از چهره‌ای خاص قرآنی داشت. از مسابقات قرآن حمایت ویژه‌ای داشت و وقتی اعلام کردم قصد دارم مسابقات قرآن را در مشهد برگزار کنم ایشان گفت بعد اینکه از ماموریت برگشتم به امید خدا مسابقات را باشکوه برگزار می‌کنیم که در این ماموریت به شهادت رسید. بنا نبود آقای واعظی در این ماموریت باشد، ولی خودش درخواست رفتن می‌دهد و می‌گوید نمی‌توانم بچه‌ها را رها کنم. تیمی هم که با ایشان رفته بودند بچه‌هایقرآنی بودند که خودش تربیت کرده بود.

همسر شهید در پایان این دیدار توصیه‌ای به جامعه قرآنی داشت و گفت: جامعه قرآنی با جوانان بیشتر ارتباط برقرار کنند. کار فرهنگی اگرچه سخت است، ولی در حد توان باید وظیفه را انجام داد. با جوان‌ها باید بیشتر ارتباط برقرار کنیم.

گفتنی است؛ شهید سرتیپ عباس واعظی، جانشین فقید معاونت فرهنگی و روابط عمومی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سانحه سقوط هواپیمای c۱۳۰ در سال ۱۳۸۴ و در مسیر رفتن به منطقه عمومی رزمایش نیروی دریایی ارتش همراه با جمعی از خبرنگاران رسانه‌های گروهی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.  

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها