به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، دکتر محمدحسن شجاعیفرد در سال ۱۳۲۸ در جهرم متولد شد، مدتی کارمند شرکت نفت بود و پس از آن به دانشگاه علم و صنعت رفت. دانشگاه علم و صنعت در آن زمان مأمن اساتید انقلابی و مسلمان بود و شجاعیفرد نیز در این تشکیلات با شهید آیت و مرحوم ابراهیم اسرافیلیان به فعالیت پرداخت. وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تأسیس جامعه اسلامی دانشگاهیان نقش داشت و مدتی نیز در حزب جمهوری اسلامی به فعالیت پرداخت، در بنیاد امور جنگزدگان نیز معاون مصطفی میرسلیم رئیس وقت این بنیاد بود.
شجاعی فرد، دبیر و عضو گروه فنی و مهندسی ستاد انقلاب فرهنگی از سال ۵۹ تا ۶۱، مدیرکل امور فارغالتحصیلان وزارت فرهنگ و آموزش عالی از سال ۶۱ تا ۶۲، رئیس هیئت نظارت و بازرسی شورایعالی انقلاب فرهنگی تا سال ۷۲ بوده است. فوقلیسانس و دکترا را از دانشگاه بیرمنگهام انگلستان اخذ کرد و هماکنون استادتمام دانشکده مکانیک و رئیس دانشکده و پژوهشکده مهندسی خودروی دانشگاه علم و صنعت است. کنار فعالیتهای علمی و سیاسی، دکتر شجاعیفرد در حوزه بینالملل نیز فعالیتهای گستردهای دارد.
وی عضو هیئت علمی بعثه مقام معظم رهبری در حج و نویسنده تعداد زیادی از کتابهای مذهبی از جمله کتاب «مناظره دکتر و شیخ» است که تاکنون در ایران بیش از ۲۵۰ هزار نسخه از آن چاپ و به ۹ زبان زنده دنیا ترجمه و منتشر شده است. شجاعیفرد همچنین نماینده شیخ زکزاکی در ایران است و مقدمات سفر رهبر مذهبی مردم نیجریه به ایران را فراهم کرد.
بهمناسبت سالگرد پیروزی انقلاب با ایشان درباره تحولات منطقه و تأثیر انقلاب اسلامی در کشورهای مسلمان گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
در ۴۵ سالگی انقلاب منطقه دچار تحولات گسترده است، خارج از بحث تحولات اخیر در فلسطین و منطقه، جمهوری اسلامی در ۴۵ سال گذشته توانست در غرب آسیا به قدرتی از طریق جبهه مقاومت دست پیدا کند. از طرفی برخی معتقدند در این سالها ایران در منطقه تحلیل رفته و جمهوری اسلامی نفوذی که میتوانست را دیگر ندارد. شما قدرت نرم نظام در عرصه بینالمللی را چگونه میبینید و آیا انقلاب اسلامی نسبت به رقبا جایگاه خاصی دارد یا خیر؟
شجاعیفرد: واقعیت مطلب این است که انقلاب ایران یک انقلاب بزرگ و به قولی انفجار نور بود؛ نکتهای که مطرح است این است که خیلیها از جهان اطلاعات زیادی ندارند و حرفهایی که میزنند به خاورمیانه و مقاومت محدود میکنند؛ من بعد از انقلاب تقریبا به ۶۷ یا ۶۸ کشور رفتم و به دلیل اینکه در حج هم عضو بعثه مقام معظم رهبری در حوزه بین الملل هستم، آنجا هم با بیش از حجاج صد کشور مسلمان یا مسلمانان سایر کشورها و انسانهای فرهیخته و نخبگان آنها سروکار داشتم؛ آنجا دیدم که فرد فرد مسلمانها چه حرفهایی میزنند، چه صحبتهایی میکند و چطوری مسائل ایران را دنبال میکنند.
