گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: انقلاب اسلامی ایران از همان روزی که پرچم خود را در جهان دوقطبی شرق و غرب برافراشت و شعار «نه شرقی، نه غربی؛ جمهوری اسلامی» سر داد، هدف توطئههای دشمنان خود نظیر جداییطلبان و وابستگان به رژیم شاهنشاهی قرار گرفت و پس از آن نیز جنگ تمامعیاری را تجربه کرد که در مقابل او نهتنها ارتش بعث عراق، بلکه ابرقدرتها و همپیمانان آنها قرار داشتند؛ اما با این وجود، چه در حوادث دهه ۶۰ و چه در حوادث سالهای پس از آن، به یاری خداوند متعال و مجاهدتهای مردان و زنان این سرزمین، از پس تمامی این دشمنیها و توطئهها برآمده و امروز بر قلههای اقتدار ایستاده است.
«کودتای نقاب» یکی از همان توطئههایی است که دشمنان ایران اسلامی برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بهطور پیچیده آن را طراحی کردند؛ اما این کودتا نیز همچون بسیاری از توطئههای دیگر نظیر شکست آمریکا در صحرای طبس، قبل از اجرا با عنایت الهی و البته هوشیاری سربازان خمینی کبیر خنثی شد.
ماجرای کودتای نقاب از این قرار است؛ شماری از افسران طرفدار رژیم سلطنتی بههمراه عدهای از رجال سیاسی وابسته به آن رژیم که در عراق یا کشورهای غربی بهسر میبردند، در اوایل سال ۱۳۵۹ طرح سرنگونی جمهوری اسلامی ایران را از راه یک کودتای نظامی و بمباران مراکز حساس سیاسی پیادهسازی کردند؛ آنها میخواستند کودتا را از پایگاه هوایی «شهید نوژه» همدان به اجرا درآورند؛ لذا پس از ناکامی نیروهای ویژه ارتش آمریکا در صحرای طبس که به اراده الهی و بهوسیله شنهای صحرا صورت گرفت، قرار بود تا کودتای نقاب ۲ ماه پیش از شروع رسمی جنگ، بهمنظور براندازی نظام جمهوری اسلامی به اجرای درآید؛ اما در نیمهشب پنجشنبه ۱۹ تیر سال ۱۳۵۹ لو رفت.
تمام سازماندهی کودتای نقاب را عناصر باقیمانده از جریان شاهنشاهی در ارتش با حمایت آمریکا و رژیم بعث عراق انجام داده بودند؛ کودتاگران با حمایت سران پیشین ارتش شاهنشاهی که به پاریس، آمریکا و ترکیه فرار کرده بودند و از طریق برخی افرادی که سرپل آنها در داخل کشور بودند، توانسته بودند شبکهای را در درون ارتش جمهوری اسلامی برای کودتا شکل دهند؛ لذا برای این منظور، چند پایگاه نیروی هوایی از جمله پایگاههای همدان و مهرآباد با ۱۷ هواپیما و همچنین برخی یگانهای نیروی زمینی ارتش مانند لشکر ۹۲ زرهی اهواز و بهویژه تیپ ۲ زرهی دزفول واحدهایی از لشکر گارد سابق و همچنین حدود ۳۰۰ نفر از تیپ ۲۳ نوهد سازماندهی شدند که نیروهای کلاه سبز ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بودند. این واحدهای ویژه در زمان رژیم شاهنشاهی در مناطقی همچون ظفار در کشور عمان و در ناحیه کردنشین شمال عراق عملیاتهایی را انجام داده بودند؛ بنابراین به عملیات چریکی و ضدچریکی کاملاً آشنا بودند و میتوانستند بهعنوان پیاده نظام کودتا به کار آیند.
