مصطفی مانیان‌فر رزمنده عملیات کربلای4 در گفت‌وگویی از دی‌ماه پرحادثه 65 می‌گوید

سکوت پیش از عملیات، آرامش قبل از طوفان بود

عملیات کربلای4 در دی ماه سال 1365 یکی از بحث‌برانگیزترین عملیات‌های ایران در دوران دفاع مقدس بود.
کد خبر: ۶۵۹۲۷
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۰ - 11January 2016

سکوت پیش از عملیات، آرامش قبل از طوفان بود

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، دامنه این بحثها حتی تا امروز هم ادامه دارد و در بسیاری از محافل و مجالس در رابطه با این عملیات صحبت میشود. مصطفی مانیانفر یکی از نیروهایی بوده که در هنگامه کربلای4 به عنوان نیروی پشتیبان غواصان در منطقه حضور داشته و در همین عملیات هم جانباز شده است. مانیانفر که آن روزها از نزدیک شاهد روند عملیات بوده در گفتوگو با ما از حال و هوای دیماه پرحادثه 65 میگوید.

برای شروع کمی از سابقه رزمندگیتان بگویید.

من فروردین سال 60 در روزهایی که آبادان محاصره بود برای اولین بار از شهرستان خمینیشهر به ماهشهر و چویبده رفتم و در کوی ذوالفقاریه مشغول مبارزه شدم که مجروح شدم. بعد از عملیات ثامنالائمه به جبهه انکوش اعزام شدم. یک ماه قبل از عملیات فتحالمبین به تیپ کربلا اعزام شدم و در رقابیه خطشکن بودم که در این عملیات روی مین رفتم و مجروح شدم. سال 62 دوباره در عملیات خیبر هم حضور داشتم. سال 65 من دانشجو بودم که به لشکر نجف اشرف اعزام شدم. به ما خمپاره 80 دادند و لب رودخانه اروند مستقر شدیم. بخشی از غواصان عملیات کربلای4 از کنار ما وارد آب میشدند.

سال 1365 سال سرنوشت جنگ نامگذاری شده بود. وضعیت جبهههای جنگ و رزمندگان با توجه به این شعارها چگونه بود؟ آیا تفاوتی نسبت به دیگر عملیاتها در روحیه رزمندگان وجود داشت؟

بعد از آزادسازی خرمشهر بعضی عملیاتهایمان ناموفق بود. بزرگترین پیروزیمان بعد از فتح خرمشهر فتح فاو در زمستان سال 1364 بود. آن زمان مشکل زیادی از لحاظ روحیه و نیرو نداشتیم. در همان سال 1365 وقتی عملیات کربلای4 با عدمالفتح مواجه میشود بلافاصله ما طرح عملیات کربلای5 را در شلمچه میریزیم که عملیات بزرگ و شدیدی بود. از جهت آمادگی نیروها ما در عملیات کربلای4 مشکلی نداشتیم و همه آماده انجام یک عملیات بزرگ بودند.

از سوی رزمندگان هم تصور میشد با انجام این عملیات سرنوشت جنگ مشخص شود؟

خیر، چنین صحبتهایی در سطح سیاسیون مطرح بود و برای نیروهای رزمی چنین مسائلی مطرح و مهم نبود. آن روزها مسئولان سیاسی هم باید فکر همه جا را میکردند. مثلاً من به عنوان یک نیروی رزمنده از خیلی از مسائل پشت پرده مثل تجهیزات و پشتیبانی خبر نداشتم. یک نیروی رزمنده فقط یک قسمت کوچکی از جنگ را میبیند ولی سیاستمداران مسائل جهانی و دیگر جنبههای جنگ را میبینند و تحلیل میکنند. به همین دلیل چنین شعارهایی برآمده از صحبتهای سیاسیون بود و برای رزمندگان خیلی اهمیت نداشت.

ولی در همان زمان انتظار انجام یک عملیات بزرگ را داشتید؟

ما هر سال آمادگی انجام یک عملیات بزرگ را داشتیم. عملیات ثامنالائمه(ع) پنجم مهر بعد از رفتن بنیصدر انجام شد. تا پیش از آن در عملیاتهایمان تعداد نیروهایمان زیاد نبود. از ثامنالائمه به بعد عملیاتهایمان دهها برابر بزرگتر شد. بعد از ثامنالائمه عملیاتهای طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس و رمضان را داشتیم. به همین دلیل نیروها هر ماه آمادگی انجام یک عملیات بزرگ را داشتند.

در رابطه با عملیات کربلای4 هم میدانستید در سه ماهه پایانی سال یک عملیات بزرگ در پیش خواهید داشت؟

بله، بعد از یک مدت که عملیاتهای بدر، خیبر، والفجر مقدماتی و والفجر4 انجام شد انجام عملیاتهای بزرگمان به زمستان موکول شد. بیشتر عملیاتهایمان هم در جنوب و در پاییز و زمستان انجام میشد. به همین لحاظ در همین تاریخ ما آمادگی انجام چنین عملیاتی را داشتیم.