یک مورد را به عنوان خاطره به شما میگویم؛ جشن سالگرد جبهه پولیساریو از طرف دولت شهید رجایی در سال ۵۹ به الجزایر رفته بودیم؛ آنجا از ما استقبال کردند و ما را ردیف جلو آورده بودند. در کنار من شخصی نشسته بود که به نظر نمیآمد آدم معروفی باشد، من، چون عربی بلد بودم پرسیدم شما چکار میکنید{شغلتان چیست}؟ گفت من استاندار منطقهام. بعد پرسیدم شما اسم ایران را هم شنیدید؟ گفت بله مگر میشود که اسم ایران را نشنیده باشم؛ بعد گفتم امام خمینی را میشناسی؟ گفت امام را نشنیده نباشم؟ مگر نخواندهاید که هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؛ نشناختن امام خمینی توهین به من است که امام را نشناسم. گفتم بارک الله؛ حیف جیب نداری وگرنه عکس امام را میدادم بگذاری داخل جسبت و به خانه ببری؛ گفت عکس امام را کسی در جیبش نمیگذارد، از همین جا عکس را روی قلبم میگذارم تا به خانه بروم.
این در شمال آفریقا بود؛ حالا مصریها، تونسیها و اردنیها، آمریکاییها و چینیهایی که دیدم بماند؛ من در چین برای یک کار علمی دانشگاهها را بازدید میکردم؛ یک نفر به من گفت: ببخشید، ما در اینجا خیلی حرف راجع به ایران میشنویم؛ میشود خمینی را به من معرفی کنید؟ یک دانشمند چینی این را گفت. اساساً چینیها سرشان در کار خودشان است و اصلا به این چیزها کاری ندارند، اما گفت میشود خمینی را به من معرفی کنید؟ میگفت این مرد ناجی مردم خواهد شد.
بسیاری از علمای کشورهای اسلامی و آفریقایی همچون مالی، بنین، آفریقای جنوبی و... همینگونه درباره ما فکر میکنند؛ یک دوچرخهسواری بود که با دوچرخه از آفریقای جنوبی به عربستان برای حج آمده بود؛ میگفت که "من با دوچرخه این مسیر را آمدم خودم را مشهور کنم"؛ من حتی مصاحبهای با وی کردم که متأسفانه در تلویزیون درست منعکس نشد، این دوچرخهسوار میگفت "من سنی بودم و با انقلاب ایران شیعه شدم و الآن طرفدار انقلاب ایرانم. "، از آفریقای جنوبی رکاب میزند تا مدینه! خیلیها خبر ندارند انقلاب اسلامی چنین وضعیتی در دنیا ایجاد کرده است.
بیشترین درخواست حجاج آشنایی با ایران و انقلاب اسلامی است
عجیب است که تصور برخی متأسفانه بهعکس است؛ تصور میشود جمهوری اسلامی کشوری شیعه است و بهقول معروف عقاید اهلسنت را زیرسؤال میبرد و همچنین تفکری دارند.
شجاعیفرد: اصلاً اینطوری نیست؛ جالب است برای شما بگویم افرادی که به مکه میآیند، بالاخره یک ماهی که آنجا هستند میخواهند به اعمال حج و وقت گذراندن در مسجدالنبی (ص) و مسجدالحرام بپردازند، اما کنار اینها همه میگویند "میخواهیم با ایران آشنا شویم. "، و پیش ما میآیند؛ همین سال گذشته مثلاً بیش از ۲۰ دکتر، مهندس، استاد دانشگاه در بعثه نزد ما آمدند. خانم پزشکی بود که در مرز میانمار و هند کار میکرد؛ من یک کتابی دارم به نام «مناظره دکتر و شیخ» که ۹ ترجمه آن چاپ شده است؛ این خانم جراح میگفت وقتی من کتاب شما را خواندم برای ۱۰۰ نفر از همکاران فرستادم و میگفت دو مطلب در این قضیه انقلاب شما هست؛ یکی حقانیت شیعه و یکی مسئله حقانیت انقلاب و مبارزه با دشمن و اسلام واقعی همین است.