بر اساس طرح کودتای نقاب؛ پایگاه هوایی شهید نوژه بهدلیل فاصله زیادی که از شهر همدان داشت و همچنین بهعلت دوری از مردم، بهعنوان محل شروع عملیات انتخاب شد. پایگاه شهید نوژه، پایگاه هواپیماهای جنگنده بود و تجهیزات و مهمات فراوانی داشت که میتوانست به دلیل نزدیکی با مرز عراق، بهعنوان یک پایگاه عملیاتی آماده به جنگ، امکان مناسبی را برای کودتا فراهم آورد. همچنین گروهی از خلبانان و نیروهای عملیاتی نیز قرار بود تا یکروز قبل از آغاز کودتا، در پارک لاله تهران جمع شوند و از آنجا با اتوبوس به نیروهایی که از اصفهان و دیگر شهرها آمده بودند، در جاده اختصاصی پایگاه نوژه بپیوندند و سپس به عنوان مهمان به داخل پایگاه بروند و در کنار عناصری قرار بگیرند که از پایگاه همدان در کودتا شرکت داشتند.
این نیروها نخست میخواستند پایگاه هوایی همدان را تصرف کرده و آنجا را به ستاد عملیاتی خود تبدیل کنند و سپس دیگر پایگاههای هوایی را نیز به همکاری فرابخوانند. آنها آموزشهای لازم برای این کار را نیز دیده بودند. طبق طرح کودتا قرار بود تیپ ۲ لشکر ۹۲ خوزستان را ببندد و تیپ ۱ لشکر ۹۲ هم در اهواز مستقر شود و تیپ ۳ نیز سایر خطوط مواصلاتی خوزستان را به کنترل درآورد. همچنین همزمان با آغاز کودتا، قرار بود ارتش بعث عراق دست به تجاوز مرزی بزند تا بهانه برای پرواز هواپیماهای جنگنده ایرانی را فراهم کند. طبق برنامه، ارتش عراق در زمان مقرر تعرض مرزی خود را انجام داد؛ زیرا از خنثی شدن کودتا خبر نداشت. کودتاگران میخواستند پس از موفقیت، اعلام حکومت نظامی کنند و سپس یک جمهوری سوسیال دموکرات در ایران تشکیل دهند؛ اما کودتا لو رفت.
کودتاچیان قرار گذاشته بودند که با جنگندههای مستقر در پایگاه هوایی همدان به چندین محل مهم از جمله منزل امام خمینی (ره)، ساختمان مجلس شورای اسلامی، مرکز سپاه و ساختمان ریاست جمهوری حمله کنند. این جنگندهها به دلیل آمادگی برای مقابله با تجاوزهای مرزی عراق مجهز به بمب و دیگر مهمات بودند. در میان کودتاچیان مجموعاً حدود ۶۰۰ نظامی و غیرنظامی بودند که ۴۰۰ نفر از آنان کلاهسبزها و تکاورهایی بودند که قبل از انقلاب از ایران فرار کرده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از مرزهای عراق به داخل ایران آمده بودند.
خنثیسازی کودتای نقاب
جریان کشف کودتا اینگونه بود که مسئول وقت اطلاعات سپاه پاسداران حدود ۲ هفته پیش از کودتا با حضرت آیتالله خامنهای که آنزمان سخنگوی شورای عالی دفاع و عضو شورای انقلاب بودند، دیدار و به ایشان اعلام کرد که سپاه، کودتایی را شناسایی کرده است؛ ولی تاریخ آن را نمیداند. شب قبل از کودتا یکی از خلبانانی که قرار بود بیت امام خمینی (ره) در جماران را بمباران کند، به اصرار زیاد مادرش که اتفاقی از کودتا خبردار شده بود، نزد حضرت آیتالله خامنهای رفت و برنامه کودتا را برای ایشان شرح داد و حضرت آیتالله خامنهای نیز سریعاً و ساعت ۱۲ شب «محسن رضایی» را از این موضوع مطلع کردند و به این طریق، سپاه از زمان و مکان کودتا کاملاً مطلع شد؛ اما مشکل خنثی کردن کودتا این بود که برای آمادگی و مقابله با آن، فقط شش ساعت تا صبح وقت بود. با وجود این، در همان شب، نیروهای اطلاعات و سپاه آماده شدند و به سمت پایگاه هوایی شهید نوژه در همدان حرکت کردند و برخی از نیروهای ارتشی وفادار به انقلاب اسلامی در این پایگاه نیز که متوجه برنامه کودتا شده بودند، همکاری خود را برای ناکامی کودتا آغاز کردند.