آیا پیش از شروع شدن عملیات، شما و دیگر رزمندگان متوجه مسائل غیر عادی بودن شرایط عملیات شده بودید؟

ممکن است در یک بخش به خصوصی از نیروها نسبت به برخی موارد حساسیتهایی ایجاد شده باشد ولی من به عنوان یک رزمنده هیچ اطلاعاتی از اتفاقات پیش آمده در ارتباط با عملیات نداشتم. از فرماندهان هم چیزی نشنیدم. ممکن است این حرفها در سطح فرماندهان مطرح بوده ولی در سطح رزمندگان ما چیزی نشنیدیم. گاهی در بعضی عملیاتها چنین مسائلی پیش میآمد. مثلاً در عملیاتهایی که به عنوان خطشکن حضور پیدا میکردم وقتی به عراقیها میرسیدیم میدیدیم آنها آمادگی لازم را دارند. در کربلای4 ما سه روز در گمرک خرمشهر بودیم و دشمن در این سه روز مدام به ما تیراندازی میکرد و لحظهای دستشان را از روی اسلحه و تیربار برنمیداشتند. عراقیهایی که روبهرویمان بودند شدید به ما تیراندازی میکردند. توپخانه و خمپارهشان دائما فعال بود. البته فهمیدن اینکه ما کی عملیات میکنیم برایشان چندان سخت نبود. آنها از جهت ماهوارههایی که داشتند تجمع نیروهایمان را تشخیص میدادند و میدانستند و میفهمیدند ما از کدام منطقه عملیات خواهیم کرد. ماهوارهها و هواپیماهای آواکس تجمعات ما را خیلی راحت مشخص میکرد و میتوانستند تشخیص بدهند ما از کجا عمل خواهیم کرد. عراق تصور نمیکرد ما در عملیات فاو از رودخانه عبور کنیم و وقتی در این عملیات از این منطقه عبور کردیم این شیوه برایش لو رفت. در کنار اینها ستون پنجم هم فعالیت داشت و اطلاعات را مخابره میکرد. حالا اگر نگوییم عملیات لو رفته ولی آنها آمادگی انجام عملیات از سوی ما را داشتند. آنها در فاو غافلگیر شدند و انتظار نداشتند ما از رودخانه اروند رد شویم. یکی از عملیاتهای غافلگیرکننده ما فتح فاو بود که به خوبی توانستیم دشمن را فریب دهیم. البته چنین مسائلی را نباید با دید امروز نگاه کرد. باید خودمان را در آن مقطع تاریخی بگذاریم و ببینیم اتفاقات آن زمان در آن شرایط چگونه اتفاق افتاده است.

پس تا شب عملیات همه چیز طبیعی بود؟

بله، وقتی ما را شب عملیات از مقرمان در شوش پیاده کردند جبهه کاملاً آرام بود. سکوت پیش از آغاز عملیات، آرامش قبل از طوفان بود.

بعد از آن نحوه عملکردتان در کدام محور بود و چگونه عمل کردید؟

ما خمپاره80 داشتیم و در گمرک خرمشهر غواصان از کنار ما داخل آب میشدند. ما باید از اینها پشتیبانی میکردیم. ولی آنقدر خمپاره خورده بود که سیمهای تلفن همه قطع شده بود. خیلی شدید مقابله کردند.

چند دقیقه یا چند ساعت بعد از شروع عملیات دشمن به مقابله پرداخت؟

بلافاصله که عملیات شروع شد دشمن هم شروع به مقابله کرد. با تمام این درگیریها ما عملیات را ادامه دادیم و در روز بعد عملیات من باز شاهد عبور غواصهایمان بودم. پشت سنگرمان آتش دشمن خیلی سنگین بود و با هواپیما و رگبار ما را میزد. شدت حملات آنقدر زیاد بود که ساعت 9 صبح 20 متر جلوتر را از شدت گردوخاک و دود نمیشد دید. خیلی از غواصان قبل از اینکه وارد آب شوند مجروح و شهید میشدند.

با تمام اتفاقات پیش آمده اگر تمام یگانها موفق میشدند عملیات میتوانست موفقیتآمیز باشد؟

در خرمشهر و فتحالمبین بعضی از یگانهای خطشکن موفق نمیشدند به اهدافشان برسند. در خیبر هم ما این مشکل را داشتیم و یکی از دلایلی که عملیات موفق نشد همین بود. غواصها عبور کردند و تا فردای عملیات هم در منطقه حضور داشتند. غواصها از پشت سنگر داخل آب میشدند. غواصهایی که جلویمان میرفتند خط را میشکستند و میرفتند و اگر جناحی نتواند از اینها پشتیبانی کند غواصان باید برگردند. در عملیات اگر جناحی خط را بکشند و جناحی که باید حمایت کند، نتواند نباید از یک حدی بیشتر پیشروی کنند. مگر اینکه فرماندهان تشخیص بدهند که پیشروی ادامه داشته باشد. غواصان در عملیاتها مثل یک نیروی عادی خطشکن هستند. حالا در عملیاتهای آبی غواصان کار خطشکنی را انجام میدهند. چون اول باید از آب عبور کرد تا بتوان با خط مقدم دشمن درگیر شد.

روز دوم عملیات چگونه پیش رفت؟

درگیریها ادامه داشت و ما خیلی در جریان پیشرویها نبودیم تا اینکه بعدا فهمیدیم عملیات موفقیتآمیز نبوده است. در کنار غواصان نیروهای پدافندی در آن چند روز حضور داشتند. در آن منطقه فقط نیروهای لشکر نجف اشرف حضور داشتند.

جانبازیتان در عملیات کربلای4 چگونه اتفاق افتاد؟

آن زمان عراق شیمیایی میزد و سیمهای تلفنیمان قطع شده بود و من به مرکز دیگری برای صحبت با پشت جبهه رفتم. همان زمان نیروهایی را دیدم که ماسک زدهاند و به من میگویند که چرا ماسک نزدهای. من در این عملیات شیمیایی شدم و دیگر به عملیات کربلای5 نرسیدم.

 

منبع: روزنامه جوان

نظر شما
پربیننده ها