یک نکته هم که لازم است توجه کنیم این است که نیازی نیست اهل تسنن و آنهایی که متفکر و نخبه هستند را مورد نقد قرار بدهیم؛ ما با آقایان و علمای اهل سنت مینشینیم و بحث میکنیم مگر میگوییم این اشکال آنجاست و شما این مشکل را دارید؟ خیر؛ ما نظر خودمان را میگوییم و اگر درست باشد میپذیرند.
در نهضت بیداری اسلامی در کشورهای مسلمان در شمال آفریقا مگر مصر، تونس و لیبی شیعه بودند؛ اما آیا اینها تحت تاثیر کمونیست بلند شدند؟ یا تحت تاثیر دولتی دیگر در دنیا؟ کدام کشور توانست پیشتاز باشد به جز ایران؟ همین مقاومتهای کوچک موجب شد تا یک دفعه قدافی بیرون برود، بن علی با آن مشکلات ساقط شود، حسنی مبارک نامبارک شود.
مشکل بیداری اسلامی، عدم وجود رهبر هدایتگر در کشورهای عربی بود
اما آن نتیجهای که از بیداری اسلامی مدنظر بود حاصل نشد.
شجاعیفرد: ایرادی که به این کشورها در بیداری اسلامی وارد بود، نداشتن یک رهبری است که آنها را هدایت کند؛ بعد به دلیل همان ملیت عربی حاضر به پذیرش رهبری ایران هم نبودند، اگر بودند این اتفاقها برایشان نمیافتاد. شما نگاه کنید سید حسن نصرالله یک آدم مبارز تمام عیار محبوبترین چهره عرب است؛ تمام بررسیها از زمان بیداری اسلامی تا الان همین را نشان میدهد، ولی ایشان میآید و رهبر ایران میبیند و بعد دست حضرت آقا را میبوسد؛ الان حزب الله رو به رشد بوده یا رو به سقوط؟ ولی آقای محمد مرسی به ایران آمد، اما خدمت آقا نرفت؛ آنقدری که برای عربستان چه چه و به به کرد برای ایران نکرد، اما دست آخر کله پایش کردند.
توقع از رهبران حماس و اهلسنت را بالا نبریم
اتفاقاً همین بحث میشود که فلسطین که سنّی است تا چه حد رهبری ایران را میپذیرد و قبول دارد یا مثلا ما با حماس در جنگ سوریه به هرحال دچار مشکلاتی شدیم؛ این نقد را میکنند که جمهوری اسلامی گاهی نمیداند کجا باید سرمایهگذاری کند و یا مثلا در بیداری اسلامی جلو رفتیم، اما نتیجه دلخواه حاصل نشد.
شجاعیفرد: در بیداری اسلامی چهکسی گفته ما سرمایهگذاری کردیم؟ مثلاً ما در مصر چه دخالت و ورودی کردیم؟ در تونس چه ورودی کردیم؟ یا مثلاً لیبی حرف ما را قبول داشت؟ یک نکته این است که انتظار بیجایی بعضیها از برخی رهبران دنیا دارند و انتظار دارند مثلا فرمانده حماس هم مثل فرمانده سپاه از آقا تبعیت کند! خوب نمیکند و نباید هم بکند. او برای خودش یک سازمان مستقل است، یک عدهای طرفدار دارد و میجنگند؛ اما الان یک فهم دارد و زود به زود ایران میآیند؛ مثلا سالی یک بار شش ماهی یک بار یا مثلا اگر ایران از بشار اسد حمایت میکند به این معنا نیست که هرچه ما دیکته کردیم اجرا کند، ولی بلند میشود همراه حاج قاسم به ایران میآید؛ اینها مهم است، اما ما نباید انتظاراتمان را بالا ببریم.
من یادم هست یکی از بچههای شیعهای که در فلسطین بود و فرمانده هم بود در مکه چند بار با هم نشست داشتیم؛ من بهشوخی به وی گفتم "تو آنجا چه میکشی! "، گفت "من دو تا جنگ دارم یکی جنگ با خودم و یک جنگ با اسرائیل! جنگ با خودم این است هر آن میگویم تشکیلات را رها کنم و در لبنان با کمک حزبالله بجنگم؛ اما پیش خودم میگویم اگر من لبنان بروم میشوم یکی از حزبالله که نمیتواند مستقیم با اسرائیل بجنگد، ولی تا موقعی که من در خود فلسطین هستم مستقیم با اسرائیل میجنگم".