این کودتا نشان داد که تأسیس و تشکیل سپاه و کمیتهها در روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی، تدبیری حکیمانه بوده و پس از گذشت یکسال از سرنگونی رژیم شاهنشاهی ضرورت آنها غیرقابل انکار مینمود. با آشکار شدن برنامه کودتا، ستادی با حضور نیروهای سپاه و ارتش به منظور مقابله با کودتا تشکیل شد. نیروهای عملیاتی این ستاد به پارک لاله تهران و جاده پایگاه شهید نوژه همدان حمله بردند و ظرف ۲۴ ساعت عناصر اصلی کودتا را دستگیر کردند. در عملیات سرکوب کودتا فردی که برای دستگیری یکی از افسران عامل کودتا اقدام کرده بود، غافلگیر شد و به شهادت رسید. در روز اول عملیات حدود شش نفر از عناصر کودتا در درگیریهای پایگاه نوژه کشته شدند. در روزهای بعد نیز تعداد زیادی از عوامل کودتا از جمله تیمسار «محققی» و تیمسار «مهدیون» دستگیر و محاکمه شدند. قرار بود این ۲ نفر پس از موفقیت کودتا، به فرماندهی نیروی هوایی و رئیس ستاد ارتش برسند.
همچنین در ستاد خنثیسازی کودتا ۲ نفر از منافقین با نامهای «کشمیری» و «غدیری» نیز حضور داشتند. این ۲ نفر را اداره دوم ارتش به ستاد خنثیسازی معرفی کرده بود. فرد دیگری بهنام «رضوی» نیز در ستاد راه پیدا کرده بود که با منافقین ارتباط داشت. منافقین تلاش کردند تا به کمک این افراد، خلبانهای دستگیر شده را اعدام کنند تا از این طریق بنیه ارتش تضعیف شود. «غدیری» بعدها شناسایی شد؛ ولی چهره «کشمیری» مشخص نشد تا آنکه توانست با کمک فردی به نام «کلاهی» دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی را منفجر کند و بیش از ۷۰ تن از مسئولان کشور و از جمله آیتالله بهشتی را به شهادت برساند. کشمیری بعداً به عنوان عامل انفجار ساختمان نخستوزیری نیز شناخته شد.
پس از بازجویی از عناصر کودتا، مشخص شد که کودتاچیان در تمامی استانهای ایران و حتی در بین عشایر نیرو داشتند. آنها جلسات خود را در بغداد و در سازمان امنیت عراق تشکیل میدادند و در این جلسات بحث کرده بودند که پس از کودتا باید چه اقداماتی را در داخل کشور انجام دهند؛ لذا پس از ناموفق ماندن و شکست کودتا، مشخص شد که سران برنامهریز و طراحان این کودتا در پایتخت عراق در شهر بغداد با حضور ارتشبد «اویسی» فرمانده نیروی زمینی شاهنشاهی جلسه داشتهاند. موضوع جلسه این بود که آیا ابتدا ارتش عراق به ایران حمله کند و سپس کودتا شکل بگیرد، یا ابتدا کودتا انجام شود و سپس ارتش بعثی عراق به خاک ایران حمله کند؟ لذا نهایتاً تصمیم میگیرند که کودتا اول باشد؛ زیرا در صورت موفقیت نیازی به جنگ نبود؛ بنابراین با توجه به اطلاعات به دست آمده در بازجوییهای برخی کودتاچیان، میتوان گفت که دولت صدام در این کودتا دست داشته و از آن حمایت میکرده است.
همچنین «مارک کازیر وفسکی» مدعی است که کودتای نقاب با تحریک بعثیهای عراق صورت گرفته است؛ به این ترتیب پس از شکست کودتای نقاب، دولت عراق شمارش معکوس را برای شروع جنگ آغاز کرد. از کودتای نقاب تا ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ حدود ۷۰ روز فاصله است و به نظر میرسد که این مدت کافی بوده تا ارتش عراق خود را برای حمله به ایران آماده کند.
انتهای پیام/ 113