ما حدود مثلاً ۱۵ یا ۲۰ هزار شیعه در فلسطین و در غزه داریم؛ یکی از مسئولان درجه بالای جهادی فلسطین الان در عراق زندگی میکند و درس حوزوی میخواند؛ اینکه یک نفر از جهاد با اسرائیل برود درس حوزوی هم نوعی جهاد است، اما این جهاد کجا و آن جهاد کجا! بنابراین این نکاتی است که ما باید به آن توجه کنیم، این نمیشود که ما انتظار داشته باشیم هر کس در دنیا از ایران خوشش آمد، باید بیاید ما رهبرش باشیم! نه اینها استقلال خودشان را دارند؛ در هفته وحدت چهرههای زیادی از خارج کشور دعوت میشوند؛ مگر اکثریت قریب به اتفاق اهل سنت نیستند، ولی ارادت همینها را نسبت به مقام معظم رهبری ببینید؛ اینها اهل سنتاند، اما برای ایران هم تبلیغ میکنند و میدانند ایران شیعه است، ولی برای انقلاب اسلامی تبلیغ میکنند، چون انقلاب اسلامی را یک حرکت و نهضت میدانند.
چرا سطح کنفرانسهای وحدت پایین آمده است؟
به کنفرانس وحدت اشاره کردید؛ یکی از ایرادات در دیپلماسی عمومی ما همین کنفرانسهاست که در سالهای اخیر سطح مدعوین و نحوه برگزاری رو به سراشیبی بوده است و شاهد حضور چهرههای تکراری و یا سطح پایین هستیم.
شجاعیفرد: بین برگزارکننده کنفرانس با شرکت کننده آن فرق است؛ متاسفانه ما برگزارکنندههایی داریم که دنبال فایده و استفاده بردن از کنفرانسها نیستند و نفس برگزاری برایشان مهم است؛ یک اجلاسی که در شرایط فعلی کلی خرج دارد تا مهمان بیاید و برود، متأسفانه بیفایده برگزار میشود و واقعا هیچ استفادهای از آن نمیبرند. عیب دوم این است که این شرکت کنندگان خیلی وقتها آدمهای ثابتی هستند؛ ۴۰ سال است فرد میآید و میرود و ما نگشتیم چند نفر آدمهای وسط پیدا کنیم یعنی کسانی که در جریان انقلاب مخالف ما نیستند یا حتی نقدهایی نسبت به ما دارند به ایران بیاوریم و شرایط و پیشرفتها را ببینند.
ما چند سال قبل کار کوچکی کردیم؛ از ۲۸ کشور آفریقایی یک نفر مسلمان آوردیم و ۱۴ روز با او کار کردیم؛ آن هم با هزینه بسیار کم. یک دوره فشرده برایشان گذاشتیم و یک صبح تا ظهر قم و یک صبح تا شب مشهد زیارت رفتند و مابقی آن در کلاسهای فشرده بودند؛ وقتی برگشتند همه یک مبلّغ پروپاقرص شدند و الآن در ۲۴ ـ ۲۵ کشور آفریقایی نیروهای خوب و مستعد داریم که بدون کمک ما مبلغ مکتب اهل بیت و مبلغ نظام هستند؛ یک بار هم برای این مراسمها دعوت نشدند که شرکت کنند.
واقعیت این است که اثرگذاری اسلام بعد از انقلاب توسط انقلاب و تفکر امام خمینی احیاء شد؛ مقام معظم رهبری جمله زیبایی دارند که این انقلاب بدون نام خمینی در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست! این اثر خودش را خیلی گسترده گذاشته است؛ در کل آفریقا شما نگاه کنید، در تانزانیا این فکر چهکار کرده است؛ در آفریقای جنوبی چهکار کرده است؛ در مصر و تونس چهکار کرده است. شما میدانید در مصر چه اتفاقات بزرگی میافتد که ما خبر هم نداریم و نباید هم خیلی روی آن کار کنیم چراکه اگر تبلیغ کنیم بهضرر آنها میشود، ولی جوانان مصر بعد از محمد مرسی و ناامیدی از اخوان المسلمین بهسمت انقلاب اسلامی و مکتب اهلبیت (ع) میآیند.
در این حرکت، اراده ما دخیل بوده؟
شجاعیفرد: اراده ما دخیل نبوده؛ آنها یک چیز فهمیدند و آن هم این است که مکتب اهل بیت قدرت مدیریت دارد و قدرت انقلاب دارد؛ اخوان المسلمین با آن تفکری که ۶۰ سال برایش کار کردند، یک رئیس جمهور بیرون داد و بعد مدت کوتاهی هم کله پا شد؛ نشان میدهد این تفکر ظرفیت مدیریت ندارد، ولی ۴۵ سال انقلاب شده است و ۴۵ نوع حمله از هر طرف به ایران توسط ابرقدرتها شده است، ۸ سال جنگ تحمیلی شده، اما الحمدالله ما هنوز سرپا هستیم؛ این رژیم دیده که این مدیریت جواب داده و آنها این را میفهمند و حاضر هم نیستند دینشان را به دنیای این و آن بفروشند و به میدان میآیند؛ بماند که در کنار اینها مثلا اسلام و به قول حضرت آقا تسنن آمریکایی و تشیع انگلیسی هم هست؛ تشیعهای مختلف هم داریم، ولی آنها فهمیدند که دنبال چه کسی بیایند و با چه کسی بیایند؛ لذا شما نگاه کنید دانه درشتهای مصر تذکر میدهند بچه هایتان را بپایید چراکه تشیع تا در خانه ما آمده است! روحانی امام جماعت مسجد بزرگ اهل تسنن مصر میگوید تشیع تا در خانه ما هم آمده است.
غیر از تأثیری که حضرت امام در ۱۰ سال رهبری انقلاب داشتند، بیش از ۳۰ سال رهبری برعهده مقام معظم رهبری آیت الله خامنهای است؛ خیلی از بحرانها در عرصه بینالملل را مقارن با رهبری ایشان بود مثل بیداری اسلامی، جنگ داخلی لبنان، اتفاقات فلسطین و... نگاهها نسبت به آیتالله خامنهای در سطح دنیا چگونه است و با توجه به اینکه شما مراوداتی که با مردم دنیا و رهبران جهان داشتید، چه نظری درباره ایشان دارند؟
شجاعیفرد: من اگر بگویم جوانهایی که من در کشورهای مختلف دیدم که گرایش به انقلاب ایران دارند امام را کمتر از آقای خامنهای میشناسند باور میکنید؟ منظورم نسلی نیست که امام را درک کردند یا مثلا سنّی از آنها گذشته است؛ منظورم نسل سومیهاست؛ مثلا در سفر حج امسال با تعدادی استاد دانشگاه از کشورهای مختلف صحبت میکردم که میگفت این، ولی فقیه توانسته ۳۵ سال بعد از استادش مملکت را اداره کند.
بعضی از آنها حتی این شعار فارسی ما را بلد بودند که "خامنهای خمینی دیگر است"؛ من چندین بار خدا توفیق داده دست امام راحل را بوسیدم، شخص مقام معظم رهبری میفرمایند امام با هیچ کس نباید مقایسه شود؛ من از سال ۴۲ پشتسر امام سینه زدم، اما معتقدم بحرانهایی که مقام معظم رهبری توانسته است به راحتی یا سختی از آن رد شود و آسیب به ایران حداقل باشد، میگویند در زمان امام نبود.
بدترین نکتهای که آقا با آن مواجه بود و امام مواجه نبود مسئله انقلابیهای داخلی بود یعنی امام یک ابرقدرتی بود که اگر یک دودستگی در حد مجمع روحانیون و جامعه روحانیت پیش میآمد، صحبت میکرد و همه چیز حل میشد، ولی در ایران یک جریانی پیش میآید که نخست وزیر این مملکت ۸ ماه کشور را به آشوب میکشد؛ تنها چیزی که در زمان امام تجربه شد منافقین بودند که تکلیف منافقین از سال ۵۲ روشن شده بود نه در انقلاب، ولی ما توسط کسانی ضربه در داخل خوردیم که میگفتند ما اسلامی و انقلابی و پیرو خط امام هستیم، اما حضرت آقا توانستند فتنه اینها را مدیریت کنند.
نسل سومیهای جهان اسلام آیتالله خامنهای را بیش از امام میشناسند
در سه دهه اخیر مدیریت انقلاب اسلامی برعهده حضرت آیتالله خامنهای بوده و ایشان در دوره رهبری با اتفاقات مهمی در حوزه بینالملل و جهان اسلام روبهرو بودند. از جمله جنگ بوسنی، بیداری اسلامی، حوادث لبنان و.... نگاه نخبگان جهان اسلام به ایشان چگونه است و چه شناختی از ایشان دارند؟
شجاعیفر: من اگر بگویم جوانهایی که من در کشورهای مختلف دیدم که گرایش به انقلاب ایران دارند امام را کمتر از آقای خامنهای میشناسند باور میکنید؟ منظورم نسلی نیست که امام را درک کردند یا مثلا سنّی از آنها گذشته است؛ منظورم نسل سومیهاست؛ در سفر حج امسال با تعدادی استاد دانشگاه از کشورهای مختلف صحبت میکردم که میگفت این، ولی فقیه است که توانسته ۳۵ سال بعد از استادش مملکت را اداره کند؛ بعضی از آنها حتی این شعار فارسی ما را بلد بودند که خامنهای خمینی دیگر است.
من چندین بار خدا توفیق داده دست امام راحل را بوسیدم، شخص مقام معظم رهبری میفرمایند امام با هیچ کس نباید مقایسه شود؛ من از سال ۴۲ پشت سر امام سینه زدم، اما معتقدم بحرانهایی که مقام معظم رهبری توانسته به راحتی یا سختی از آن رد شود و آسیب به ایران حداقل باشد، در زمان امام نبود. بدترین نکتهای که آقا با آن مواجه بود و امام مواجه نبود مسئله انقلابی نماهای داخلی بود یعنی امام یک ابرقدرتی بود که اگر یک دودستگی در حد مجمع روحانیون و جامعه روحانیت پیش میآمد، صحبت میکرد و همه چیز حل میشد، ولی در ایران یک جریانی پیش میآید که نخست وزیر اسبق این مملکت ۸ ماه کشور را به آشوب میکشد؛ تنها چیزی که در زمان امام تجربه شد منافقین بودند که تکلیف منافقین از سال ۵۲ روشن شده بود نه در انقلاب، ولی ما توسط کسانی ضربه در داخل خوردیم که میگفتند ما اسلامی و انقلابی و پیرو خط امام هستیم، اما حضرت آقا توانستند چندین فتنه اینها را مدیریت کنند.
به حضور شیخ زکزاکی در ایران برگردیم؛ ما در دیدارها دیدیم که شما کنار ایشان هستید. رابطه شما با شیخ از چه زمانی شکل گرفت و بعد از مصیبتهایی که ایشان در نیجریه کشید و اتفاقاتی که برایشان افتاد و شهادت فرزندانش، الان چه جایگاهی در بین مردم نیجریه دارد که توانسته به ایران سفر کند؟
شجاعیفر: من خیلی وقت است که شیخ زکزاکی را میشناسم، چون من از سال ۶۰ تقریباً به مکه رفتوآمد داشتم؛ شیخ زکزاکی هم در نیجریه اعتبار داشت و طرفدارانش خیلی به حج میآمدند و هم من با دوستانش در ایران ارتباط داشتم و هم با دوستانی که در انگلیس داشتیم.
شیخ زکزاکی تنها برای شیعیان نیجریه کار نکرد؛ هدفش اعتلای اسلام است
شیخ در چه تاریخی شیعه میشود؟
شجاعیفر: تقریبا وقتی سال ۵۸ خدمت امام میآید و برمیگردد خودش میگوید "شیعه شده بودم"، ولی یک کار مهمی که شیخ کرد این بود که نیامد برای شیعه آنجا یک پایگاهی درست کند که بگوید "این پایگاه ماست"؛ شیخ گفت "ما همه مسلمان هستیم، همه مبارز هستیم و دنبال اعتلای اسلامیم و باید حکومت شرعی داشته باشیم"، لذا یک مسجد نساخت که مسجد شیعهها باشد؛ بیش از ۴۰ مؤسسه خیریه و بیش از ۵۰ مدرسه اسلامی برای دانشآموزان و حتی شهرک سینمایی ساخت؛ البته متءسفانه همه اینها را خراب کردند.
در یک واقعه روز قدس دو فرزندش را شهید کردند، در یک جریان دیگر در سال ۲۰۱۵ که جنایت اصلی بود سه فرزندش را شهید کردند؛ شیخ آن زمان در محله حسینیه بقیةالله (عج) نبود؛ وقتی به آنجا حمله کردند، خانه خواهرش را که یک اتاق در حسینیه بود، با آر. پی. جی. زدند و این خانم زنده زنده در آتش سوخت.
شیخ زکزاکی با وهابیت و آمریکا و اسرائیل مبارزه میکرد لذا دشمن زیاد داشت
همسر شیخ هم واقعا مبارز به تمام معناست؛ ایشان تاثیرگذاری اش در منطقه خیلی زیاد بود. در آفریقا به ویژه در نیجریه آن طیفی که درست کرده بود اصرار نمیکرد که اینها به عنوان شیعه کار کنند بلکه بیشتر دنبال این بود که اینها را آگاهی بدهد تا ضد استثمار باشند. در حقیقت با وهابیت و آمریکا و اسرائیل مبارزه میکرد؛ به همین دلیل دشمنانش زیاد شدند و روز به روز هم بیشتر شدند به طوری که این حملات و کشتارها را را راه انداختند؛ حرکت اسلامی که در نیجریه شکل گرفت و پیش رفت طبیعتا با محوریت ایشان پیش رفت؛ ایشان یک شخصیت کاریزماتیک دارد که مردم زیادی گوش به فرمان وی هستند لذا در غیبت وی چه زمانی که زندان بود و چه موقعی که حصر خانگی بود و چه موقعی که حملاتی را علیه وی کردند، آن حرکت به آن معنای کاملی که خودش در میدان میتوانست فعالیت کند ادامه نیافت.
یکی از علتهای ایجاد محدودیت برای ایشان هم این بود که دیدند تاثیرپذیری از وی زیاد است و خواستند با زندان انداختن و محدود کردن جلوی شیخ را بگیرند.
با اینحال در عمل حرکت اسلامی نیجریه به کارش ادامه داده یعنی این نبود که با زندانی بودن شیخ متوقف شود؛ من خودم با ایشان صحبت میکردم، میگفت چندین نفر دارد که حرفهای شیخ را میزدند و کار شیخ را میکردند و مردم هم از آنها تبعیت میکردند.
به محمد بوهاری رئیسجمهور نیجریه میگفتند "یا تو یا شیخ"!
فشارهای واردشده بر شیخ زکزاکی بیشتر از جانب دولت بود یا گروههای افراطی و سفارتخانهها خواستار اعمال محدودیت بر شیخ بودند.
شجاعیفر: عربستان، اسرائیل و آمریکا دنبال فشار بر شیخ بودند و به محمد بوهاری رئیس جمهور فشار میآوردند و میگفتند "یا تو یا شیخ"! اگر تو میخواهی بمانی باید شیخ نباشد، چون این بشر را اگر رهایش کنید تمام نیجریه را ممکن است تحت تاثیر قرار بدهد بنابراین فشار عربستان زیاد بود، چون وهابیت خیلی در نیجریه خرج کرده است، ولی هیچ محبوبیتی نتوانسته بدست بیاورد، اما هرجا شما بروید شاگردان شیخ را میبینید؛ البته نیجریه یک کشور بزرگ است و به آن دروازه آفریقا میگویند یعنی شیخ کار بزرگی در آن منطقه کرده که انصافا قابل تقدیر است.
الان ایشان تعداد زیادی ترکش در سر و بدنش دارد؛ همسرش هم تعداد زیادی ترکش در بدن دارد؛ چند عمل جراحی بر روی وی و همسرش انجام شده؛ همسر وی میگفت من روی دندههایم موقع خواب نمیتوانم بچرخم و مجبورم تا صبح در یک مدل استراحت کنم لذا این زن و مرد مجاهد واقعی هستند.
ماجرای حضور ایشان چطور بود یعنی فشارها کم شده است که توانستند به ایران بیاید؟
شجاعیفر: وقتی که رئیس جمهور جدید نیجریه آمد با ایشان آشنایی قبلی داشت و قبل از انتخابات هم میگفت من به مجرد اینکه رئیس جمهوری را تحویل بگیرم به شیخ کمک میکنم و انصافا هم کمک کرد؛ به فاصله دو سه ماه پاسپورت ایشان را داد و خانوادهاش توانستند به ایران بیایند و مقداری از آن فشار روحی که در آنجا داشت کم شد. در ایران هم که آمد طبیعتا خدمت حضرت آقا رسیدند و تقریبا با فاصله یکی دو روز که آمده بودند در دانشگاه تهران به ایشان دکتری افتخاری داده شد؛ به مشهد رفتند مدتی در مشهد بودند و بعد به تهران برگشتند و در بعضی از مراسمهای مختلف شرکت میکنند؛ منتها یک نکتهای که خیلیها ممکن است به آن توجه نکنند این است که رئیس جمهوری که هست الان با او همراه است، ولی وهابیها، عربستان، اسرائیل و آمریکا هنوز روی نیجریه حاکم اند و ممکن است وقتی به آنجا برگردد مزاحمت فراهم کنند لذا یک مقداری در ایران سعی میشود فعالیتهای ایشان خیلی بروز و ظهور نداشته باشد.
در پایان اگر نکتهای هست بفرمایید.
شجاعیفرد: ما الآن یک مرحله مهم کاری در پیش داریم که انتخابات است. یک طبقهای که خودشان رأیشان را میدهند، ولی یک گروهی هستند که اینها مرددند؛ میخواهم بگویم که رأی دادن ما یا خوب است یا بد است، اگر بد است چطور است که تعداد زیادی رادیو تلویزیونهای دستنشانده آمریکا و اسرائیل و عربستان به ما میگویند که "رأی ندهید! "، یعنی آنها ما را از کار بد نهی میکنند یا از کار خوب؟ تاریخچه عملیاتی اینها نشان داده است که ما را از کار خوب نهی کردند یعنی همیشه هرچه گفتند در عدم رعایت اموری است که بهنفع ما بوده است و آنها نگذاشتند.
اروپا، آمریکا، اسرائیل و عربستان اینهمه خرج میکنند که مردم پای صندوق نیایند؛ این نشان میدهد که نکته بسیار مثبت و مهمی در این هست. من به هیچ کدام از آقایان کار ندارم و ممکن است بعضی نمایندهها ضعیف باشند؛ بعضیها کار نکرده باشند، بعضیها حضورشان در مجلس زیاد نبوده است، شورای نگهبان یکی دو تا را ردصلاحیت کرده باشد و...، اینها حاشیه کار است؛ ما از چند هزار کاندیدا نماینده نمیتوانیم ۲۸۰ نامزد انتخاب کنیم؟ امیدواریم همه در این انتخابات آینده با شدّت و حدّت بیشتری شرکت کنند.
امام راحل نوشتند "من وصیتم این است که مردم در همه انتخاباتها شرکت کنند"؛ انگار امروز را میدیدند لذا انشاءالله همه شرکت کنند و دشمن را ناامید کنند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/ ۱۳۴